از اوایل این دهه ثبت شتابناک دهها تشکل زیستمحیطی آغاز شده و در نیمه این دهه بنا به یک روایت به حدود هزار و هفتصد تشکل ثبت شده رسید.
اما از همین زمان همچون کف بر آب یکییکی محو شدند و رفتند و در پایان دهه هفتاد عملا تشکلهای زیستمحیطی فعالی که باقیماندند از تعداد انگشتان دو دست هم کمتر بودند، که به تقریب میتوان گفت همانها هم در حال حاضر منفعل هستند.
راز ظهور و اضمحلال یکباره صدها تشکل زیستمحیطی در ایران موضوعی است که میتواند محمل بحثهای کشاف تاریخی و اجتماعی باشد، اما آنچه که اکنون موضوع این نوشتار است، تأثیری است که نبود این تشکلها بر فضای عمومی محیط زیست کشور میگذارد.
تأثیر مهم و واضح البته این است که بهجرأت میتوان گفت در حال حاضر محیط زیست ایران (اعم از محیط طبیعی و انسانی) دیدهبان ندارد.
نهتنها سازمان حفاظت محیط زیست علاقه چندانی به برخورد با بسیاری از طرحهای مغایر با هنجارهای زیستمحیطی ندارد، بلکه حتی از افشای آنها و دلمشغول کردن جامعه با پیامدهای اجرای چنین طرحهایی ابا دارد. خود این سازمان هم قاعدتا باید از سوی مجلس مورد پایش و دیدهبانی قرار بگیرد، که سوابق نشان میدهد مجلسیان به هزار و یک موضوع دیگر از حمایت از ضربه سر زیدان به جناغ سینه ماتراتزی بگیر تا صدور اطلاعیه علیه داور بازی استقلال – ملوان، علاقه دارند، اما بهمحیط زیست نه.
ازجمله مصادیق بیدیدهبان بودن محیط زیست ایران میتوان به ماجراهای مرتبط با ساخت و ساز غیرمجاز در ارتفاع بالاتر از 1800 متر اشاره کرد. تخلفاتی که در این زمینه انجام شده است هم نقض هنجارهای مسلم محیط زیست است، هم به حریم محیط طبیعی لطمه میزند، هم محیط انسانی را با خطرهای متعدد روبهرو میکند و هم نشانهای است از بیدفاع بودن حریم عمومی در کشور، حتی در جایی که معرض دید میلیونها انسان است.
اما نه بروز و گسترش این تخلف بازتاب چندانی در محافل زیستمحیطی داشت و نه فعالیتهای انجام شده برای مقابله با این پدیده. حتی دراماتیک شدن این موضوع، یعنی صدور حکم دستگیری شهردار منطقه، حمایت شهردار از شهردار منطقه، صدور حکم علیه شهردار و دستور رئیس قوه قضائیه برای منع تعقیب قضائی شهردار چندان توجهی را برنینگیخت.
و اینهمه همچنانکه گفته شد در عرصهای از حریم محیط زیست رخ داد که کاملاً در ملأ عام بود. و به همین خاطر است که آدمی نگران میشود برای آن همه عرصهای که مطلقا هیچ دیدهبانی ندارد.