همشهری آنلاین،گروه سرنخ :یکی از روزهای تیر ماه امسال مردی جوان به اداره پلیس رفت و خبر از ناپدید شدن خواهرش داد.
وی گفت: خواهرم زیبا از فروردین امسال به طرز عجیبی ناپدید شده و کسی از سرنوشت او اطلاعی ندارد. من و زیبا به همراه پدرمان زندگی می کنیم و خواهرم مدتی قبل در هتلی در مشهد مشغول به کار شده بود. او آخرین بار هشتم فروردین امسال برای رفتن به محل کارش در مشهد از خانه بیرون رفت و از آن پس دیگر از او خبری نداشتیم. در همه این مدت تصور میکردیم که در مشهد است اما وقتی خبری از او نشد و به تماسهایما جواب نداد به هتلی که در آنجا مشغول به کار شده بود زنگ زدیم اما مسئولان هتل میگفتند که مدتهاست از خواهرم بی اطلاع هستند و او از ابتدای سال دیگر برنگشته است.
در ادامه ما به سراغ تمام دوستان و آشنایان او رفتیم اما کسی از سرنوشت او اطلاعی نداشت. در نهایت پدرم اصرار کرد تا ناپدید شدن او را به پلیس گزارش کنیم اما من همچنان احتمال می دهم که خواهرم بی خبر از ما جایی رفته و یا تصمیم گرفته به خارج از کشور برود.
شروع تحقیقات
با ثبت اظهارات مرد جوان، تحقیقات پلیس برای پیدا کردن دختر ناپدید شده آغاز شد. ماموران از بیمارستان ها و کلانتری ها استعلام گرفتند اما ردی از دختر جوان به دست نیامد. کارآگاهان در ادامه به بررسی مکالمات تلفنی دختر جوان پرداختند که مشخص شد آخرین بار با برادرش در تماس بوده است. از سوی دیگر بررسی ها نشان داد که زیبا پیش از ناپدید شدن با برادرش در یکی از خیابانهای تهران دیده شده است. همچنین شواهد حکایت از این داشت که این خواهر و برادر ارتباط خوبی با هم نداشتند.
وقتی تکههای پازل کنار هم قرار گرفت، انگشت اتهام به سمت برادر نشانه رفت. در این شرایط بود که قاضی محمد مهدی براعه، بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت مرد جوان را صادر کرد. بازجویی از او ادامه داشت تا اینکه روز گذشته او اسرار ناپدید شدن خواهرش را فاش کرد و گفت: من جان خواهرم را گرفتم و جسدش را به آتش کشیدم.
وی ادامه داد: یک روز قبل از قتل یکی از همسایهها راهم را سد کرد و گفت و پشت سر خواهرم حرفهایی زد. حرفهایی که خونم را به جوش آورد و همان روز تصمیم گرفتم جانش را بگیرم. روز حادثه به خواهرم زنگ زدم و با او در خیابان خراسان قرار گذاشتم. وقتی سوار ماشینم شد به سمت جاده ساوه حرکت کردم و وارد فرعی شدم.
متهم افزود:در آنجا که محل خلوتی بود خواهرم را از ماشین پیاده کردم و نقشه قتل را اجرا و جسدش را به آتش کشیدم و وانمود کردم که او گم شده است. تا اینکه با اصرار پدرم، تصمیم گرفتم ناپدید شدن او را به پلیس گزارش کنم.
با اعتراف این متهم، بازپرس جنایی دستور داد ماموران راهی محل حادثه شوند تا جسد سوخته دختر جوان را کشف کنند.
نظر شما