همشهری آنلاین-معصومه اصغری: جلال آل احمد یکی از نویسندههایی است که ردپای پررنگی در گذرها و مدرسهها و کافهها و تیمچههای بازار داشته است. خانه پدری او و شمس آل احمد هنوز در گذر قلی سرپا ایستاده است. این خانه بیش از ۸۰ سال قدمت دارد و تنهاکاری که تا به حال برای حفظ و نگهداری از آن انجام شده، سادهترین کار ممکن است. این خانه در سال ۱۳۸۳ به شماره ۱۱۲۰۶ به ثبت آثار تاریخی و ملی رسیده است و کسی حق ساختوساز و مرمت در آن را ندارد. اهالی کوچه «کارکن اساسی» میگویند خانه پدری جلال حال خوشی ندارد و همین روزهاست که آن هم به سرنوشت خانه امام جمعه و خانه رهبران نهضت مشروطه در منطقهمان دچار شود. ۱۸ شهریور سالروز درگذشت جلال بهانه دوباره علاقهمندان او برای درخواست نگهداری و موزه شدن این خانه قدیمی است.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
خانه _ موزهای به نام آل احمدها
تا به حال خانه تعدادی از مشاهیر ادبی، هنری، سیاسی و تاریخی منطقهمان تبدیل به موزه شدهاند و حالا در اختیار شهروندان قرار گرفتهاند. از این میان میتوان به خانههای پروین اعتصامی، ابوالحسن صبا، فخرالملوک، شهید رجایی، شهید چمران وخانه پدری دکتر حسابی اشاره کرد که حالا در آنها به روی علاقهمندان باز است و امکان بازدید از وسایل شخصی و آشنایی بیشتر با این چهرهها فراهم شده است. اما در خانه پدری آل احمدها هنوز از این خبرها نیست. عاشقان سینهچاک جلال دوست دارند از نزدیک زادگاه او را ببینند. در اتاقهای خانهاش قدم بزنند و دست به آب حوض ببرند که اودر زمستانهای سخت، یخ روی آن را میشکست تا وضو بگیرد. اما این خانه کمکم دارد بوی نا میگیرد و پی دیوارهای شکم جلو دادهاش روز به روز ضعیفتر و فرسودهتر میشود.
خانه جلال در منطقه یک موزه میشود
چندی پس از فوت دکتر «سیمین دانشور» نخستین زن رماننویس ایرانی، خبری اهل ادبیات را به غایت مسرور کرد. شهرداری منطقه یک، خانهای که جلال آل احمد با دستهای خود آن را ساخته و سالها در آن زندگی کرده بود را تملک کرد. با خریداری این خانه مقرر شد تا این منزل کاربری موزه پیدا کند و علاقهمندان به این ۲ نویسنده شهیر جایی برای ملاقات با یکدیگر داشته باشند. لوازم شخصی، کتابخانه، لباسها و هدایای دوستان هنرمند از اشیائی است که قرار است در این خانه موزه به نمایش گذاشته شوند. خانه جلال در منطقه یک در سال ۱۳۳۲ ساخته شده است و قدمت کمتری نسبت به خانه پدری او دارد. خانه گذر قلی همزمان با راستاکشی خیابانهای تهران و در زمانی که بوذرجمهر شهردار دوره رضا خانی قصد مهندسی کردن محورهای عبور و مرور در شهر را داشت، ساخته شده است و معماری آن مربوط به اوایل دوره پهلوی است.
نذر ماندگار پدر جلال
خانه قدیمی گذر قلی منهای اینکه خانه پدری آل احمد است، ارزش و اعتبار دیگری هم برای اهالی این محله دارد. این خانه از گذشته تا امروز محل رفت و آمد چهرههای سیاسی و مذهبی مشهوری بوده است. خیلیها میگویند از زمانی که در این محله چشم باز کردهاند در این خانه سهشنبهها به روی همه عاشقان سید و سالار شهیدان باز بوده است. این نذری است که از زمان حیات و میانسالی سید احمد طالقانی(پدر جلال) ادا میشود و هنوز هم که سالیان زیادی از درگذشت او میگذرد این مجلس پابرجاست. اهالی قدیمی محله نذریپزان خانه آل احمدها را به خوبی به یاد میآورند. روزهایی که برای جمعی از طلبهها و علمای بنام شهر در اتاقهای تو در توی خانه سفره انداخته میشد و از برکت آن نیازمندان و ایتام محله هم با شکم سیر سر به بالین میگذاشتند. در این خانه هنوز هم تنها عصر روزهای سهشنبه به روی اهالی محله باز میشود و در این وقت صدای دستهجمعی خواندن زیارت عاشورا به گوش میرسد.
از حوزه علمیه خان مروی به مدرسه عالی دارالفنون
سید احمد طالقانی از روحانیون بنام دوره پهلوی بود. همتایانش او را روحانی با تعبد و خشک میشناختند. او همیشه دوست داشت از جلال یک روحانی مشهور بسازد. برای همین او را به مدرسه خان مروی در کوچه مروی فرستاد و بعداز اینکه فهمید جلال در کلاسهای شبانه دارالفنون ثبتنام کرده است مواجبش را قطع کرد و به قهر او را به بازار فرستاد تا دست در جیب خود شود. جلال هم که اهل کم آوردن نبودـ هیچوقت نبودـ روزها در چهارسوق بازار وردست داماد بزرگشان کار سیمکشی برق میکرد و عصرها روانه کلاسهای شبانه دارالفنون میشد. از پول تو جیبی کم میخورد و زیاد میخواند. دست آخر تعبد و تربیت خشک پدر کار خود را کرد و جلال در ۱۸ سالگی خانه پدری را ترک کرد. هر چند آن دو بیآنکه خود بدانند در یک مسیر پیش میرفتند و جلال به مصداق پسر کو ندارد نشان از پدر به دامان روحانیت سنتی مبارز بازگشت.
سنتی به نام کافهنشینی
جلال بدون تعارف و بیبرو برگرد یکی از قطبهای نویسندگی در دهه چهل بود. دههای که از آن بهعنوان سالهای جنب و جوش ادبیات و نقد ادبی یاد میکنند. در این سالها آخرین اخبار نشر کتابها و مقالهها و بحث بر سر حواشی آنها در کافهها دنبال میشد. هر نویسندهای تعدادی پاتوق مشخص برای خود داشت که علاقهمندان و منتقدانش آنجا میتوانستند به ملاقاتش بروند و با او سر یک میز بنشینند. جلال و هم مسلکانش، پاتوقهای مختلفی در منطقهمان داشتند. رستوران گل رضاییه در خیابان سی تیر کنونی، کافه نادری، کافه فردوسی و کافه سیبیل از رستورانها و کافههایی بودند که آل احمد زیاد به آنها سر میزد. به گفته غلامرضا امامی و شمس آل احمد هرچه سفارش میداد کنارش چای لیوانی هم میخواست و در حین مزهمزه کردن طعم چایاش با آن چشمهای جسور به چهره مخاطبش خیره میشد و از آن صداقت طلب میکرد. چیزی که خود به تمامی از آن بهرهمند بود و با وجود آزمون و خطاهای بسیار تا آخرین دم آن را در وجود و قلمش نگهداری کرد.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۲ در تاریخ ۱۳۹۳/۰۶/۲۲
نظر شما