همشهری آنلاین-مینو بهادرستان : با اینکه چند سالی است کمتر کار میکند و بیشتر استراحت، با همه کسبه محل هم بده بستان دارد. البته اغلب کاسبهای همدورهاش یا زمینگیرند و یا مرحوم شدهاند. «جعفر رضایی» آنقدر سر پا و با بنیه هست و یک آب باریکهای از این مغازه در میآورد که خانواده ۳ نفرهشان را تأمین کند. نداف ۷۵ ساله خیابان شهید اسدی ۶۸ سال است به این کار مشغول است، همه او را به آرامش و انصافش میشناسند و کالای خوابشان را برای دوختن و غلفتی کردن به او میسپارند.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
ساعت یک بعد از ظهر است که از خانه بیرون میزنم. آخر بعضی کاسبها تا ساعت ۲ در مغازه هستند. به همین امید کوچهپسکوچهها را طی میکنم، از سهراه گل نبی و بزرگراه امام علی(ع) میگذرم و به خیابان خاوران و سپس به خیابان «شهید اسدی» میرسم. پرسان پرسان سراغ مغازهاش را میگیرم؛ ای داد و بیداد! بسته و رفته. کاسب همسایه میگوید یک ربع، ۲۰ دقیقه دیگر پیدایش میشود. منتظر میمانم. ۱۰ دقیقه، ۲۰ دقیقه، ساعت از ۲ میگذرد و از او خبری نمیشود.
راهی خانه میشوم و دوباره ساعت ۵ بعد از ظهر برمیگردم. این بار در مغازهاش باز است. سرش به کارش گرم است و به هیاهوی خیابان بیتوجه. وقتی از او درباره ساعت کاریاش میپرسم و اینکه چرا طبق معمول ساعت ۲ مغازه را باز نکرده میگوید: «این روزها کمتر فعالیت میکنم. ساعت ۸ صبح میآیم و پیش از اذان ظهر میروم. بعد از ظهر هم حوالی ۳ تا ساعت ۸ در مغازه هستم. چون دیگر بنیه ساعتها در مغازه ماندن و لحاف و تشک دوختن را ندارم.»
همسایهها و کسبه محلهاش را دوست دارد و درباره آنها میگوید: «اینجا مردم کم بضاعتی دارد که از نظر مالی کمک زیادی نمیتوانند به هم بکنند. اما تا دلتان بخواهد قلبهای رئوفی دارند و تا قله قاف هم برای انجام دادنکاری پا به پایت میآیند. همین چند وقت پیش که مغازهام بر اثر اتصال برق آتش گرفت، خیلی کمکم کردند و تا جان گرفتن دوباره مغازه پا به پایم آمدند. اینکه همسایهام ساعت باز کردن مغازه را اینطور به شما گفته هم مصداق همان دلسوزیها و رأفتهای مردم اینجاست. او گمان کرده شما برای سفارش کارآمدهاید، خواسته شما را نگه دارد تا یک خیری به من برساند و یک لقمهای در سفرهام بگذارد.»
گرانی پنبه و مشکلات کاسب و مشتری
با اینکه این روزها گرانی پنبه و کسادی بازار کار مشکلات این حرفه را افزونتر کرده است، اما او کماکان در تعامل با مشتری با رفق و مدارا برخورد میکند. «رضایی» میگوید: «اگر مشتری سر به سرم نگذارد، خوبم. اگر هم آدم سرسختی باشد و چانهزنی کند، من با او کنار میآیم. هیچوقت نشده به خاطر تسویه نکردن حساب، تشک، لحاف و یا بالشی را نگه دارم. حالا دیگر بسته به انصافشان، یا مبلغ را میآورند و یا من حلالشان میکنم.»
برای دوخت تشک یک نفره ۱۵ هزار و ۲ نفره ۲۰ هزار تومان دستمزد میگیرد. گر چه این مبلغ در ازایکاری که انجام میدهد، مبلغ زیادی نیست، اما او باز هم به بضاعت مردم فکر میکند و اینکه با گرانی پنبه چطور میتواند منصفانه کار کند و رزق حلال به دست آورد. او میگوید: «قیمت پنبه در سال جدید از کیلویی ۴۷۰۰ تومان به ۶۷۰۰ تومان افزایش یافته است. از طرفی، تا سیمهای پلمب این بستههای ۱۴۰ کیلویی باز شود، هر کیلو پنبه خالص تا ۸۰۰۰ تومان محاسبه میشود که فروش آن برای کاسب و خریدش برای مشتری به سختی صورت میگیرد. با اینکه من برای رعایت انصاف و رعایت وضع اقتصادی مردم مجبورم کمترین دستمزد را بگیرم، با این اوصاف مردم گاهی برای خرید کالای خواب با مشکل مالی مواجه میشوند.»
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۴ در تاریخ ۱۳۹۳/۰۴/۰۳
نظر شما