تیمور گورگین، شاعر و ترانه‌سرای گیلک شامگاه چهارشنبه در منزل شخصی‌اش در خمام بندر انزلی درگذشت. او از چهره‌های تأثیرگذار شعر گیلکی بود. مسعود بیزاگیتی، شاعر و پژوهشگر درباره شعر و ترانه‌سرایی او می‌گوید: «ذات ترانه‌سرایی او بر زندگی روستایی گیلک و فرهنگ فولکلوری که با کار آمیخته بود، استوار است.»

تیمور گورگین

همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: تیمور گورگین، شاعر و ترانه‌سرای گیلک شامگاه چهارشنبه در منزل شخصی‌اش در خمام بندر انزلی درگذشت. او از چهره‌های تأثیرگذار شعر گیلکی بود. مسعود بیزاگیتی، شاعر و پژوهشگر درباره شعر و ترانه‌سرایی او می‌گوید: «ذات ترانه‌سرایی او بر زندگی روستایی گیلک و فرهنگ فولکلوری که با کار آمیخته بود، استوار است. او همچنین عاشقانه‌های پرسوز و گدازی سرود که خوانندگان معروف گیلک اجراهایی ماندگار از آنها داشته‌اند.» تیمور گورگین همچنین به‌عنوان روزنامه‌نگار ابتدا به استخدام روزنامه اطلاعات درآمد و در دهه ۷۰نیز در روزنامه همشهری قلم می‌زد. گفت‌وگوی ما با بیزارگیتی، شاعر گیلانی ساکن رشت درباره شعر و ترانه‌سرایی تیمور گورگین و ادبیات و فرهنگ فولکلور گیلک که او بر آنها احاطه داشت و همچنین داستان‌نویسی و روزنامه‌نگاری زنده‌یاد گورگین است.

تیمور گورگین برای رهایی از قالب و شعر کهن که قدری به تصنع کشیده شده بود، از زبانی ساده بهره برد و راه و رسم نیما را پیش گرفت. او چه جایگاهی در ترانه‌سرایی داشت؟ اگر بخواهیم او را با شاعران ساده‌سرایی که اتفاقاً مجموعه اشعارشان با اقبال مواجه است، مقایسه کنیم در چه مرتبه شعری قرار می‌گیرد؟

زنده‌یاد گورگین شعرهای ساده‌ای می‌سرود. ورای شعرهایش انسانی مردم‌دوست بود و نوعی فرهیختگی در رفتار و زبانش وجود داشت. این را از آن جهت می‌گویم که زندگی و آفرینش‌های ادبی زنده‌یاد گورگین به هم آمیخته بود و این تسلسل را می‌توان هم در ترانه‌هایش جست و هم در شعرهای فارسی و هم شعرهای گیلکی‌اش. اساساً او در ترانه‌سرایی چهره بود و از این حیث در شعر گیلکی مطرح شد. او همچنین در جریان شعر گیلکی به مثابه‌خود تأثیرگذار بود. در شعر فارسی و نیمایی تجربه‌هایی داشت، اما از زبانی ساده و نرم بهره می‌برد. مرحوم گورگین در کنار بسیاری شاعران ساده‌نویس، در ساده‌نویسی نوع خاص خودش را دنبال می‌کرد، اما در شعرهای فارسی‌اش بیش از هر چه ذوق آفرینش او را مشاهده می‌کردیم. قریحه آفرینشگرانه گورگین زبانزد بود. در حوزه زبان، در دهه‌های پیش از انقلاب، شاعران فارسی‌گویی داشته‌ایم که تجربه‌های آفرینش آنها در این عرصه، فاصله‌ای بین مرحوم گورگین و این جریان‌های شعری می‌اندازد. بیش از هر چه در شعر نیمایی با تأکید باید بگویم که به زبان نرم و ساده او می‌توان به‌عنوان یک نقطه عزیمت اشاره کرد.

وداع با خاطره‌ساز جنگل‌های گیلان
مسعود بیزارگیتی- شاعر و پژوهشگر

در حوزه ترانه‌سرایی و شعر گیلکی چه فعالیت‌هایی داشت؟ اشاره کردید که در این حوزه به چهره‌ای مطرح و تأثیرگذار تبدیل شد. او در این عرصه چه کار کرد؟

زنده‌یاد گورگین شعرهای گیلکی و ترانه‌هایش را از ۲، ۳دهه پیش از انقلاب، هم در نشریات چاپ می‌کرد و هم در رادیو از ترانه‌های گیلکی او استفاده می‌شد. پیام نوین ازجمله مجلاتی بود که شعرهای گیلکی او را منتشر می‌کرد.

در آن دوره که شعرهای زنده‌یاد گورگین چاپ می‌شد، چه شاعران گیلکی در این عرصه عرض‌اندام می‌کردند؟

در آن دوره شاعرانی مانند محمد بشرا، مرادیان گروسی و برخی چهره‌های مطرح دیگر در این عرصه حضور داشتند. هر یک از این بزرگان تجربه‌های منحصر به‌خودشان را داشتند. آن زمان برخلاف ۲، ۳دهه قبل، مفهوم و پدیده جریان‌سازی‌ در شعر گیلکی مطرح نبود؛ حتی زنده‌یاد گورگین هم در آن دهه در کنار دیگر دوستان ادبیاتی خود کارهای مثمرثمری انجام داد.

گورگین روزنامه‌نگاری هم کرد. در عرصه مطبوعات کارهای او را دنبال کرده‌اید؟

در عرصه روزنامه‌نگاری، روزنامه‌نگاری پیشکسوت بود. ایشان در دهه ۴۰در روزنامه اطلاعات استخدام شد و کار می‌کرد. در دوره‌ای هم در دهه ۷۰در روزنامه همشهری قلم می‌زد.

در کدام‌یک از این عرصه‌ها زبانزد بود؟

همواره در عرصه ترانه‌سرایی کوشنده بود؛ یعنی نسبت به سایر کارهای پژوهشی و شعر فارسی. مرحوم گورگین، فعالیت‌هایی که در عرصه ترانه‌سرایی گیلکی انجام داد، بسیار ماندگار شد و این ماندگاری تا به امروز ادامه دارد. ترانه‌خوان‌های گیلک، کسانی مانند زیباکناری و به‌ویژه ناصر مسعودی، بسیاری از ترانه‌های گیلکی گورگین را چه در ایران و چه آن سوی آب‌ها اجرا می‌کردند. از قضا اجراهای متعددی داشتند که مورد اقبال قرار می‌گرفت. این فعالیت‌های گورگین ادامه‌دار بود و چهره او در این زمینه ماندگاری و انعکاس و بازتاب زیادی داشت.

به‌عنوان نمونه می‌توانید به یکی از ترانه‌هایی که در اجراهای گیلکی در یادها مانده است، اشاره کنید؟

بله، از قضا ترانه معروفی داشت با این عنوان که «خدایا دختر رشتی قشنگه» که بازخوانی‌های متعددی از آنها انجام گرفت. حتی آن ترانه «بنفشه گل» که در نوشته‌ها آمده که متعلق به مرحوم گورگین است، یکی دیگر از ترانه‌های بسیار معروف اوست.

در این زمینه کتاب مجزا هم چاپ کرد؟

بله، چندین کتاب ترانه سرود که حسابی گل کرد؛ ازجمله «گلبانگ ایران» که مجموعه ترانه‌های گورگین است که از اعتبار و محبوبیت بسیاری نزد گیلک‌ها برخوردار است.

از شاعران پیش از خودش در خطه گیلان چقدر بهره‌ برد؟

گورگین طنز هم  می‌نوشت که در چلنگر آنها را چاپ می‌کرد. احتمال دارد که در حوزه طنز از کسانی متأثر شده باشد؛ مثلاً کسی مانند افراشته را درنظر بگیرید. اما تعدادی از شاعران گیلک ما را که در دهه‌های پیش از انقلاب فعال بودند و به آن اشاره کردم درنظر بگیرید تا برایتان بازگویم. البته شاید در این بین نام ۲، ۳تن دیگر از قلم افتاده باشد، اما این بزرگان به همراه تیمور گورگین استوار بر آفرینش‌گری خودشان بودند؛ یعنی حس گیلانی بودن و آنچه به فضای بومی گیلان تعلق داشت در ترانه‌ها دیده می‌شد. در ترانه‌های تیمور گورگین و کسانی که در این عرصه نام بردم، فرهنگ، فولکلور و نوع زندگی روستایی در گیلان که اتفاقاً با کار هم آمیخته شده بود، تجلی می‌یافت. این ویژگی و خصلتی بود که در آثار این شاعران گیلک‌سرا، بازتاب می‌یافت؛ یعنی شعرشان اعتنایی ویژه به فولکلور و زندگی روستایی کشاورزان گیلانی داشت که منوط به حفظ تجربه‌ خودشان بود. ما در این عرصه نمی‌توانیم رد پای متأثر شدن از کسان دیگر را دنبال کنیم؛ دست‌کم من به‌عنوان شاعر و پژوهشگر در این حوزه نمی‌توانم بیابم؛ حتی از شاعرانی مانند محمد بشرا و علی‌اکبر مرادیان‌گروسی، تیمور گورگین و... که نام بردم.

القای این حس روستایی در ترانه‌های زنده‌یاد گورگین چگونه دیده می‌شد و بازتاب می‌یافت؟

اساساً ادبیات گیلکی در دوره‌هایی تا ۳، ۴دهه قبل، استوار بر نوع روابط میان‌فردی روستایی و نوع کار و فولکلور و فرهنگ موجود روستایی بود؛ هم ادبیات شعری و هم ترانه‌سرایی. ترانه‌های گیلکی اساساً استوار بر نشانه‌ها، نمادها و روابط بین‌فردی عاشقانه و نوع کار کشاورزی که در زندگی روستایی گیلانی وجود داشت، قرار دارد. این عناصر و نمادهایی که از آنها یاد کردم، در حقیقت، سازنده و پردازنده کل ترانه‌های گیلانی و شعرهای گیلکی است. بسیاری از شعرهایی که زیباکناری خوانده یا پوررضا و ناصر مسعودی به‌عنوان ترانه‌خوان‌های مطرح گیلک اجرا کرده‌اند، عناصر و تصویر، نشانه‌ها و نمادها و مناسبات کاری فولکلوری روستایی را در خود دارند. از دیگر سو بسیاری از ترانه‌های گیلکی همانطور که می‌دانید عاشقانه و پرسوز و گدازند و حتی آن ترانه‌های شاد گیلکی هم دارای عناصر و رنگ‌های روستایی و فولکورهای روستایی است. اساساً ترانه‌ها اعتنا به همین عناصری دارد که گفتم. همچنین است شعرهای گیلکی ۳، ۴دهه پیش که تماماً چنین بود و شهری نیست و روستایی است؛ یعنی بافت، کلمات، انعکاس نور و سایه، علفزارها و کشاورزی و بسیاری عناصر دیگر را در ترانه‌های تیمور گورگین و شعرهای بسیاری از شاعران گیلانی می‌بینید.

شعر «گلچین گیلانی» که در کتاب‌های درسی دوران ما بود، به خاطرم آمد. «چست و چابک/ نرم و نازک/ می‌دویدم/ با دو پای کودکانه/ همچو آهو/ دور می‌گشتم ز خانه/ و...»

بسیاری از شاعران همچون گورگین از جنگل و حال‌و هوای خاص گیلان و کشاورزی و کار سروده‌اند. می‌خواهم اینجا از زنده‌یاد احمد عاشورپور یاد کنم؛ یکی از کسانی که مانند ستاره‌ای در گیلان می‌درخشد. ترانه‌های او را قطعاً همه گوش کرده‌اند و اگر بیشتر گوش کنید، همه این رنگ و نمادها و عناصری را که از آنها یاد کردم در ترانه‌های عاشورپور خواهید دید.

در مقایسه با برخی شاعران دیگر از چه جایگاهی برخوردار بود. در مقایسه با م. موید، دیگر شاعر گیلانی که اتفاقاً هم‌نسل هم‌ بودند، گورگین چه وزن و اعتباری داشت؟

م. موید در حوزه شعر فارسی در جایگاه دیگری قرار می‌گیرد. نمی‌توان در حوزه شعر فارسی مرحوم تیمور گورگین و م. موید را در کنار هم قرار داد. تجربه آقای موید و خلاقیتی که در حوزه زبان و صور خیال شعر فارسی دارد، رنگ و بوی دیگری دارد و کارش در این راستاست. او چهره مطرحی در شعر گیلان محسوب می‌شود، اما مرحوم گورگین را در شاکله دیگری باید به جای آورد که به لحاظ سنجه، عمده کارهای اساسی‌اش، مورد بررسی همه سویه قرار گیرد. مرحوم گورگین از قضا پژوهش هم دارد و مقاله هم نوشته است. همچنین داستان هم می‌نوشت. مثلاً کتاب «تیره روز» را نوشت که مجموعه داستان و شعر است و مرحوم سعید نفیسی بر آن مقدمه نوشته و این به‌خودی خود اهمیت دارد. به گمانم گورگین را در حوزه ادبیات گیلکی و به‌ویژه ادبیات گیلکی با تبیین و توصیفی که انجام دادم باید به جای آوریم و در این شاکله قرار دهیم تا قدر، ارج، اعتبار و شایستگی‌اش را درنظر بگیریم. ۲، ۳سال پیش هم چند کار دیگر علاوه بر «گلبانگ» سرود.

از کارهایی که در دست انتشار داشت، خبر دارید؟

مجموعه‌ای با عنوان «مرد هزار ترانه» در دست چاپ داشت؛ حتی یک برگردان از رباعیات خیام به گیلکی انجام داد که تا جایی که می‌دانم هنوز چاپ نشده است. عمده تلاشش و آنچه برای دوستداران شعر گیلکی بر جای می‌ماند، ترانه‌هایی است که نوشته‌اند و چهره‌های شاخص گیلک آنها را اجرا کرده‌اند.

«فریاد ماهیگیر» و چندین ترانه معروف دیگر هم حاصل سروده‌های اوست. شماری از اهالی ادبیات و شعر، گورگین را نه‌تنها در سرودن ترانه و شعر، بلکه در سلوک و رفتار اجتماعی هم فرهیخته‌ای متعادل و رویگردان از افراط و تفریط می‌دانستند. به‌عنوان پرسش آخر می‌خواهم بدانم که شخصیت او را چگونه یافتید؟

چندین بار ارتباط مستمر و دوستانه با زنده‌یاد گورگین داشتم. ایشان با همه دوستان و کسانی که با او در ارتباط بودند، برخوردی از سر رأفت و مهربانی داشت. آن فرهیختگی رفتار دقیقاً در همین ویژگی سرشتی مرحوم گورگین دیده می‌شد. بسیار خوش‌قلب، مهربان و آرام بود. متأسفانه سعادت دیدار در خانه خودش راکه در خمام بود، با او نداشتم. بارها مرا با مهربانی دعوت کرد، اما به هر حال روزگار به‌گونه‌ای گذشت که نتوانستم خدمت او حضور یابم. گورگین بسیار فروتن بود. او مانند بسیاری از کسانی که می‌شناسیم که هر چه جامعه مدرن‌تر می‌شود و این مدرن شدن در ادبیات رخنه می‌کند، نوعی برج عاج‌نشینی هم برای برخی فراهم می‌کند، نبود. وی آن زمان که در روزنامه اطلاعات بود، اطلاعات گیلان را هم منتشر می‌کرد.

نظرشان درباره شعر و جهان شعری شما چه بود؟

چند کار هم از من چاپ کرد. به من خیلی محبت داشت. با دوست شاعر و پژوهنده‌ام، رحیم چراغی صحبت می‌کردم که خودش در شعر گیلکی شناخته شده است و جریانی را نمایندگی می‌کند و تألیفات بسیاری دارد. چنانچه از ایشان خبردار شدم، تیمور گورگین بسیاری از کارهای چاپ نشده‌اش را -اعم از شعر فارسی و دوبیتی‌ها- در اختیار او قرار داده است تا به صلاح و صواب او منتشر و چاپ شود.

کد خبر 786817

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha