قاضی قلابی مدعی است به خاطر نفرت از زنان، دست به سرقت اموال گرانقیمت آنها می‌زد. این مرد نقش خواستگار را بازی می‌کرد و با فریب طعمه هایشان، آنها را بیهوش و اموالشان را سرقت می‌کرد.

متهم

همشهری آنلاین، الهه فراهانی: تحقیقات پلیس برای دستگیری متهم از  حدود دو هفته قبل آغاز شد. آن روز زنی جوان قدم در اداره پلیس گذاشت و گفت مردی به نام احمدرضا او را تا یک قدمی مرگ برده و اموالش را سرقت کرده است. وی توضیح داد: مدتی قبل از طریق یکی از دوستانم با مردی به نام احمدرضا آشنا شدم. او خودش را قاضی و نماینده دادستان یکی از شهرستان ها معرفی کرد. هر وقت با من قرار می گذاشت، تجهیزات خاصی مانند بی سیم،‌ اسلحه و شوکر همراهش بود و به قدری خوب صحبت می‌کرد که به او مشکوک نشدم.

وی ادامه داد: من پس از مرگ شوهرم، صاحب ارثیه کلانی شده بودم احمدرضا این را می‌دانست. وی آخرین بار برای دیدن من به خانه‌ام آمد و از آبمیوه فروشی،‌ آب هویج خریده بود. من پس از نوشیدن آب هویج دچار سرگیجه شدم و از حال رفتم. وقتی چشمانم را باز کردم در بیمارستان بودم. آنجا بود که متوجه شدم 48 ساعت بیهوش در خانه افتاده بودم تا اینکه مادرم به دادم رسیده و مرا به بیمارستان انتقال و از مرگ حتمی نجات داده بود.

وقتی به خانه برگشتم متوجه شدم احمدرضا همه طلا و جواهراتم، اسناد و مدارک زمین و ملک‌هایی که داشتم، سکه ، دلار و خودروی پژویم را به سرقت برده است.

مجرم خوش خیال

با ثبت این شکایت، گروهی از کارآگاهان پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران زیر نظر قاضی محمد ولی بیرانوند بازپرس شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری خواستگار فریبکار آغاز کردند تا اینکه بعد از گذشت دو هفته ماموران در یکی از خیابان های مرکز پایتخت به یک خودروی پژو 206 که راننده آن پلاکش را مخدوش کرده بود مشکوک شدند. راننده به محض دیدن ماموران تصمیم به فرار گرفت اما عملیات تعقیب و گریز در نهایت به دستگیری متهم منجر شد.

با بررسی شماره پلاک خودرو، مشخص شد که سرقتی بوده است. وی کسی جز خواستگار فریبکار نبود که از دو هفته قبل با شکایت زن جوان تحت تعقیب قرار گرفته بود. وی در بازجویی ها اعتراف کرد که برای انتقام جویی، نقشه سرقت از زنان را کشیده و فکرش را نمی کرده که اگر پلاک ماشین سرقتی را مخدوش کند، دستش رو خواهد شد. متهم بازداشت شده و تحقیقات برای شناسایی جرایم احتمالی دیگر از سوی وی ادامه دارد.

نفرت عجیب

انگیزه خواستگار قلابی از فریب و سرقت از زنان، انتقام است. وی می گوید که چون از زنان نفرت پیدا کرده، نقشه شومی طراحی کرده است.

چرا از زنان نفرت داری؟

چون از دو زن که نقش مهمی در زندگیم داشتم بدی دیدم؛‌اولی مادرم دومی نامزدم.

بیشتر توضیح بده؟

مادرم که هیچ وقت حواسش به من نبود و فقط به دخترانش توجه می کرد. بزرگ تر که شدم عاشق دختری شدم که در محله ما زندگی می کرد. با او قرار ازدواج گذاشتم. حتی به خواستگاری اش رفتم اما خانواده اش تحقیرم کردند و گفتند بی پولم. رفتم خارج از کشور و مثل برده ها کار کردم؛‌شبانه روی کار کردم و بعد از اینکه دستم پر شد برگشتم و به خواستگاری دختر موردعلاقه ام رفتم. با هم نامزد شدیم و تمام سرمایه ام را به حساب او واریز کردم تا با هم خانه ای بخریم اما باورتان نمی شود اگر بگویم او یک شبه غیبش زد! در حقیقت فریبم داد، سرم را کلاه گذاشت و با خواستگارش از ایران رفت. فکر می کنم رفت کانادا و تمام سرمایه مرا با خودش برد که شاید در آنجا برای خودش جهزیه بخرد! از همان زمان نسبت به زنان احساس بدی پیدا کردم و از آنها متفر شدم.

و همین دلیلی شد که تبدیل به تبهکار شوی؟

من تا مدت ها حالم بد بود. داروهای قوی ضد افسردگی مصرف می کردم. حتی مدتی هم در بیمارستان اعصاب و روان بستری شدم. بعد تصمیم گرفتم برای اینکه حالم بهتر شود از زنان انتقام بگیرم. به همین دلیل تصمیم گرفتم نقش خواستگار را بازی کنم و با فریب آنها، اموالشان را به سرقت ببرم اما چون تازه کار هستم، مرتکب اشتباه شدم و پیش از اینکه بتوانم از طعمه های بعدی خود سرقت کنم گیر افتادم.

حالا چرا خودت را قاضی معرفی می کردی؟

می خواستم اعتماد طرف مقابلم را جلب و وانمود کنم آدم مهم و با نفوذی هستم.

کد خبر 787089

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha