به گزارش واحد مرکزی خبر، باراک اوباما در هشتاد و پنجمین روز از ریاست جمهوری خود در سخنانی در جمع دانشجویان دانشگاه جورج تاون درخصوص اوضاع اقتصادی آمریکا گفت: دوازده هفته از شروع ریاست جمهوری من میگذرد و حتی منتقدان هم قبول دارند ما دستکم دراین مدت خیلی مشغول بودیم و درمدت کمتر از سه ماه با مجموعه ای از اقدامات فوق العاده به مجموعهای از چالشهای فوقالعاده اقتصادی پاسخ دادیم.
این اقدامات هم از جنبه مقیاس و هم از جنبه سرعت بی سابقه بودند. برخی منتقدند ما به یکباره دست به کارهای زیادی زدیم و عدهای دیگر هم معتقدند ما به اندازه کافی کار نکردیم.
بسیاری از آمریکاییها از خود این سئوال را میپرسند چگونه این برنامهها و سیاست های مختلف در یک راهبرد واحد میگنجند تا بتوانند این اقتصاد را از رکود به سمت بهبود و سرانجام رونق هدایت کنند؟ هر اقدامی که ما اتخاذ میکنیم براساس نگرش گستردهای است که به آینده آمریکا نگاه میکند، آیندهای که در آن رشد اقتصادی پایدار همراه با اشتغالزیی و افزایش درآمد باشد.
اوباما ضمن طبیعی خواندن رکود در بازارهای اقتصادی تاکید کرد رکودی که اکنون گریبانگیر اقتصاد آمریکا است متفاوت با دیگر رکودها در تاریخ اقتصاد این کشور است.
رکود اخیر اقتصادی آمریکا اُفت و نزول طبیعی در چرخه تجاری و اقتصادی در آمریکا نیست بلکه طوفانی است که ناشی از بی مسئولیتی و تصمیم گیریهای ضعیف در وال استریت ،دولت آمریکا و کل اقتصاد آمریکا است.
ریشه اصلی این رکود در بخش بازار مسکن آمریکا بود. در طول یک دهه گذشته فرمول خرید مسکن در آمریکا تغییر کرد و به جای آنکه افراد برای خرید خانه مورد نظرشان پس انداز کنند بسیاری از آمریکاییها متوجه شدند میتوانند وام هایی برای خرید مسکن دریافت کنند.
رائه این وامها درحالی بود که بازپرداخت آنها خارج از توان مالی وام گیرندگان بود. یکی از علل اصلی ارائه شدن چنین وامهایی وجود انگیزه در وال استریت برای کسب سودهای بزرگ بود. بازار مسکن درحال رونق بود و قیمتها در حال افزایش یافتن بودند.
بانکها و سرمایه گذاران صرفا خرید و فروش میکردند و بدون آنکه مسئولیت پذیری داشته باشند خطر و ریسک را به دوش دیگری میانداختند. بانکها بدهی بیشتری انباشته کردند که از بازپرداخت آنها ناتوان بودند.
درحالی که دولت آمریکا موسسات مالی فانی مِی و فِردی مَک را مسئول ارائه وام های سنتی کرده بود آنها وارد عرصه خرید و فروش میلیاردها دلار سهامی شدند که ارزش واقعی آنها مشخص نبود.
شرکت اِی آی جی که بزرگترین شرکت بیمه گر در دنیا است و روش بیمه سنتی داشت و بسیار هم سود ده بود اقدام به فروش میلیاردها دلار از ابزارهای مالی پیچیدای کرد که مثلا سهام را بیمه کرده بودند.
همه درحال سود کردن بی سابقه بودند اما ثروتی که ایجاد شده بود تنها روی کاغذ وجود داشت. درحالی که این حباب اقتصادی درحال بزرگ شدن بود هیچ پاسخگویی و نظارتی در واشنگتن وجود نداشت.
ناگهان حباب مسکن در آمریکا ترکید. قیمت مسکن کاهش یافت و ارزش همه وام ها و سهام کاهش یافت.
بانکها و سرمایه گذاران نتوانستند کسی را پیدا کنند که خریدار آنها (سهام و بانکها) باشد. در چنین وضعیتی حرص و طمع جای خود را به رعب و وحشت داد.
سرمایه گذاران پولهای خود را از بازار بیرون کشیدند در نتیجه نهادهای بزرگ مالی که پولی برای اجرای تعهدات خود نداشتند سقوط کردند. برخی بانکها هم پول در اختیار خود را محکم نگهداشتند و از وام دادن خودداری کردند.
از همین جا بود که بحران مالی از وال استریت به متن اقتصاد آمریکا وارد شد. وقتی که کسی نتواند وام دریافت کند چگونه خانه یا خودرو بخرد یا چگونه تحصیل کند؟ وقتی بانکها وام دادن را متوقف کردند شرکتهای تجاری هم شروع به بیرون کردن کارکنان خود کردند.
وقتی که کارکنان اخراج شده پول کمی برای خرج کردن داشتند شرکتهای تجاری بازهم مجبور شدند عده ای دیگر از کارکنان خود را بیرون کنند.
وقتی که مردم نتوانستند وام خودرو بگیرند بخش خودروسازی هم که وضع خوبی نداشت وضع بدتری به خود گرفت.
وقتی که مردم وام مسکن نگرفتند بحران بخش مسکن هم تشدید شد.
اوباما با آلوده توصیف کردن بخش سهام در آمریکا گفت: چون این سهام آلوده در سراسر دنیا مبادله میشد دیگر کشورها هم گرفتار شدند و این رکود خیلی سریع جهانی شد.
وقتی که دیگر کشورها نتوانند کالاهای آمریکایی را بخرند نتیجه آن کند شدن بیشتر اقتصاد آمریکا میشود.
رئیس جمهور آمریکا بعد از این توضیحات کامل درباره علت رکود اقتصادی آمریکا گفت: دولت من از روز نخست تلاش خود برای از بین بردن خسارتهای وارده به اقتصاد را شروع کرد تا مانع از گسترش خسارت شود.
از آنجا که مشکلات اقتصادی آمریکا چند وجهی بودند دولت من گزینهای جز حمله همزمان به تمام جبهههای بحران اقتصادی آمریکا نداشت. نخستین گام مقابله با کاهش تقاضا در اقتصاد آمریکا بود از این رو بانک مرکزی آمریکا سال گذشته نرخ بهره را به طور چشمگیر کاهش داد تا سرمایه گذاری را تقویت کند.
دولت من و کنگره بزرگترین طرح بهبود اقتصادی در تاریخ آمریکا را تصویب کردند و تقاضا در اقتصاد آمریکا را افزایش دادند.
این طرح با کاهش مالیات برای نود و پنج درصد خانواده هایی که کار می کنند پول را مستقیما به جیب آنان میریزد.
برخی استدلال کردند که این طرح بهبود اقتصادی نمونهای از هزینههای غیرمسئولانه دولت است و در کسری بودجه بلند مدت آمریکا تقصیر خواهد داشت این افراد استدلال میکردند که دولت فدرال آمریکا باید به جای افزایش دادن هزینهها آن را کاهش دهد.
وی درپاسخ به استدلال منتقدان گفت: همه اقتصاد دانان میگویند اخرین کار و اقدام یک دولت در بحبوحه بحران اقتصادی و رکود کاهش دادن هزینهها است.
وقتی که بحران شروع شد همه خانوادهها به فکر کاهش دادن هزینههای خود شدند، پس افزایش دادن هزینهها و خرج کردنها در جامعه یک واکنش منطقی است.
آنچه که دولت من انجام میدهد تحریک کردن تقاضای اقتصادی در جامعه است.
اوباما با اذعان به این مسئله که کسری بودجه در بلندمدت یکی از مشکلات بزرگ آمریکا است و باید حل شود گفت: کلید مربوط به کسری بودجه در آمریکا و بدهی ملی این کشور به کنترل کردن هزینههای خارج از کنترل مراقبتهای بهداشتی و درمانی مربوط میشود.
اریخ بارها نشان داده است که اگر کشورها برای به جریان افتادن پول در جامعه اقدام سریع و قاطع نکنند با بحرانهایی روبرو خواهند شد که سالها و سالها طول خواهد کشید.
بسیاری از آمریکاییها هستند که می گویند بهتر است پولِ دولت مستقیما به دست مردم برسد و (در چارچوب کمکهای مالی دولت به بانکها) به بانکها نرسد.
در بیشتر نامه هایی که از مناطق مختلف آمریکا به من میرسد مردم میپرسند پس چرا کمک مالی دولت به ما نرسید؟ هر چند این سئوال منطقی به نظر میرسد اما باید توجه داشت که یک دلار سرمایه در بانک میتواند به هشت تا ده دلار وام برای خانوادهها و شرکتهای تجاری تبدیل شود که در این صورت میزان پولی که درجامعه توزیع میشود بیشتر است و در نتیجه سرعت رشد اقتصادی نیز بیشتر خواهد شد.