علی مهدیان، استاد حوزه و دانشگاه در روزنامه همشهری نوشت: این نکته در میانه همه اخبار و وقایع جالب است که یکی از موفقیتهای دولت آقای رئیسی بهدست همسر آقای رئیسی محقق شده است. خانم علمالهدی یک زن اندیشمند و البته رسانهفهم است. سخنان و تصمیمات او در زمان تصویرسازی همهجانبه دشمن از زن ایرانی، یک هجوم و حمله تمامعیار رسانهای به دشمن بود. همایش جهانی زنان تأثیرگذار که به ابتکار او برگزار شد یک رویداد رسانهای بود؛ حضور ۳۰۰ زن مؤثر اجتماعی از ۹۰کشور جهان در ایران.
او متوجه این جنگ تمامعیار دشمن برای چهرهسازی از ایران شده بود. خانم علمالهدی را پیش از این در نگاههای مستقل و مبتنی بر تراث فکری و علمی مذهبی و ایرانی در حوزه تعلیم و تربیت میشناختیم، اما امروز توانمندی عجیب او در ترسیم درست از هویت زن ایرانی اعجابآور است. در صحنهای که بسیاری از مدعیان وضعیت انفعالی بهخود گرفتند، او مواضعی عمیق و تهاجمی میگرفت که البته بهشدت رسانهای و مؤثر بود. یعنی فرم جملهبندیها، تمثیلها و زمان و مکانی که بیان میشد، باعث میشد این هجوم در این فشار بیامان رسانهای، به هدف بخورد. مسئله تصویر زن سالهاست یک ضلع مهم انقلاب ایران بوده و اعتراض امامخمینی(ره) به انقلاب سفید شاه که یکی از خطوطش نفاق غربگرایانه شاه بود برای تغییر هویت زن مسلمان ایرانی، شاهد این مدعاست.
تصویر زن ایرانی باید عوض میشد. این را نه فقط چماق رضاشاه بلکه سبک اقدامات فرهنگی و حاکمیتی محمدرضا هم دنبال میکرد؛ فیلمفارسیها و کابارهها، دختر شایسته و نشریه زنروز و ممنوعیت حجاب برای استادان زن مسلمان در دانشگاه و موارد بسیار زیاد دیگر. سخنان اشرف پهلوی درباره ضرورت تقابل با شکلگیری جریان زنان انقلابی محجبه با مسئولان نشریه زنروز از این جهت جالب است. دفاع از تصویر هویت زن ایرانی، بعدها یکی از زمینههای درگیریهای ایران با همه رسانههای دشمن بود. پیروزیها و مدالهای دختران مستعد اهل علم، زنان مجتهد و دانشمند و ورزشکاران جوان که هرکدام از جهتی صاحبان مدالهای جهانی بودند، برای تصویر رسانهای که دشمن از زنان ما میساخت زجرآور بود. ماجرای این هماوردی دائمی زنانه در زمان دولتهای غربگرا غمانگیز بود.
ما معمولا چهره زنانه دولتهای غربگرا در ایران را با چهرههایی مثل فائزه هاشمی، معصومه ابتکار و شهیندخت مولاوردی میشناسیم. سخنان رسانهایشده این افراد غیر از مواضع دردآور دولتها مثل ماجرای سند۲۰۳۰ است. مواضع غربگرایانه مولاوردی در هجوم به قوانین متخذ از شرع و تهمتهای او به هویت ایرانی و اسلامی، تابوشکنیهای فائزه هاشمی در مسئله بهاییها و مقدسات دینی، منفعتجوییهای معصومه ابتکار در بحث محیطزیست و بنزین و یا اتهام آزار و اذیت عمومی دختران همه و همه کمکپروژههای غرب در سطح تصمیمسازی مسئولان و تصویرسازی رسانهای بود. مواضع این خانمها بیش از گلولهباران شدن همسر دوم نجفی، زشت، آبروبر و مشمئزکننده بود، اما واقعیت جامعه ما متفاوت بود و هست. این نکتهای است که باید خیلی پیشاز اینها دیده میشد. مسئله تکریم هویت زن از آوردگاههای مهمی است که میتوانستیم در آن صحنه به غرب هجوم ببریم.
مواضع خانم علمالهدی از این جهت مهم و جذاب است؛ مواضعی که بهدلیل هوشمندی رسانهای جبهه دشمن را عصبی میکند؛ مثل این جمله مشهورش که «سن درختان دانشگاههای ما بیشتر از سن آمریکاست»؛ جملهای که تمایز فرهنگ و اندیشه ریشهدار ایران مقابل تمدن بناشده بر خون و غارت را با کنایه به رخ میکشد. جملات او را در گفتوگو با نیوزویک ببینید؛ نظام ارزشی و مطلوبیتهای جامعه دینی و آرمانجوی ایرانی را چه با افتخار میستاید: «مردان در ایران ترجیح میدهند از همسر خود نخواهند که کار کند یا پولی به خانه بیاورد. زنان بهعنوان افرادی درنظر گرفته میشوند که در مقام مادر، همسر یا دختر با مردان عشق را به اشتراک میگذارند... شاید برای شما بسیار هیجانانگیز و جالب باشد که زنان در ایران برای حقوق خود مبارزه نکردهاند، زیرا از حقوق خود برخوردار هستند؛ و آن هم بهدلیل حفظ حرمت آنها در جامعه توسط مردان است.» البته داستان تصویرسازی از زن ایرانی، یعنی زن انقلاب اسلامی یک داستان دنبالهدار است. امروز دختران و زنان ایران چه خانوادههای مجاهدین و شهدای ما و چه دانشمندان و مدالآوران و متفکرین و ورزشکاران جوانمان همگی تصویری متفاوت، رو به جلو و البته هجومبرنده به فرهنگ غلط غرب و غربگرایان را ایجاد کردهاند.
نظر شما