اما اگر این امر صرفاً یک تصادف و یا خوشسلیقگی در انتخاب لوکیشن و فضا باشد بیهیچ شکلی دارای ارزشهای بصری و یا هنری نخواهد بود.
بسیاری از آثار به اصطلاح جشنوارهای ما از این موهبت الهی بهره بردهاند و گاه حتی در مبهوت ساختن مخاطبان آن سوی آبی نیز موفق بودهاند. اما نماهای دور و جذاب «وقتی همه خواب بودند» با شرایط و هدف دیگری شکل گرفتهاند.
داستان ساده و در عین حال منسجم و روان فیلم بر بستری از معصومیت و لطافت کودکانه پیش میرود و شخصیت بیبی نیز که پیش از ایام پیری در ده به قابلگی میپرداخته نیز به ارائه تصویری نمادین از او یاری میرساند.
بزرگترین آرزوی او زیارت خانه خداست و به جای مزد کارش از تمام خانوادههایی که فرزندانشان را به دنیا آورده، دعای شرفیابی به مکه را تقاضا نموده است اما مخالفت سازمان حج و زیارت به دلیل کهولت سن زمینهساز سفر نمادین او در دل طبیعت میشود.
او سفر حج را با پای پیاده و همراهی دو کودک و یک پسر و دختر جوان آغاز میکند و در این میان یک تعقیب و گریز جذاب نیز شکل میگیرد.
در فیلم نکات خلاقانه و تجربهشدهای نیز به چشم میخورد. جدا از کار ارزنده سعید شهرام که موسیقی رویاگونه و روحانی اثر را ساخته، نکته جالبی درباره حضور و عدم این موسیقی نیز وجود دارد، به این صورت که با برداشتن هر باره سمعک از گوش بیبی موسیقی فیلم آغاز و با دوباره قراردادنش در جای خود موسیقی قطع میشود.
کاربرد این ترفند جالب هم معمولاً در بخشهایی از ماجراست که فیلم از حال و هوای تمرکز پرشکوه طبیعت خارج میشود و دوباره اتفاقات داستان را پی میگیرد. نوع تعقیب کردن طنزآمیز مش کریم که شخصیتی خشکه مقدس دارد نیز از دیگر موارد جذاب فیلم است.
دیالوگهای او، لجاجت بیدلیل و سماجت عجیبش،دید خوب کارگردان در پرهیز از تکرار مسیر طی شده توسط تعقیب کننده، تقطیعهای به موقع و برداشتهای بلند ارزشمند و بینظیر از دشتهای مازندران و مواردی که همگی سفری خیالانگیز و پرحادثه را به تصویر میکشد به قول شخصیت نصیر نه راهی به سوی کعبه که مسیری برای رسیدن به خود خداست.
دقایق پایانی فیلم و نمای استثنایی طواف آن کعبه نمادین برفراز تپهای سرسبز، حسن ختام قابل توجه «وقتی همه خواب بودند» است.
اما ظاهراً بیش از همه کاراکتر مش کریم است که در خواب به سر میبرد و در آن شرایط قصد دارد که با اصرار، کفرآمیز بودن عمل بیبی را اثبات کند اما پیرزن که در لباس احرام همان شمایل نورانی مادر تمامی فرزندان ده را تداعی میکند سنگریزهای را به سمت مش کریم میاندازد تا اینگونه او هم از ذات شیطانی و رفتار و سخنانش آگاه شود.
تبحر و توانمندی به یادماندنی گلاب آدینه در ارائه شخصیت بیبی در کنار بازی متفاوت و سرشار از معصومیت محمدرضا فروتن در نقش نصیر، نقاط عطف فیلم و فرازهای عاطفی آن را به تصویر میکشد و اگر نبود بازی روان و مؤثر صادق صفایی هیچکدام از بخشهای مفرح اثر که به دقت در فواصل معین جای گرفتهاند نیز دیده نمیشد.
وقتی همه خواب بودند بخش عمده ای از موفقیت خود را مدیون حضور بازیگران حرفه ای اش است.معمولا در چنین نقش هایی از نابازیگر استفاده می شود.حسن پور اما از محمد رضا فروتن که بیشتر در مقام ستاره پول ساز مطرح است، در نقشی بهره گرفته که سینمای جشنواره ای ایران عموما آن را به فردی عادی محول می کند، یا گلاب آدینه نقش یک پیر زن روستایی را چنان ایفا کرده که تماشاگر او را در سیمای چنین کاراکتری کاملا باور می کند.
فضا و نماهای آکنده از زیباییهای خیرهکننده طبیعت در فیلم فریدون حسنپور و نحوه قرارگرفتن دوربین و اجرای میزانسنها به نوعی مشابه برخی از آثار کیارستمی است.
وقتی همه خواب بودند» نقاط اشتراکی با «رنگ خدا» ی مجید مجیدی نیز دارد که معصومیت رو دررویی آن کودک نابینا با اجزاء طبیعت را در اینجا نیز به گونهای دیگر میبینیم.
لحظاتی که یکی از کودکان به شکایت نزد امامزاده میرود، یا زمانی که نصیر با لحن خاص خود از راههای احتمالی منتهی به مکه حرف میزند و یا همیاری تمامی کودکان ده برای کمک به اجرای نقشه سحر، همگی ابزارهای بیپیرایه و سادهای برای نمایش معصومیت و پاکی موجود در اثر هستند که در نهایت با زیارت نمادین خانه خدا به نقطه اوج خود میرسند