این نخستین بار نبود که هیئتی از سناتورهای آمریکایی از کشور «دشمنی» مانند کوبا دیدن میکنند. پیش از این چند نماینده آمریکا در سفری که غیررسمی خوانده میشد، به کرهشمالی هم رفتهبودند. اما این بار این سفر، سفری متفاوت بود. این هیئت علاوه بر رائولکاسترو- رهبر جدید کوبا- با برادر انقلابی او فیدل هم دیدار کردند. بعد از این در آمریکا تحرکات تازهای آغاز شد با مضمون آب کردن یخهای رابطه با کوبا. ممنوعیت سفر کوباییها به آمریکا لغو شد و رئیسجمهور این کشور از فرارسیدن فصل جدیدی در روابط آمریکا و کوبا خبر داد. این چرخش سیاست آمریکا را باید با دانستن این نکته تحلیل کرد که روسیه و چین چندسالی است با استفاده از فقدان واشنگتن در آمریکای لاتین، جایگاه و نفوذ خود را در این منطقه تحکیم بخشیدهاند. اکنون دولت جدید آمریکا تصمیم گرفته این شرایط را به سود خود تغییر دهد.
این خبرها را در کنار هم قرار دهید: آغاز به کار مجدد شرکتهای تلویزیونی آمریکا در کوبا، لغو ممنوعیت سفر و ارسال پول از آمریکا به کوبا، کوبا برای مذاکره با آمریکا اعلام آمادگی کرد، نمایندگان کنگره آمریکا تحریمها علیه کوبا را بیفایده دانستند، سفر برخی از اعضای کنگره آمریکا به کوبا.
بهنظر میرسد که مجموع این خبرها از نقطهنظر خوشبینانه نشان از چرخش سیاستهای آمریکا در قبال کوبا دارد. کوبا همواره از اهمیت بسیاری برای آمریکا برخوردار بوده است. این جزیره که در موقعیت ژئوپلیتیکی و جغرافیایی ممتازی قرار گرفته است از قرن نوزدهم تاکنون همواره مورد توجه دولتهای مختلف آمریکا بوده است.
بنیاد ملی کوبایی- آمریکاییها که در آمریکا تاسیس شده است و رویکردی کاملا مخالف با دولت کوبا دارد، طی روزهای گذشته در مسیر کاهش انزوای کوبا گام برداشته است. رویکرد جدید این بنیاد موجب شده که این امکان بهوجود بیاید تا ایالات متحده آمریکا تا حدودی سیاستهای خود را درخصوص کوبا تغییر دهد.
از بسیاری جهات، سیاستهای آمریکا در تلاش برای انزوای کوبا، خصوصا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، برای کوبا مهمتر بوده است تا ایالات متحده. اقتصاد کوبا در حال حاضر در شرایط بسیار بدی قرار دارد. اما در عین حال آمریکا نیز که با هدف بیثبات کردن دولت کوبا تحریمهایی را علیه این کشور اعمال کرده در رسیدن به هدف خود ناتوان بوده است. اگرچه کوبا در اثر این تحریمها یکی از بازارهای اصلی خود، یعنی آمریکا را از دست داده است اما تحریمهای آمریکا علیه کوبا هرگز از سوی کانادا، مکزیک، چین و اتحادیه اروپا و برخی از کشورها به رسمیت شناخته نشد.
به دیگر معنی، کوبا همچنان میتواند کالاهای خود را در بازارهای جهانی به فروش برساند. همچنین کوبا میتواند هر کالایی را که بتواند پولش را پرداخت کند، وارد کند و میتواند سرمایه هر کشوری را که مایل باشد در کوبا سرمایهگذاری کند، جلب کند. از آنجاییکه کوبا دسترسی کاملی به بازار جهانی دارد بنابراین میتوان نتیجه گرفت که هدف تحریمهای آمریکا علیه کوبا، اقتصاد این کشور نیست بلکه هدف از تحریم کوبا ساختن دیوار دفاعی سیاسی است که به زعم آمریکاییها بتواند در برابر شیطنتهای کوبا تاب بیاورد.
برداشتن تحریمها علیه کوبا بهعنوان یکی از نخستین مسائلی که در سیاست داخلی هر 2کشور حائز اهمیت است و همچنین بهعنوان نخستین گام برای بازسازی روابط 2کشور، بهنظر آسان میرسد. کمااینکه طی روزهای اخیر فیدلکاسترو- رهبر سابق کوبا- به این مسئله اشاره کرده است و حتی در اقدامی در نوع خود جالب توجه با هیئتی از نمایندگان کنگره آمریکا که به کوبا سفر کرده بودند، دیدار کرد. همچنین آمریکا میتواند توجه بیشتری به این مسئله داشته باشد که زمانی کوبا برای آمریکا از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بود اما امروز با پایان یافتن جنگ سرد دیگر کوبا آن جایگاه سابق را ندارد.
بنابراین چه نیازی به ادامه تحریمهای کوباست؟ هر کدام از این دو دیدگاه قابل توجه و درست هستند اما هیچ کدام برای برقراری رابطهای متفاوت میان 2کشور کافی بهنظر نمیرسند. فراتر از وسواس و دشمنی که آمریکا نسبت به کوبا دارد و فراتر از ایدئولوژی دولتمردان کوبا که بیشتر حول محور آمریکاستیزی میچرخد، عوامل و حقایق ژئوپلیتیکی مهمتر و ژرفتری میان 2کشور وجود دارند که باید لحاظ شوند.
کوبا از نقطه نظر جغرافیایی در موقعیتی فوقالعاده برای ایالات متحده قرار گرفته است. در واقع کوبا کنترل گذرگاهی که خلیجمکزیک را به اقیانوس اطلس متصل میکند در دست دارد و در نتیجه در موقعیتی قرار گرفته است که میتواند بر صادرات محصولات کشاورزی آمریکا از طریق رود میسیسیپی و نیواورلئان، تاثیر بگذارد. اگر فرض کنیم که نیواورلئان کلید دسترسی غرب میانه آمریکا به دنیای خارج است، میتوان گفت که کوبا، کلید دسترسی به نیواورلئان است.
اهمیت تاریخی کوبا برای آمریکا
در قرن نوزدهم میلادی کوبا بهدلیل همین موقعیت جغرافیایی ممتاز خود یکی از نگرانیهای آمریکا بود. امپراتوری رو به زوال اسپانیا در قرن نوزدهم کنترل کوبا را در دست داشت و نگرانیهای آمریکا در این دوره تا حدودی کم بود. اما ترس آمریکاییها از این بود که انگلیسیها، که پیشتر هم در خلال جنگهای سال 1812 سعی کرده بودند کنترل نیواورلئان را دست بگیرند، تلاش کنند تا اسپانیاییها را از کوبا بیرون رانده و از کوبا بهعنوان اهرمی برای اعمال فشار بر آمریکا استفاده کنند.
آمریکا که در آن زمان قدرت این را نداشت که با دیگران در بیفتد، همه امیدش به این بود که مادرید بتواند منافع اسپانیا و همچنین آمریکا در کوبا را حفظ کند. اما در سال 1895 کوباییها علیه پادشاهی اسپانیا قیام کردند و این قیام به استقلال این جزیره از پادشاهی اسپانیا ختم شد. آمریکا که منافع بسیاری در کوبا داشت از این فرصت استفاده کرده و در سال 1898، با اعلام جنگ علیه اسپانیا، به کوبا که زمانی مستعمره اسپانیا بود، حمله کرد. اسپانیاییها به سرعت شکست خوردند و کوبا را ترک کردند. هدف آمریکا از حمله به کوبا، بیش از آنکه به دست گرفتن کنترل کوبا باشد، این بود که اجازه ندهد کوبا تحت کنترل دیگر قدرتهای جهانی قرار بگیرد. آمریکا سعی کرد تا با استقرار یک ناوگان دریایی در خلیج گوانتانامو نگرانیهای خود را در کوبا رفع کند.
اهمیت حال حاضر کوبا برای آمریکا
اگر از انقلاب مردم کوبا علیه ژنرال باتیستا به رهبری فیدلکاسترو، جریان جنگ سرد و تحریمهای آمریکا علیه هاوانا به سرعت بگذریم به ماجرای جنگ ماه اوت روسیه و گرجستان، میرسیم. این برهه، زمانی بود که کوبا از اهمیت زیادی برای آمریکا برخوردار شد. در جریان جنگ روسیه و گرجستان آمریکا، ناوهای جنگی خود را به دریای سیاه اعزام کرد. روسیه نیز در پاسخ، ناوهای جنگی و جنگنده بمبافکنهای استراتژیک خود را به دریای کارائیب در کوبا اعزام کرد. در ادامه هیئتهای عالیرتبه روسی با مقامات کوبایی دیدار و گفتوگو کردند و یکباره حجم مذاکرات روسیه و کوبا بسیار افزایش یافت و قراردادهای فروش اسلحه از سوی روسیه به کوبا میان 2کشور امضا شد. به این ترتیب تنش میان روسیه و آمریکا شدت گرفت. اما این تنشها در مقابل تنشهایی که پیش از این وجود داشت بسیار ناچیز بود. روسیه هرگز تهدیدی استراتژیک برای تبادلات تجاری آمریکا در خلیج مکزیک محسوب نمیشود و نخواهد شد. اما آنچه باعث تنش میشد کوبا و این واقعیت بود که این کشور همواره یکی از نگرانیهای آمریکا بوده است.
این نگرانی ممکن است کاهش یابد اما مسلما از میان نخواهد رفت. بنابراین از دیدگاه آمریکاییها، فعالیتهای روسیه در کوبا باز هم نگرانیهایی شبیه به احتمال دخالت انگلیس در کوبا را در قرن نوزدهم برای آمریکا زنده کرده و دولت آمریکا را به این نتیجه رساند که کوبا همچنان یک تهدید است. بنابراین ایالات متحده سعی کرد تا باز هم کوبا را بهخود جلب کرده و به نوعی هاوانا را در مدار خود قرار دهد. از آن زمان به بعد بود که بحث کاهش تحریمهای کوبا و حتی لغو آنها مطرح شد. مدافعان لغو تحریمهای کوبا معتقدند که این کار باعث میشود تا کوبا لیبرالتر شود. البته دولت کوبا نیز با اطلاع از این مسئله بسیار محتاطانه عمل میکند و سعی دارد تا روند لیبرالیسم در کوبا را تحت کنترل خود داشته باشد.
دولت کوبا خوب میداند که اگر بیش از اندازه درهای رابطه با آمریکا را بگشاید، ممکن است سقوط کند. بنابراین این امکان وجود دارد که این کوبا باشد که درخصوص برداشته شدن تحریمها با احتیاط بیشتری عمل کند. اما اینها همه بخشی از سیاستهای آمریکا در قبال کوباست. مهمترین چیزی که باید درباره کوبا درک کرد، وسواس و توجه ویژهای است که آمریکا همیشه نسبت به کوبا داشته است. همچنین باید درک درستی از این مسئله به دست آورد که چرا کوباییها هرگز نتوانستهاند به تعادلی در روابطشان با آمریکا دست یابند و البته پاسخ همه این سؤالات در عوامل ژئوپلیتیکی نهفته است.