همشهری: زهرا رفیعی: «بروز پدیده گردوغبار» که ماحصل خشکی وسیع در مناطق مختلف کشور است، به هشدارهای ثابت سازمان هواشناسی تبدیل شده است. کمتر نقطهای از کشور را میتوان یافت که این پدیده در آن رخ ندهد. حتی در برخی مناطق استانهای شمالی که بیشتر از میانگین کشوری بارش دارد، نیمه اول سال محیط زیست طبیعی و انسانی درگیر پدیده گرد و غبار است. آخرین مطالعات ستاد ملی مقابله با گردوغبار که با همکاری سازمانهای هواشناسی، زمینشناسی و منابع طبیعی انجام شده است نشان میدهد که از میان 31 استان کشور 23 استان دارای کانونهای گرد و غبار هستند بخصوص در سالهایی که بارش کمتر از قبل باشد.
قانون مستقل برای گرد و غبار
در حال حاضر در جهان با پدیدهای به نام تغییر اقلیم مواجهایم و یکی از مهمترین عوارضی که در تغییر اقلیم به وجود میآید، پدیده گردوغبار است. البته تغییر اقلیم یک پدیده نیست بلکه یک فرایند است، اما متاسفانه راهکارهایی که برای آن گفته میشود، رویکرد پدیدهای دارد؛ در حالی که در درازمدت باید یک سری موارد را مدیریت کرد. 2 راهکار عمده هم برای مدیریت تغییر اقلیم مطرح است، یکی بحث سازگاری و دیگری کاهش اثرات ناشی از تغییر اقلیم است. گردوغبار یک پدیده بزرگ است که تغییر اقلیم یکی از عوامل مهم ایجاد آن است. چون این تغییر اقلیم در کل منطقه اتفاق افتاده، در سالهای گذشته شاید حجم بیشتری از کانونهای ریزگرد در ایران، خارجی بودند. کما اینکه الان هم کانونهای خارجی وجود دارند و کشور را بسیار تحت تاثیر خود قرار میدهند؛ اما در داخل کشور هم با توجه به همین فرایند تغییر اقلیم و خشکسالیهایی -که متاسفانه کشور تجربه میکند- و مثلاً مدیریت نادرست منابع آب -بهویژه هدررفت بالای آب در بخش کشاورزی- همه و همه عواملی است که به کانونی شدن مناطقی از ایران که مستعد گردو غبار هستند، سرعت میدهد و همین الان مناطق و کانونهایی داریم که متأسفانه حجم تولید گردوغبارشان بسیار بالا است.
با اینکه در حکمرانی کشور و در عالیترین سطوح توجه خوبی به موضوع گرد و غبار شده است، حتی در موضوع مدیریت مسئله گردوغبار، برداشت از صندوق توسعه ملی یا ذخیره ارزی -که فرایند برداشت مشخصی دارد- هم داشتیم؛ اما در اجرا خوب دنبال نشده، بنابراین نتیجه آن چیزی نیست که هدفگذاری شده است. نکته مهم دیگر در موضوع گردوغبار این است که ما نمیتوانیم به آن اطلاق عام بدهیم و مثلاً بگوییم 70 یا 80 درصد خارجی و 20 یا 30 درصد داخلی است. درواقع در ارزیابی کارشناسی مسئله گردوغبار باید هر رویداد گردوغبار را جداگانه بسنجیم. مثلاً گردوغبار فروردین 1401 تهران را باید به تنهایی بسنجیم، نه اینکه اطلاق عام کنیم و بگوییم منشاء این گردوغبار هم مانند گردوغبارهای دیگر کشور 70 درصد خارجی است. بنابراین هم باید رسانهها نسبت به این ماجرا آگاه شوند که اطلاعات هر پدیده گردوغبار را جداگانه بگیرند و هم بهتر است مسئولان در پاسخگویی به بحث گردوغبار و اطلاعرسانی به مردم این نکته را مورد توجه قرار دهند.
مسئله مدیریت بحران گردوغبار در کشور یک موضوع فرابخشی است و دستگاههای متعددی در کنترل و مدیریت آن دخیلاند و باید با هم همکاری کنند. سمیه رفیعی در اینباره میگوید: فرابخشی بودن مسئله گردوغبار در دو محور قابل تعریف است؛ یکی بحث پیشبینی و هشدار برای حفظ سلامت مردم و مدلهای سازگاری در شرایط اینچنینی است و دوم بحث مدیریت این بحران است برای اینکه حتیالامکان مدیریت و جلوگیری شود تا کمترین ضرر را وارد کند. ما در جهان یک کنواسیون unfccc یا کنوانسیون چارچوب تغییرات اقلیم در سازمان ملل را داریم که نقشهای مهمی برای مقابله با تغییرات اقلیمی دارد. نقطه کانونی (فکال پوینت) آن در ایران سازمان هواشناسی است. یک کنوانسیون مقابله با بیابانزایی داریم که نقطه کانونی آن در ایران وزارت جهاد کشاورزی و سازمان جنگلها و منابع طبیعی است. درواقع بحث بیابانزایی و بیابانی شدن پهنههای کشور، مستقیماً در ایجاد نقاط کانونی گردوغبار نقش دارد، بنابراین این کنوانسیون میتواند کنوانسیون مهمی باشد و توجه به هدفی که این کنوانسیون دنبال میکند، موضوع بسیار مهمی در بحث مدیریت گردوغبار است. از طرفی بحث اسکپ Security Content Automation Protocol (SCAP) یا بحث نهادهای مالی برای تامین هزینههای بحث گردوغبار را داریم که نقطه کانونی آن در کشور ما، سازمان برنامه و بودجه است. بنابراین تا به اینجا سه نهاد متولی برای این موضوع در کشور داریم. ستاد ملی مقابله با گردوغبار، یعنی دبیرخانه مدیریتکننده یا هماهنگکننده مسائل مربوط به گردوغبار هم در سازمان محیطزیست است که در راس این نهادها عمل میکند. بنابراین مسئله گردوغبار در کشور ما از این حیث فرابخشی است که اگر قرار باشد در همه شقوق مربوط به گردوغبار موفق عمل کنیم، این چهار پنج دستگاه و البته وزارت نیرویی که بحث تامین آب و حقابههای محیطزیستی را بر گردن دارد، باید کنار هم دور یک میز بنشینند و با هم تصمیمگیری کنند.
کمبود قانون
یک مسئله مهم در بحث گردوغبار در کشور، کمبود قانون است، یعنی برای اینکه مسئله گردوغبار بخواهد کاملاً قانونی پیش برود، جز مصوبه و مقرره هیات وزیران چیز دیگری نداریم. در واقع در موضوع گردوغبار فقط در قانون هوای پاک یک اشاره شده که آن هم بحث آلودگی ناشی از گردوغبار است و خودش -که الان یک موضوعیت مهم در ایجاد چالش و بحران برای کشور دارد- به تنهایی هیچ قانونی ندارد. این نکته مهمی است که باید به آن اشاره شود. اینجا مسئولان ستاد ملی مقابله با گردوغبار -که در سال 90 یا 92 شکل گرفته و حتماً هم یک مبنای درست برای تشکیل این ستاد وجود داشته است- باید گزارش دهند چرا تا به الان مدیریت درستی برای کنترل گردوغبار شکل نگرفته است؟ باید شفاف اعلام شود که برای این مسئله تا به الان چقدر بودجه گرفته شده است. ما در کمیسیون کشاورزی مجلس دنبال این شفافیت هستیم. گزارش عملکردها و گزارش نهادهای بازرسی و نظارتکننده و دیوان محاسبات را هم دریافت کردیم و این گزارشها نشان میدهند که عملکرد ستاد ملی مقابله با گردوغبار، عملکرد مطلوبی نبوده است. البته در فضای واقعی هم تا حدی این مسئله در پیشروی کانونهای گردوغبار و تکرار تعداد پدیدههای گردوغبار در کشور قابل مشاهده است. در همین راستا در کمیسیون کشاورزی یک گزارش 107 آئیننامه داخلی مجلس آماده کردیم که همه جزئیات مربوط به بحث گردوغبار در آن وجود دارد. البته تاکنون نوبت و فرصت نشده در صحن قرائت شود؛ اما برای کمیسیون بعد نظارتی آن مشخص و روشن است که چرا این اتفاق میافتد. مسئله دیگر بحث وجود یک قانون متقن بالادستی است که این قانون بالادستی برای تثبیت گردوغبار در برنامه هفتم در مصوبات کمیسیون تلفیق آمده است. اسم همه این دستگاهها را آوردیم و گفتیم هر کدام چه تکالیفی داشته باشند که مدیریت گردوغبار شکل بگیرد. پس این هم یک خبر خوب برای مردم است که بدانند مجلس پیگیر این کار است.
نقدی که شنیده می شود ولی اجرا نمی شود
همکاریهای منطقهای یا بینالمللی و فرامنطقهای از اوجب واجبات است و اینکه همه کشورها، بهویژه آنهایی که به نحوی درگیر خیزش گردوغبار هستند، با هم کار انجام دهند اتفاق بسیار مهم، مثبت و موثری است. من در تمام اجلاسهای مربوط به حوزه محیط زیست بینالمللی که پارلمانی است، یک نقد ثابت داشتم که از دیدگاه کارشناسی من برمیآید و بدون ترس و با صدای بلند اعلام کردم؛ آن هم اینکه وقتی راجع به حوزه محیط زیست صحبت میکنید، نباید صرفاً به توصیهها و ارائه یک سری راهکارها اکتفا کنیم؛ کار برای محیط زیست زمانبر است و باید عملیاتی شود. جالب اینجاست که این نقد کارشناسی هم شنیده و هم دنبال شده است و هم از ما راهکار خواستند. درواقع صحبت بنده این بود که شاید کشورها شعارهای رنگارنگ و جذابی در حوزه محیط زیست بدهند، اما عمل کردن و عملیاتی کردن یک مصداق با هم -بدون قائل بودن به هیچ تبعیضی- خیلی بیشتر میتواند پیشبرنده باشد. برای گردوغبار هم همین مسئله را عنوان کردم و اجلاسیههایی که در حوزه گردوغبار و مسائل محیط زیستی برگزار میشود و در آن صرفاً به ارائه گزارشها و بیانیهها اکتفا میشود را نقد کردم. در نشست پارلمانی مجمع سیاسی هلسینکی -که از ریشهدارترین نشستهای سیاسی دنیا است و اصولاً نقش میانجیگری در بین کشورهای دنیا دارد- یک کارگروه وجود دارد که در حوزه اقتصاد، انرژی و محیطزیست کار میکند. آنجا من در مورد مسئله گردوغبار به صورت مصداقی صحبت کردم و گفتم برای مدیریت گردوغبار، حداقلترین و بدیهیترین چیزی که نیاز داریم، دیتا (اطلاعات) درست است. در حال حاضر بیشتر دیتا در کشورهای منطقه دیتای ماهوارهای است و برای تصمیمگیری از تحلیل دیتاهای ماهواره استفاده میشود.
یک نقد ثابت داشتم که از دیدگاه کارشناسی من برمیآید و بدون ترس و با صدای بلند اعلام کردم؛ آن هم اینکه وقتی راجع به حوزه محیط زیست صحبت میکنید، نباید صرفاً به توصیهها و ارائه یک سری راهکارها اکتفا کنیم؛ کار برای محیط زیست زمانبر است و باید عملیاتی شود. جالب اینجاست که این نقد کارشناسی هم شنیده و هم دنبال شده است و هم از ما راهکار خواستند.
220 ایستگاه سنجش گرد و غبار با وجود تحریم
در حالی که ما برای مدیریت درست گردوغبار نیاز به تحلیل دیتاهای ایستگاههای سنجش زمینی هم داریم تا در وهله اول حداقل بتوانیم جریانهایی که منجر به توفانهای گردوغباری میشوند را بشناسیم. آنجا گفتم کشور من با وجود اینکه سرسختانهترین تحریمها را تحمل میکند، در منطقه جزو تنهاترین کشورهایی است که هم دیتای سنجش زمینی را تحلیل میکند و هم دیتای ماهوارهای را استخراج و تحلیل میکند. کشور ایران با وجود تحریمها، 220 ایستگاه سنجش گردوغبار دارد، اما در کشورهای همسایه که تحریم هم نیستند به جهت اقتصادی و مالی هم وضعیت خوبی دارند، یا اصلاً ایستگاه سنجش نداریم یا خیلی محدود است. با این شرایط چرا باید ما جمع شویم در مورد گردو غبار صحبت کنیم، در صورتی که دیتای درست و حتی شناخت درست و کاملی از مسئله نداریم. من این موضوع را با یک رویکرد نقد محورانه مطرح کردم که مورد پذیرش هم قرار گرفت، لذا پیشنهاد دادم اگر ما قرار است رویکردهای بینالمللی مسئله که «سازگاری» و «کاهش» است را عملی کنیم، باید پدیده را بشناسیم. تا زمانی که شناخت ما از مسئله کامل نباشد هر چیزی که در دو محور «سازگاری» و «کاهش» -بهعنوان رویکرد بینالمللی به موضوع- صحبت شود، منجر به شکست خواهد شد و پیشنهاد دادم که در منطقه منا و خلیج فارس -که بزرگترین یا بیشترین توفانهای گردوغباری در این مناطق رخ میدهد- یک مرکز مانیتورینگ یا رصد و پایش گردوغبار را داشته باشیم. بعد از ارائه این پیشنهاد در آن نشست، من در بازگشت به ایران با دستگاههای مختلف از جمله وزارت امور خارجه، سازمان هواشناسی، سازمان محیط زیست و... صحبت کردم و به نحوی این پیشنهاد چکشکاری شد. در نهایت یک پروپوزال نوشته و ارسال شد. در ادامه نشستهایی با محوریت جمهوری اسلامی ایران و با حضور حداقل 30 کشور از جمله کشورهای منطقه خلیج فارس و منا، بعلاوه پارلمان اروپا برگزار شد. در نهایت هم این پیشنهاد پس از چندین بار رفت و آمد و برگزاری حدود 10 جلسه وبیناری، تصویب شد. البته ما به این حد اکتفا نکردیم و پیشنهاد تشکیل یک آژانس پارلمانی گردوغبار را دادیم که مرکز رصد و پایش یکی از کارکردهای آن آژانس باشد، از دیگر کارکردهای آن، حسابرسی مشترک گردوغبار و تدوین قوانین مشترک باشد. یعنی کشورهای عضو با یکدیگر قوانین مشترک -حداقل در یک موضوع- را بنویسیم و کشورها به آن پایبند باشند. این پیشنهاد کاملاً پارلمانی است و از ویژگیهای مهم دیپلماسی پارلمانی این است که خیلی پیشبرنده هستند، زیرا نمایندگان منتخب مردم و ملتها با هم صحبت میکنند، حرفها خیلی صریحتر و عملیات سریعتر پیش میرود. الان محوریت و پیشنهاد کارشناسی شده جمهوری اسلامی در این مسئله تثبیت شده، که این مسئله بسیار مهمی است. حتی در مکاتباتی که از طرف کشورهای اروپایی با رئیس مجلس شورای اسلامی ایران، آقای دکتر قالیباف انجام شد، این نکته تاکید شده بود که پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران مطرح و بررسی شده است.
نظر شما