همشهری آنلاین- مرضیه موسوی: «نصرالله حدادی»، مورخ و تهرانشناس میگوید: «پس از وقایع شهریور ۱۳۲۰ و سقوط پهلوی اول، کنار ورودی این بازارچه، لباسهای بیروتی میفروختند.لباسهایی که در بیروت پوشیده میشد و به دلیل مسائل اقتصادی به ایران میآمد و مردم این لباسهای دست دوم را خریداری میکردند؛ همان لباسهای تاناکورای امروزی. پدرم تعریف میکرد که آن زمان بیماریهای بسیار زیادی از طریق همین لباسهای دست دوم وارد شهر تهران شد.»
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
بعد از شهریور ۱۳۲۰ و قحطی قند و شکر در روبهروی بازارچه قوامالدوله شکر قرمز کوپنی در دکانی که نامش ناصحیزاده بود به مردم فروخته میشد که باعث ورم کلیهها میشد و آنها را از کار میانداخت. این بازارچه و خیابان «وحدت اسلامی» که به «شاپور» معروف است در دوره ناصرالدین شاه ـ در سال ۱۲۴۶ شـ و بعد از گسترش حصار شهر تهران شکل گرفت و نامهای قدیمیاش خیابان قوامالدوله و فرمانفرما بود و پهلوی اول نامش را شاهپور گذاشت. «شاهپور» به معنی «پسر شاه» بود اما مردم در تلفظ به اینجا خیابان «شاپور» میگفتند.
نامیهای محله سنگلج
محله «سنگلج» در کنار محلههای «عودلاجان» و «پامنار»، «بازار» و «چاله میدان» از قدیمیترین محلههای شهر تهران است. بزرگان زیادی در این محله و در همین بازارچه زندگی کردهاند. «سیدمحمد طباطبایی سنگلجی» و شیخ «فضلاللهنوری» از بزرگان این محله در نهضت مشروطه بودند. دکتر «حسابی»، «حاج تقی حاج طرخانی»، «رکنالدین مختاری» و سرشناسان دیگری هم بخشی از زندگی خود را در این محله و زیرگذر همین بازارچه پشت سر گذاشتهاند.
حدادی میگوید: «حاج تقی حاج طرخانی که نامش این روزها روی بازارچه گذاشته شده است، خانواده سرشناسی در این محله داشت و دارد. او یکی از شهدای روزهای اول انقلاب است که توسط گروه فرقان به شهادت رسید. حاج تقی انسانی شریف و خیّر بود و خانواده طرخانی برای همه اهالی قدیمی این محله نام و آوازهای آشنا دارند.»
مواد لبنی بازارچه قوامالدوله یا طرخانی هنوز هم برای قدیمیهای ساکن این محله که به محلههای دیگر رفتهاند طعم و مزه گذشته را دارد و به گفته حدادی هنوز هم قدیمیهای تهران از محلههای دور و نزدیک برای خرید ماست به این بازارچه میآیند.
بازارچه طرخانی از صبح زود پر میشود از همهمه رهگذران و فروشندهها. اهالی محله شاپور هنوز هم عادت خرید از بازارچه را حفظ کردهاند و سبزیفروشی سر بازار وقت سر خاراندن ندارد. موتورسیکلتها، پای ثابت کوچهپسکوچههای محله هستند و یک دم، کوچه و گذری را خالی نمیگذارند. باربران بازار هم سنگر خود را در این بازارچه حفظ کردهاند. حدادی میگوید: «بازارچههای شکل گرفته در اطراف بازار تهران، مثل بازارچه طرخانی از قدیم محلی برای رفع نیاز روزمره مردم و محلیها بود.»
پیشکش عجیب به فتحعلی شاه
کوچهپسکوچههای بازار طرخانی هر کدام داستانهای زیاد و گاه عجیب دارند. بسیاری از این کوچهها در ازای پرداخت پول به شاهان قاجار و گرفتن عناوین مختلف فلانالدوله و فلانالممالک به نام همین افراد نامگذاری شده است. کوچههایی هم در منطقه هست که به واسطه اتفاقهای رخ داده در آن به نامهایی شهرت پیدا کردهاند. کوچه «فیلخانه» یکی از این کوچههاست. انگلیسها بعد از تصرف هرات در زمان فتحعلیشاه، تعدادی فیل و کرگدن به او پیشکش میکنند. روایتها حاکی از این است که یکی از فیلخانههای شهر تهران در زمان قاجار در این کوچه که در بازار طرخانی واقع شده است جاسازی شده بود.
بازارچه طرخانی و محله سنگلج بافتی فرسوده و قدیمی دارد. در کوچههای باریک و گاه آشتیکنان این محله، هنوز هم رد و نشانههایی از معماری تهران قدیم به چشم میخورد. یکی از نمونههای آن بهارخوابی است که در پیچ و واپیچهای این محله در گذر بازارچه طرخانی به چشم میخورد. حدادی میگوید: «وجود بهارخواب در هر خانه، کمک زیادی به آرامش اهل خانه میکرد. صرفهجویی در مصرف انرژی یکی از مهمترین کاربردهای این بهارخوابها بود که امروزه متأسفانه در معماری ما به چشم نمیخورد.»
وقتی اجزای معماری و شهرنشینی در تهران تغییر کرد با شرایط امروزی، استفاده از بهارخواب دیگر معنا ندارد: «امروز در تهران اگر کسی در این بهارخوابها که رو به کوچه دارد بخوابد تا صبح، هم از صدای زیاد دیوانه میشود و هم از دوده ماشینها، سیاه.»
مشاغلی که دیگر نیست
«ساباط» هنوز هم سقف کوچههای باریک بازارچه را به هم وصل کرده و جای امنی برای رهگذران ایجاد کرده. هنوز هم کاسبی دستفروشان زیر سایه ساباطها در این بازارچه رونق دارد. گذر بازارچه طرخانی سقاخانهای در کنج یکی از کوچهها دارد که از معماریهای بیش از یک قرن پیش جا مانده است. بخشی از سقف بازارچه طرخانی با کمک تیرکهای چوبی شکل گرفته است که به آن خرک و خرپا میگویند.
مشاغلی به واسطه همین معماریها در گذشته وجود داشت که دیگر خبری از آن نیست. به گفته حدادی به کسی که این سقفهای چوبی را روی هم سوار میکرد «خرپاکوب» میگفتند. ضربالمثل «کار روی خرک استوار نشده» هم از همین شغل سرچشمه میگیرد. «فخاری» یا آجرپزی هم از دیگر شغلهایی است که سالها پیش میشد در گذر طرخانی سراغش را گرفت. شاهد این موضوع تابلوی کاشیکاری شدهای است که سردر یکی از مغازهها جا خوش کرده است.
حدادی میگوید: «فخار به معنای آجرپز است. حاج حسین فخریه یکی از صاحب نامهای این حرفه در دوره رضاشاه است که مسجد فخریه را ساخت. جالب اینجاست که حاج حسین برای ساخت مسجدی که در آن بیش از ۲ میلیون آجر استفاده شده، از آجرهای فخاری خود استفاده نکرد، مبادا که حلال و حرامی صورت گیرد و این نشاندهنده مرام و منش این فرد است.» او تأکید میکند تقسیم کردن روزی بین همسایه و آشنایان، از ویژگیهای کاسبی در بازار تهران بوده که قدیمیهای بازار هنوز هم خاطرههای خوبی از آن دارند.
خانه موزهای برای تهران
«یکی از کارهای خوبی که شهرداری در چند سال گذشته انجام داده مرمت و نگهداری از خانههای قدیمی افراد مشهور و صاحبنام و استفاده فرهنگی از آن است.» وقتی نزدیک خانه پدری پروفسور حسابی میرسیم حدادی این را میگوید و به خانه «معزالسلطان» اشاره میکند که این روزها به «خانه موزه پروفسور حسابی» تبدیل شده است. خانه، حیاطی باصفا و حوض بزرگ دارد. اندرونی این خانه این روزها از ساختمان اصلی جدا شده و پلاک مستقلی را تشکیل میدهد. خانه موزه پروفسور حسابی هر روز میزبان گردشگران تهران قدیم و علاقهمندان به خانههای مشاهیر شهر تهران است. حدادی میگوید: «این ساختمان بیش از ۱۲۰ سال قدمت دارد اما همچنان سالم و سرپا و آسیبی ندیده است. در این خانه هم مثل دیگر خانههای قدیمی شهر تهران، شاخصههای معماری سنتی به خوبی رعایت شده است.»
عبور از کوچههای آرام گرفته در محدوده محله سنگلج و دور از هیاهوی بازار که در همسایگی این محله قرار دارد با بازدید از خانههای قدیمی و فرسوده محله و گذر از کنار مساجدی مثل مسجد آذربایجانیها و حیاطهای پر دار و درخت قدیمی همراه است.
بازار از رونق افتاده کفشهای دستدوز
بوی چسب و چرم و روغن در بخشی از بازارچه «معیر»، خبر از وجود کارگاههای سراجی و تولید کفش در کوچهها میدهد. واردات کالاهای چینی آخرین ترکشهای خود را هم به این بازارچه وارد کرده و مغازهها و کارگاههای زیادی در این محله را به تعطیلی کشانده است. «مهدی شرفی» یکی از تولیدکنندگان کفش دستدوز در این بازار است که صفر تا صد تولید یک کفش را از برش چرم و دوخت و قالبگیری در مغازه کوچکش انجام میدهد. وقتی از «تریشه» و دیگر ابزار حرفهاش حرفی به میان میآید لبخند روی صورتش مینشیند: «این روزها دیگر کسی اینها را نمیداند و سراغش را نمیگیرد.» بازار کفشهای دستدوز از رونق افتاده و این بخش از بازارچه معیر، دوران بیرونقی را از سر میگذراند. او میگوید: تریشه نوارهای باریک چرمی بود و حدادی میگوید: ضربالمثل: تریشه از سر چرم، از همین کار آمده است.
نزدیکی محله «درخونگاه»، حدادی شیر فشاری قدیمی را نشان میدهد و میگوید: «در زمان گذشته، خانهها لولهکشی آب نداشت و مردم از آب چاه و قنات استفاده میکردند. بعدها شیرهای فشاری آب در محلهها نصب میشد تا مردم از آب تمیز و سالم استفاده کنند. در همین محلهها بیماریهای زیاد و وحشتناکی بر اثر استفاده از آبهای آلوده گریبان مردم را میگرفت.» سالهاست که شیر فشاری این محله کاربردی ندارد و خانهها آب لولهکشی دارند. اما هنوز هم این شیر سر جای خود باقی مانده و دیگر آبی ندارد.
خونبهای امیرکبیر
حدادی به تیمچه حاجبالدوله که میرسد میگوید: «این تیمچه، خونبهای امیرنظام است که حاجبالدوله بعد از به قتل رساندن امیرکبیر دریافت میکند. خوب است اسم این تیمچهها و این خانهها و کوچهها به نام این افراد باقی بمانند بلکه به واسطه آن، آدمهایی که در این محل کسب و کاری دارند بدانند که اینها که بودند و چه کردند.»
کلیسای گئورک
کلیسای «گئورگ» چند وقتی میشود که در حال تعمیر و بازسازی است. این کلیسا در دل محله سنگلج قدمتی طولانی دارد و سالهاست که محل عبادت هموطنان عزیز ارمنیمان است و همچنین سایر نقاط تهران دیروز و امروز و برخی از سالمندان عزیز ارمنی در این محل نگهداری میشوند. گربه کوچک و زیبایی که در حیاط این کلیسا زندگی میکند با وجود ساختوسازها و تعطیلی کلیسا، از یاد نرفته و هنوز هم خیلیها به هوای رسیدگی به این گربه، سری به کلیسا میزنند.
کوچهپسکوچههای بازار طرخانی و محله سنگلج و گذرهای قدیمی مثل قلی و مستوفی خالی از وجود مساجد و تکیههای قدیمی نیست. از مسجد «حاج رجبعلی»، تکیه سنگلج و آن سوی خیابان خیام تا مساجد «شیخ عبدالحسین» و «الزهرا» (س) هر کدام تاریخچهای مفصل دارند. معماری این مساجد، آرامش را به کسبه بازار و اهالی این محلهها هدیه میدهند. هنوز هم سکوهای پیرنشین مسجد شیخ عبدالحسین محلی است برای سالخوردگان بازارچه و استراحت رهگذران. هر روز صدای اذان از آستان امامزاده «زید» (ع) و امامزاده «سید ولی» (ع) در این محدوده از منطقه پر میشود و رهگذران و کاسبان به مهمانی این دو آستان مبارک برای ادای فریضه دعوت میشوند.
بناهای فرسوده اما چشمنواز
«میرزا عباسقلیخان بازرگان» از سرشناسان گذری بود که از همان سالها به «گذر قلی» معروف شد. گذری که با سقاخانهها و سردرهای قدیمیاش درست در نزدیکی گذر مستوفی الممالک قرار دارد. این محدوده از منطقه، محل زندگی افراد و خانوادههای سرشناس بود. خانواده آلاحمد، شیخ آقا بزرگ تهرانی، محدث ارموی و افراد دیگر. خانههای این محلهها هنوز هم معماری دهههای گذشته را با خود به دوش میکشد. حتی معمولیترین خانهها هم با آجرچینی ساده، زیبایی و چشمنوازی را به کوچه هدیه داده است. حدادی میگوید: «خاصیت معماری قدیمی به این شکل بود. در ساخت خانههایی که حتی متعلق به اعیان نبوده و افراد عادی در آن زندگی میکردند هم سعی میشد زیبایی بصری داشته باشد. مثل حوض آب، باغچه با آجرچینی مورب، خرند، درختان توت، خرمالو، انگور و... وجود داشته باشد.» همین موضوع، رمز آرامش و چشمنوازی کوچههای قدیمی و فرسوده منطقه است.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشرشده در همشهری محله منطقه ۱۲ در تاریخ ۱۳۹۴/۰۶/۲۸
نظر شما