چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۰۹:۴۲
۰ نفر

سهند صادق بهمنی : شاید این نظریه در وضعیتی گسسته از تاریخ و شرایط اجتماعی و فی‌نفسه درست به نظر آید....

 که حتما پس از رفع موانع از پای پیشرفت زنان در اجتماع به دست اسلام، لااقل در حیطه قوانین حقوقی و احوال شخصی، بازساختار اجتماع نحوه‌ای از تعاملات را در بستر خویش می‌پرورد و باز تولید می‌نمود که تفسیری حداقلی و کمترینه از این حقوق، کمترین نتایج و بهره آن بود. پیامبر(ص) سخن گفته بود از اینکه «طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه/ کسب دانش بر هر زن و مرد مسلمانی تکلیف شرعی است»؛

سخن گفته بود از تضاعف  ثواب پدرانی که به خصوص ،دختران خویش را به  مکاتب  درسی می‌فرستند و نیز از فضایل زن در اجتماع و در خانواده سخن گفته بود. اما همه اینها به تنهایی کافی نبود تا زنان جایگاه خویش را یابند و این شاید به  محارست  این جایگاه از سوی ایشان و الگوسازی عملی و عینی بیشتر نیازمند بود تا تغییر ساختار حقوقی و وضع قوانین و قواعدی که تبعیضات روا داشته  شده به زنان را به حداقل ممکن کاهش می‌داد. در این جستار به مناسبت سالروز پنجم جمادی الاولی سال ششم هجری سخن از یکی از زنان الگوساز و پیش‌رو در اجتماع می‌رود؛ یکی از ایشان که ساختار شکنانه، زنان را به ایفای نقش خویش وا داشتند.

پنجم جمادی الاولی، سالروز ولادت بانویی است که سومین گل  بوستان زهرای اطهر(س) و علی(ع) بود. سال ششم هجرت، خانه امامت و ولایت  تولد زینب را شاهد بود. دختری که با خویش برکت و شادباش رسول خدا(ص) را به همراه داشت. 5 سال رشد یافتن در محضر رسول خدا‌(ص) اما دستاوردهای فراوان داشت برای زینب که تا همیشه‌ عمر از آن بهره برد.

زینب که در عین خردسالی لقب کودک خردمند گرفته بود به وضوح از زبان پیامبر، این آیات قرآن را می‌شنید که سعادت حقیقی تنها از آن مرد نیست بل زن، نیز از آن بهره مساوی دارد؛ می‌شنید که پیامبر برای مسلمانان چنین آیاتی را قرائت می‌کند:« من عمل  صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیاه‌طیبه و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون/ هر کس – از زن و مرد- کار شایسته کند و مومن باشد قطعا او را با زندگی پاکیزه‌ای، حیات[حقیقی] بخشیم و مسلما به آن زن و مردها بهتر از آنچه انجام می‌دادند پاداش خواهیم داد.»(نحل/97) این آموزه‌های امیدبخش و دیگر سخنانی چون این که اینجا و آنجا شنیده  و دیده می‌شد از نبی‌اعظم(ص) شاید بیشترین تاثیر را می‌گذاشت بر ذهن و اندیشه زینب، و چقدر زینب آن را بیگانه می‌یافت با اجتماعی که زیست او در آن شکل یافته بود  و به پیش می‌رفت؛

اجتماعی که هرچند پیامبر به حد توان در مسیری معکوس با آن لااقل در زمینه حقوق شخصی و ایجاد نوعی توازن و تعادل در آن- حرکت می‌کرد، اما چنان مقاومت از خویش نشان می‌داد که این تلاش‌های مبارک را به کم‌اثرتر از آنچه باید می‌بود، مبدل می‌ساخت. و زینب از پدربزرگ خویش مشارکت زنان را می‌شنید درساختن‌حیات طیب، حیاتی که سعادتی فراتر از آن برای زنان و مردانی که قصد مطیع بودن فرامین الهی را داشتند و از این طریق نیت نیل به رضای الهی را در سر می‌پروراندند، میسور نبود و زینب می‌دید که چگونه حتی این باور همچنان در ذهن زنان هم عصر او کاملا مشهود است که سعادت امری مذکر و مردانه است.

فرض عین نمودن علم‌اندوزی بر زنان جز تمهیدی برای آماده ساختن ایشان برای مشارکت همه‌جانبه در تمام جوانب حیات نبود و این در اجتماعی که جمع جبری آن مجموعه‌ای بود از بی‌سوادان، سخن و حدیثی کمتر از معجزه نبود. در اجتماعی که اکثریت قریب به اتفاق مردان آن را بی‌سوادان تشکیل می‌دادند، از سوی پیامبر   تشویق به علم‌اندوزی زنان می‌شد و زینب می‌دید که زنان چگونه این دعوت  نبوی را با ناتوانی پشت‌سر می‌گذارند. طبیعتا با ظهور اسلام دیگر وظایف سابق زنانه منطقی و معقول و گاه حتی صواب به نظر نمی‌رسد.

«تربیت فرزند»، «آماده شدن ایشان برای گرفتن نقش در اجتماع»، «گفت‌وگوهای سازنده با مردان خانه بر سر مسائل مشترکی که پیش از این ملک طلق مردان بود» و بسیاری از موارد دیگر که به عنوان امر طبیعی در جامعه پس از آن وظایف ذاتی زنان به شمار می‌آمد، همگی نیازمند مقدمه‌ای بود به نام «تأهیل» و تأهیل چیزی نبود جز آماده‌سازی زنان که رکن رکین و مقدمه اساسی آن کسب علم و تربیت شدن بود. و زینب همه اینها را از پیامبر می‌شنید و نیز از مادر که عمر چندان درازی پس از وفات نبی‌اعظم(ص) نیافت و او را چون پدربزرگ در سال یازدهم هجرت تنها نهاد با پدر و برادرانش. زینب البته از مادر اموری فراتر از ضرورت تعلیم و تربیت نیز فرا گرفت  و آن هنگامی بود که مادر را می‌دید که چون مردان به دفاع جانانه از ولایت می‌پردازد و از حاکم، ارث به یغما رفته خویش را می‌طلبد.

همانا مادر که بهترین زنان را، آنانی می‌دانست که نه مردان ایشان را ببینند و نه آنان، مردان را، اینک و به وقت ضرورت چنین می‌کند. این شجاعت که زینب از مادر فراگرفت پس از این به کار او آمد در کربلا که آن سخن دیگر دارد. پس از مادر، زینب که خود اینک نقش مادری برادران را برعهده گرفته بود از پدر صبر و حلم را فرا گرفت؛ صبر و بردباری بی‌نظیری که نظیر آن را بی‌شک زینب نمی‌توانست در هیچ مدرسه‌ای جز مدرسه پدر بیاموزد. 

او از پدر جز این علوم مختلفی فراگرفت و تاریخ، علم‌آموزی او از پدر را به ثبت رسانیده است؛ تعلیمی که  پس از آن به‌کار تدریس زنان مدینه آمد و طلیعه‌ای بود برای ورود زنان به جایگاه خویش. زینب اما برادرانی داشت که در قول نبوی(ص) 2امام بودند چه قیام می‌کردند و چه قعود. او از حسن(ع) حکمت و نوع دوستی و از حسین(ع) عزت و ایستادگی و مقاومت را آموخت و زندگی چه درس‌های فراوانی برای زینب داشت؛  درس‌هایی که بهترین مدرسان القا‌گران آن بودند با بهترین شیوه القاء. این دروس اما  وقتی به  ‌کار زینب آمد که  او ممارست نمود به جایگاه زنانه خویش در اجتماع و فرایند الگوسازی.

نخست به‌کار او آمد در تربیت فرزندان؛ فرزندان دلیری که پس از آن شاهد و شهید دشت نینوا بودند. دوم به‌کار او آمد در تدریس و تعلیم. مشهور است که او تنها مدرس زن مدینه بود در زمان خلفاء و در زمان پدرش که این مرکز را به کوفه منتقل کرد. هر چند، سال41هجری شاهد بازگشت او بود به همراه برادرانش به مدینه.

بنابر آنچه در کتب تاریخی به نقل گزارش شده است، مؤلفه‌های اساسی تدریس زینب را احادیث نبوی، آیات قرآن و سخنان حکمت‌آمیزی تشکیل می‌داد که زینب تلاش می‌کرد تا آنها را در قالبی منسجم به شرح‌وتفسیر و توضیح خاص خویش به مخاطبانی که عموماً زن بودند، القاء کند. این شاید نخستین حلقه درسی مدینه برای زنان بود؛ زنانی که خود به مدرسان بزرگی تبدیل شدند. اصولاً جز برخی زنان پیامبر «امهات‌المؤمنین» که بنابر امری کاملاً طبیعی چون معاشرت با نبی اعظم(ص) قادر و توانا گشته بودند بر اخذ و ذخیره احادیث نبوی و توضیحات ایشان در باب قرآن، کسی از زنان در این کار نبود. هر چند آن برخی نیز بنابه دلایلی کاملاً سیاسی گاه از این وظیفه منفک می‌گشتند و در کاری دیگر می‌شدند. از این‌رو معمولاً سلسله سندی‌که به زنی معاصر با رسول خدا ختم شود و در اصطلاح زنی باشد که در زمره عنوان صحابی قرار گیرد، حاوی نام زینب کبری(س) است.

تدریس زینب علاوه بر تأهیل زنان دیگر برای کاربست‌های متفاوت و جدید حاوی پیامی بسیار مهم و حیاتی بود؛ پیامی که پیش از این اجتماع سخت از شنیدن آن هراسناک بود و پیامبر(ص) را با آن عظمت، در خطر قرار داده بود؛ پیامی که محتوایی سخت دل‌انگیز برای زنانی داشت که قصد پانهادن در مسیری را داشتند که تنها، نشانه‌های آن را در قرآن می‌یافتند و سنت و سیره نبوی(ص) پیام‌آزادگی، اراده و مشارکت در حیات طیبه، پیام سعادت‌طلبی و برابری تام و مطلق، امکانات دستیابی به این سعادت در میان زنان و مردان. زینب پس از مادرش، صدیقه(س) که عمر آن نیافت که منادی این پیام و نشان‌‌دهنده راه آن باشد. نخستین زن بود که پا در این راه نهاد و منادی آن شد که پیش از آن خدا و رسول(ص) همان ندا را داده بودند؛ این بار در عمل.

کد خبر 80151

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز