عزت الله علی وردی پدر شهید آرمان علی وردی در سالروز شهادت پسرش گفت: آرمان زیر شکنجه ها می‌توانست تقیه کند و راحت یک حرفی بزند و خودش را از زیر مشت و لگدهای آنها نجات دهد اما پای اعتقاداتش تا پای جان ایستاد و تمام شکنجه‌ها را تحمل کرد.

پدر و مادر شهید آرمان علی وردی

همشهری آنلاین- الناز عباسیان: این روزها پدر و مادری دلشکسته به یک جمله دلخوش‌اند. جمله‌ای از مقام معظم رهبری که هر بار برای‌شان یادآوری می‌شود آرام می‌گیرد. مادر شهید آرمان علی وردی می‌گوید: «در دیداری که با حضرت آقا داشتیم ایشان، پسرم را آرمان عزیز یاد کرد. نمی‌دانید چقدر خوشحال شدیم و افتخار کردیم. یک عمر پسرم را عاشق آقا بزرگ کرده بودیم و آقا عزیز آرمان بود و حالا آقا او را آرمان عزیز یاد کرده است.» در این دیدار ایشان فرمودند: «آن طلبه جوان – طلبه شهید جوان در تهران، آرمان عزیز– چه گناهی کرده بود؟ یک طلبه جوان؛ دانشجو بوده، آمده طلبه شده؛ متدین، مؤمن، متعبد، حزب‌اللهی. [اینکه او] راشکنجه کنند، زیر شکنجه او را بکشند، جسدش را بیندازند در خیابان. اینها کارهای کوچکی است؟» در سالروز شهادت مظلومانه شهید آرمان علی وردی پای صحبت‌های پدر و مادر این شهید نشسته‌ایم.

پدر آرمان بعد از یک سال از شکنجه های پسرش چه گفت؟| برای اعتقادتش تا پای جان ایستاد

پدر آرمان: 

به حدی زده بودند که انگشتانش له شده بود

عزت الله علی وردی پدر شهید در سالروز شهادت پسرش در مراسمی که با حضور مسئولان روز جمعه در بهشت زهرا(س) برگزار شد گفت: «در شهر خودش در محله که به اسم اکباتان است، پارسال ۴ آبان ماه در چنین روزهایی، چند ده نفر آرمان را دنبال کردند، ریختند سرش، کتکش زدند اما او از اعتقادی که داشت کوتاه نیامد. آرمان درست است که سنش کم بود اما مانند کوه استوار بود و بر حسب اعتقاداتی که داشت کوتاه نیامد. شکنجه‌هایی که گفتنش ساده است و به همین راحتی‌ها هم نیست. شبانه روی سر پسر ۲۱ ساله چند ده نفر ریختند و او را به پارکینگ اکباتان بردند و هر کدام به نوبه زدند. آرمان در آن مقطع وقتی رهایی پیدا کرد با آنکه نیمه جان بود می‌خواست خودش را به جایگاهی برساند که نجات پیدا کند. شاید مسیر ۴۰ متری حدود ۴۰ دقیقه طول کشید. لنگان لنگان طی می‌کرد. چون زخمی به تمام معنا بود و نمی‌توانست حرکت کند. بالای ۴۰ الی ۵۰ دقیقه زیر دست شکنجه آنها بود. در جایگاه بعدی که می‌رسد باز او را می‌زنند و لختش می‌کنند. گفتن این حرفا و تصور این صحنه‌ها برای ما بخصوص برای مادرش سخت است. آرمان پسری بود که حتی در خانه هم هیچ وقت با زیرپوش نبود چه برسد به اینکه لباسش را دربیاورد. احترام نگه می‌داشت. اما دیدید چه کردند با این آرمان. به حدی زده بودند که انگشتانش له شده بود. من این حرف را اینجا بعد از یک سال می‌گویم. نمی‌خواهم مادرش بیشتر از این ناراحت شود.» او پیش‌تر هم گفته بود: «مردم در فیلم شکنجه پسرم دیدند که جوانی بی‌گناه را با شعار «زن، زندگی، آزادی» چطور زدند. در حالیکه شعاری که می‌دادند با خودشان مطابقت نداشت. شعار می‌دادند و می‌زدند.»

پدر آرمان بعد از یک سال از شکنجه های پسرش چه گفت؟| برای اعتقادتش تا پای جان ایستاد

مادر آرمان: 

کیف می‌کردم که پسرم اینطور با شهدا انس گرفته

مادر آرمان پسرش را از کودکی در مسیر اهل‌بیت(ع) و شهدا قرار داده و می‌گوید: «من و پدرش مسیر را نشانش داده و اجازه دادیم خودش درست تصمیم بگیرد. آرمان هم بهترین تصمیم را گرفت. لحظاتش را با یاد شهدا پر می‌کرد و با آنها انس گرفته بود. مرتب مزار شهدا می‌رفت و در یادواره‌های شهدا و هر محفلی که از آنها یاد می‌شد حضور داشت. اطلاعات زیادی از شهدا کسب کرده بودم تا جائیکه خودم تعجب می‌کردم که این پسر کی و کجا این‌ها از شهدا خوانده و شنیده است. خاطرم هست یکبار با هم به بهشت زهرا(س) رفته بودیم و آرمان به قول معروف چشم بسته و سریع ما را بر سر مزار شهدای شاخص یا شهدای محبوبش برد و معلوم بود که بارها بر سر مزارشان آمده و انس گرفته است. درباره هر یک از شهدا اطلاعات و خاطره‌های جالبی تعریف می‌کرد و من کیف می‌کردم که پسرم اینطور با شهدا انس گرفته است. هیچ وقت فکر نمی‌کردم آرمان هم یک روزی کنار همین شهدا آرام بگیرد.»

 مدافع حرم جمهوری اسلامی شد

آرزو فروغی در ادامه به آرزوی شهادت پسرش اشاره کرده و می‌گوید: «همیشه می‌گفت مامان دعا کن من هم مثل این شهدا شهید و عاقبت بخیر شوم. خیلی دوست داشت به سوریه برود و مدافع حرم شود. تلاش کرد اما نشد. البته باز هم او مدافع حرم شد. حرم جمهوری اسلامی که سردار سلیمانی به آن تاکید داشت و می‌گفت ایران و جمهوری اسلامی حرم است. پسرم سوریه نرفت اما مدافع حرم شد. او از ایران و ناموس و رهبر دفاع کرد. به‌خاطر عشق به وطن و رهبر کتک خورد، شکنجه و شهید شد. افتخار می‌کنم پسرم به آرزویش رسید.»

پدر آرمان بعد از یک سال از شکنجه های پسرش چه گفت؟| برای اعتقادتش تا پای جان ایستاد

آرمان دشمن را روسیاه کرد

داغ از دست دادن جوان جگرسوز است اما چه چیزی باعث شده تا این مادر این داغ را چنین عاشقانه به جان بخرد. خودش می‌گوید: «نمی توانم ادعا کنم که با داغ آرمان کنار آمدم. مخصوصا داغی که با شکنجه و شهادت مظلومانه پاره تنم در خیابان‌های محله‌مان برای ما رقم خورد. برای مادر که طاقت ندارد یک خار به پای بچه‌اش برود گفتن از آن همه شکنجه وحشیانه اغتشاشگران خیلی سخت است. خاطراتش مثل یک فیلم مثل یک زندگی مدام برایم تکرار می‌شود اما آنچه آرام‌مان می‌کند همین است که آرمان تا آخرین قطره خونش پای این انقلاب و رهبر و اهل‌بیت(ع) ایستاد و دشمن را روسیاه کرد.»

«جانم فدای رهبر» را عملی نشان داد

او به نکته تربیتی اشاره کرده و می‌گوید: «من و پدرش یک عمر در خانه برای بچه‌ها از ولایت مداری و عشق به رهبری گفتیم. ادعا کردیم که جانمان فدای رهبر می‌کنیم. خوش به سعادت آرمان که در این ادعا از همه ما مقدم‌تر شد و در عمل نشان داد که جانش را فدای رهبر می‌کند. در توصیف ولایت مداری آرمان حرفی نباید زد که فیلم شکنجه و ایستادگی آرمان خود گواه همه‌چیز است.»

راز تربیت آرمان

بی‌شک تربیت درست فرزندان هنر است؛ هنری که باید از این پدر و مادر شهید یاد گرفت. یاد گرفت که چطور آرمانی را تربیت کردند که زیر سخت‌ترین و وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها هم راضی به توهین به انقلاب و رهبری نشد؟ براستی راز این هنر تربیتی چه بود که پسر جوان‌شان با هزاران آرزوی امروزی، تسلیم نشد.

کد خبر 801669

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار فرهنگ عمومی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha