همشهری آنلاین؛ گروه خانواده: دکتر ابوالفضل اقبالی پژوهشگر مطالعات خانواده و جنسیت در یادداشتی نوشت:
«یکی از عناصری که شاید مهمترین وجه تفاوت اجتماعی عصر سنت و مدرنیته تلقی گردد، شکل و ساختار خانواده است که در جامعه سنتی به شکل هم زیستی سه نسل یا بیشتر در کنار هم، و زیریک سقف بوده و در اصطلاح خانواده گسترده نامیده می شود و در جامعه مدرن با ساختاری کوچک و متشکل از یک زوج و فرزندان به چشم می خورد که به آن خانواده هسته ای می گویند. این دو ساختار متفاوت دارای نقش ها و تاثیرات مختص به خود در نظامات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و تربیتی میباشد. در ادامه این نوشتار قصد داریم به کارکرد تربیتی خانوادة گسترده به طور تفصیلی اشاره کنیم.
تعریف خانوادة گسترده: خانواده گسترده خانواده ای است که بر اساس بستگیهای نسبی و سببی استوار است و شامل چند گروه خونی و چند گروه زناشویی است. خانواده گسترده فرزندان خود را پس از ازدواج در خود جای می دهد و گسترش آن نیز به همین لحاظ است و به این ترتیب ممکن است چند نسل زیر یک سقف و در یک خانه مشترک زندگی کنند. در این شکل از خانواده، پدر و مادر اصلی، مرکز ثقل خانواده را تشکیل داده و پسرها و نوهها و عروسها از آنها اطاعت میکنند(وثوقی، نیک خلق،۱۶۸:۱۳۷۱).
تربیت در خانواده گسترده
وجه مشخصة اصلی خانواده گسترده حضور پدربزرگ و مادربزرگ در خانواده و تعامل آنان با فرزندان خود به عنوان پدر و مادر خانواده و فرزندان آنها به عنوان نوه است که از رهگذر این تعامل کارکرد تربیتی خانواده گسترده رقم می خورد. این مقوله به اشکال و روش های متعددی صورت می گیرد:
الف: زمینه سازی رشد فرزندان
یکی از اشکال مهم و تاثیرگذار کارکرد خانواده گسترده در امر تربیت، ایجاد فضای امن روانی و زمینه مناسب مدیریت عملکرد به روش آزمون و خطا برای فرزندان است که این اتفاق با حضور پدربزرگ و مادربزرگ به مثابه پشتوانه فکری، تجربی، مالی و نگرشی و... در کنار فرزندان جدیدالورود به عرصه زندگی مشترک رخ می دهد. به عبارت دیگر در گذشته حضور بزرگان خانواده در کنار جوانانی که تازه زمینه محک زدن توانایی ها و به اصطلاح «عُرضه» خود را یافته اند، پشتوانه ای چون کوه تلقی می شد و زن و شوهر جوان با آرامش ذهنی ناشی از درک حضور تکیه گاهی مستحکم، به اتفاقات پیش روی خود در زندگی با دید عرصه آزمون و رشد و تربیت نگاه می کردند و در پیچ و خم زندگی سعی در افزایش تجربیات و اندوخته های خود داشتند. اما در عصر انقراض خانواده گسترده و محوریت یافتن زندگی جدا از والدین، متاسفانه نسل جدید از این پشتوانه محکم و تکیه گاه ذهنی و روانی محروم است.
ب: حمایت از مادری
در گذشته و در خانواده گسترده به دلیل حضور پدربزرگ و مادربزرگ در خانه و نیز زندگی طایفه ای و در کنار هم زیستی فامیل نزدیک، حمایت از مادر تسهیل کننده و کیفیت دهنده امر تربیت فرزندان توسط مادر بود. این امر بدین صورت اتفاق می افتاد که معمولاً مادربزرگ ها و خانم های فامیل نظیر عروس، خواهرشوهر و عمه و خاله و... در انجام کارهای خانه از قبیل آشپزی و نظافت خانه و... به خانم خانه دار کمک میکردند و وی نیز از رهگذر این اتفاق هم، زمان بیشتری را برای صرف کردن برای رسیدن به کودک خود در اختیار داشت و هم توان و حوصله لازم برای این کار در او حفظ می شد.
این اتفاق در دنیای مدرن دقیقاً برعکس رخ می دهد. خانم خانه هم به دلیل عدم حضور همراهان و بستگان در کنار او و بی بهره بودن کمک های آنان در انجام امور روزمره زندگی، و هم به دلیل وجود مشغله ها و تکثر دغدغه ها در سبک زندگی امروزی، هم، زمان کمتری را برای بودن در کنار بچه و رسیدن به امر تربیت وی در اختیار دارد و هم حوصله و انرژی به مراتب تحلیل رفته ای را نسبت به زن سنتی در خانواده گسترده گذشته، برای فرزندش صرف می کند. لذا ناگزیر است که به مهدهای کودک توسل جسته و امر تربیت فرزند خویش را به مادران کرایهای واگذار نماید که اگر از آسیب های این مقوله با خبر بود قطعا هیچ وقت اقدام به چنین کاری نمی کرد. خانم دکتر زهرا امین مجد کارشناس امور زنان و خانواده و عضو هیات علمی مرکز مطالعات و تحقیقات زنان در این باره معتقد است:
«در گذشته خانواده گسترده کمک حال مادر بود و متصدی بخشی از وظایف مادر می شد. خانواده گسترده به دلیل ظرفیت های طایفه ای در مسأله تربیت فرزند تسهیلگر بود. از سوی دیگر در گذشته نهادها و ساختارهای معارض با نقش مادری نیز کمتر وجود داشت و به همین جهت مادر خیلی بهتر می توانست القای ویژگی های مثبت و نکات مثبت را در مسیر تربیت داشته باشد. اما مادری در عصر حاضر این ظرفیت ها را ندارد. مادر در گذشته به صورت تمام وقت در اختیار فرزندش بود و تمام وقت با او معاشرت داشت و فرزندش مسأله اضطراب جدایی از مادر را اساساً تجربه نمی کرد ولی مادر فعلی دقیقاً در نقطه مقابل دارد زیست می کند. یعنی در شرایطی است که اولا از ظرفیت های طایفه ای و خانواده گسترده بی بهره است، ثانیا حداکثر یاریگری که در رابطه با مراقبت از فرزندانش دارد مهدهای کودک است که خودش دارای ملاحظات و چالش های جدی است.»(گفتگو با ویژه نامه مادری،ص۱۰۸)
ج: انتقال تجربه
یکی از مهمترین کارکردهای خانواده در نگاه صحیح دینی این است که والدین در راستای تربیت و آموزش فرزندان، تجربیات و اندوخته های مفید عمر خود را در اختیار آنان به عنوان نسل بعدی و نوپای خود قرار داده تا آنان راه و رسم زندگی را بهتر و زودتر فراگرفته و اموری را که به تجربه گذاشته شده و درستی یا نادرستی آن به آزمون رسیده است را مجددا تجربه نکنند. این اتفاق مهم در ساختار خانواده گسترده نسبت به خانواده هسته ای بیشتر و بهتر امکان وقوع دارد زیرا تجربه افرادی چون پدربزرگ و مادربزرگ ولو به صرف سن و سال بیشتر آنها به مراتب غنی تر و وسیع تر از پدر و مادر است. مضافا اینکه در خانواده گسترده حضور عموها و دایی ها و بزرگترهای فامیل نیز این امر را تقویت می کند.
د: اهتمام به مناسک دینی
یکی از مهمترین عوامل آسیب پذیری تربیت دینی نوجوانان و جوانان، به خصوص در عصر حاضر (در خانواده هسته ای)، معلول سهل انگاری و در پی گرفتن شیوه بی تفاوتی بیش از حد خانواده ها در تربیت دینی فرزندان و عدم اهتمام به انجام مناسک جمعی دینی است. امروزه پرداختن والدین به رفع تنگناهای اقتصادی، دغدغه نان و لباس و تحصیل فرزندان، عدم استفاده از روش های صحیح آموزش و تربیت و سستی بعضی خانواده ها در ارزش های اخلاقی و دینی، نقش نهاد خانواده را در تربیت دینی کمرنگ کرده است. در گذشته حضور و شرکت در مناسک و آیین های دینی و ملی میان اعضای خانواده گسترده یک امر مهم و لازم بود و اعضای خانواده در آیین های جمعی، مشارکت جدی داشتند، اما در میان خانواده هسته ای شرکت یا مشارکت در این مراسم کم رنگ شده است. نمونه بارز آن را می توان در برگزاری هیئت های فامیلی مشاهده کرد. هیئت های خانوادگی در سه چهار دهه گذشته در منازلی برگزار می گردید که دارای حیاط و مساحت لازم برای اینگونه مجالس بود و دختران و پسران خانواده مشارکت مستقیمی در برگزاری این مجالس داشتند و اینگونه مجالس نوعی انتقال مفاهیم دینی به فرزندان از جمله قرائت قرآن، خواندن دعا، گوش دادن به مطالب سخنران مذهبی بود. اما امروزه به دلیل محدودیت مساحت آپارتمان ها و کم رنگ شدن برگزاری این هیآت هفتگی مذهبی، انتقال این مفاهیم دینی به جوانان و اعضای خانواده و بالطبع مشارکت در اینگونه مجالس بسیار محدود شده است.
ن: فراغت مفید
نگارنده عمیقا معتقد است که اغلب توصیه ها، نصایح، لطایف و خاطراتی که گذشتگان و نسل های پیشین به عنوان پدربزرگ ها و مادربزرگ ها، بر زبان جاری می ساختند به مراتب دارای محتوای غنی تر و حکیمانه تر از پیام های بهترین و آموزنده ترین فیلم ها و سریال های رسانه های امروز است. در گذشته اکثر اوقات فراغت خانواده به کنار هم بودن اعضای فامیل و طایفه در کنار هم و تعامل سه نسل با یکدیگر سپری می شد و در خلال همیت تعاملات انبوهی از سخنان حکیمانه و پندهای آموزنده و راهگشا در زندگی از نسل گذشته و نسل آینده منتقل می شد که این اتفاق به هیچ عنوان در عصر حاکمیت رسانه ها در خانواده هسته ای نمی افتد. به عبارت دیگر نه رسانه های امروزی که تمام اوقات فراغت خانواده ها را به خود اختصاص داده اند حکیمانه تر و آموزنده تر از پیرمردان و پیرزنان دنیا دیده نسل قبل با نسل امروز سخن می گویند و نه فرزندان امروز در خانواده هسته ای مانند فرزندان دیروز در خانواده گسترده که گوش به دهان بزرگترها بودند، توجهی به رسانه و پیام هایش دارند.»
یکی از اشکال مهم و تاثیرگذار کارکرد خانواده گسترده در امر تربیت، ایجاد فضای امن روانی و زمینه مناسب مدیریت عملکرد به روش آزمون و خطا برای فرزندان است که این اتفاق با حضور پدربزرگ و مادربزرگ به مثابه پشتوانه فکری، تجربی، مالی و نگرشی و... در کنار فرزندان جدیدالورود به عرصه زندگی مشترک رخ می دهد.
کد خبر 804913
منبع: همشهری آنلاین
نظر شما