اما گاهی اوقات برنامهسازان این رسانه ملی در نشان دادن معضلات اجتماعی مانند اعتیاد با ممیزیها و خط قرمزهایی روبهرو میشوند که نه تنها بسیاری از مسائل نادیده گرفته میشود بلکه تصویر کلیشهای و اغراق آمیزی از آن ارائه میشود، این خط قرمزها نه براساس نظرات کارشناسی که هربار بنا به سلیقه مسئولان و بنا به نگاه شخصی تغییر میکنند. در حالی که بنا به نیاز و ضرورت جامعه میتوان با نگاهی موشکافانه و اصول علمی برنامههایی ساخت که در کاهش این آسیب اجتماعی مؤثر باشد.
بسیاری از کارشناسان و مخاطبان معتقدند ورود به این معضل اجتماعی(اعتیاد) در مجموعههایی که با رویکرد طنز تهیه میشوند، قبح این آسیب بزرگ جامعه را کمرنگ میکنند و بعضی از مخاطبان بهوِیژه جوانان با همذاتپنداری با شخصیت طنز مورد علاقهشان ناخودآگاه به دام اعتیاد میافتند.
مجید اوجی، تهیهکننده سریالهایی چون نشانی، سفر سبز و همسایهها نیز همین دیدگاه را دارد؛ «نباید در مجموعههای تلویزیونی که با موضوع اعتیاد تهیه میشود را از شخصیتهای دوست داشتنی که مخاطب با او رابطه نزدیک برقرار میکند بهعنوان فرد معتاد استفاده کرد چراکه در ذهن بیننده اعتیاد به مسئله با مزهای تبدیل میشود که اهمیت چندانی ندارد و زشتی کار از بین میرود.» این تهیه کننده، برنامههای تلویزیونی که درباره اعتیاد تهیه میشود را به 2 دسته تقسیم میکند؛ «دسته نخست فیلمهای مستندی هستند که از زوایای مختلف به موضوع اعتیاد میپردازند و نتایج زیانبارش را نیز بدون مقدمه چینی بیان میکنند.
بهنظر من در چنین برنامههایی اگر موادمخدر و نوع مصرف آن نیز گفته شود هیچ آسیبی به جامعه نمیرساند زیرا مصرف موادمخدر همراه با نتایج نامطلوبش به مخاطب این درک را میدهد که خودش را از این آسیب در امان بدارد، در حالی که نشان دادن موادمخدر و طریقه مصرف آن در سریالها و فیلمهای تلویزیونی هیچ توجیه منطقی ندارد.»
هر دو گروه اغراق میکنند
آنچه مسلم است تلویزیون رسانهای تاثیرگذار است که باید در تهیه برنامههایش حساسیت بیشتری نشان داد. اما نباید این دقت و احتیاط به محافظهکاری و نادیده گرفتن واقعیت جامعه منجر شود.
بهروز افخمی، معتقد است در دیدگاه هر دو طیف موافق و مخالف نوعی اغراق وجود دارد؛ «اینکه بعضیها میگویند سریالهایی که با موضوع اعتیاد تهیه میشوند، موادمخدر را به جوانان آموزش میدهند، منصفانه قضاوت نمیکنند چراکه در شرایط کنونی کسی نیست که درباره اعتیاد نداند و انواعش را نشناسد. در واقع نمیتوان فیلمی تهیه کرد که در آن نشانی از اعتیاد نباشد. البته بعضی وقتها تهیهکنندگان نیز زیادهروی میکنند و صحنههایی را که اثر مخرب دارند نشان میدهند.»
افخمی درباره فیلمها یا سریالهایی که اثر مخرب دارند، میگوید:«گاهی اوقات تهیه کننده، کاراکتر مورد علاقه مخاطب را فردی معتاد معرفی میکند اما از مشکلات و نتایج مصرف مواد حرفی به میان نمیآورد در چنین شرایطی بیننده به مصرف این نوع مواد علاقهمند میشود.»افخمی تاکید میکند: «برنامهسازی در زمینه اعتیاد مانند شمشیر دو لبهای است که فقط کمی اشتباه، عواقب جبرانناپذیری به بار میآورد.»
سیاست یک بام و دو هوا
بعضی از برنامه سازان معتقدند در این سالها قواعد تلویزیون مدام در حال تغییر و تحول است طوری که گاهی خطوط قرمز کمرنگ میشود اما این قاعده شامل همه مجموعهها و فیلمها نمیشود.
جابر قاسمعلی، نویسنده مجموعه تلویزیونی راه شب که سال87 عنوان بهترین فیلمنامه را کسب کرد در این باره میگوید: «افراد باید در تهیه برنامهها با رعایت اصول کلی آزاد باشند چرا که اگر زیاد در قیدوبند ممیزیها قرار بگیرند نمیتوانند دقیق به معضل بپردازند. در نتیجه مخاطب نیز موضوع را درست درک نمیکند.
برنامه سازان نیز نباید از آزادی سوءاستفاده کنند. متأسفانه گاهی اوقات به نویسنده یک فیلمنامه جدی اجازه نمیدهند، شخصیت منفی فیلمش سیگار بکشد، اما در سریالهای طنز قضیه عکس است و برنامه ساز آزادی بیشتری دارد.»
قاسمعلی معتقد است نویسندههای برنامههای تلویزیونی وظیفه دارند معضلات اجتماعی را در هر زمینهای مطرح کنند تا توجه مسئولان و سیاستگذاران را به آن معضل جلب کنند. نمیتوان فیلمی باورپذیر ساخت اما نکات منفی آن را سانسور کرد. باید به برنامهساز فرصت داد تا کار را به پایان برساند بعد درباره آن اثر صحبت شود. این فیلمنامهنویس میگوید: «اگر نگاه نویسنده مصلحانه و آسیبشناسانه باشد، همین برای مخاطب کافی است. نگاه غیرواقعی به معضلی که در جامعه شیوع دارد مشکلی را حل نمیکند. در شرایط کنونی همه درباره معضل اعتیاد و انواع آن اطلاعاتی دارند. آنچه اهمیت دارد مقابله هنر با معضل اعتیاد است که اگر درست برنامهسازی شود مسلما تاثیر خوبی خواهد داشت.»
شاهین امین، منتقد برنامههای تلویزیونی و سینما نیز تنها پرداختن به این موضوع را راه حل کافی نمیداند؛«طبق آمارهای غیررسمی تعداد افرادی که با معضل اعتیاد دست و پنجه نرم میکنند نسبت به جمعیت کشور آمار بالایی دارند در حالی که تاکنون صداوسیما بهعنوان
پر مخاطبترین رسانه نتوانسته به خوبی به این واقعیت اجتماعی بپردازد.»
این منتقد سیما معتقد است در ساخت بعضی از برنامههای تلویزیونی به مسائل تربیتی زیاد توجه نمیشود، در حالی که مشاوره دادن کارشناسان تربیتی در تهیه سریالها و فیلمها ضرورتی انکارناپذیر است.
قاسمعلی نیز در این باره میگوید: «باید در سریالها و برنامههایی که درباره اعتیاد ساخته میشوند، طوری فضاسازی شود که تبعات بد آموزشی نداشته باشد و نتایج معضل بیشتر نشان داده شود.»
ساعت پخش مناسب نیست
یکی دیگر از مسائلی که منتقدان و تهیهکنندههای برنامههای تلویزیونی مطرح میکنند نامناسب بودن ساعت پخش سریالهایی است که درباره اعتیاد تهیه شده است. امین در این باره میگوید: «مهمترین اشکال سریالها و فیلمهایی تلویزیونی این است که ساعت پخش مناسبی ندارند. در حالی که در تلویزیونهای دنیا فیلمها براساس طبقهبندی سنی پخش میشوند.»
او به پخش سریالهایی که رمضان سال گذشته از تلویزیون پخش شد اشاره میکند و میگوید:«زمان افطار همه اعضای خانواده برنامههای تلویزیون را نگاه میکنند، به همین دلیل پخش سریالهایی که با موضوع اعتیاد تهیه میشوند یا قسمتهایی از آن به این مسئله اختصاص دارد در این زمان کار درستی نیست چراکه برای کودکان 7 و8 سال اثر سوئی دارد و باعث بدآموزی میشود اما اگر همین سریال در ساعتی پخش شود که کودکان خواب هستند مشکلی به وجود نخواهد آورد، چرا که جوانان و نوجوانان ما با معضل اعتیاد بیگانه نیستند.»
مجید اوجی معتقد است فیلمهای پلیسی که با موضوع متلاشی شدن شبکههای قاچاق موادمخدر تهیه میشوند در کاهش این آسیب تاثیری ندارند و باید برنامهها به سمت پیشگیری از معضل اعتیاد سوق پیدا کنند؛ «در سالهای اخیر شیوههای تازهای برای برخورد با اعتیاد و درمان معتادان به وجود آمده که هنوز در تلویزیون و سینما انعکاس هنرمندانهای نداشتهاند. در حالی که مردم باید یاد بگیرند با افرادی که بعد از اعتیاد به جامعه برمیگردند، چگونه برخورد کنند تا دوباره در دام این آسیب گرفتار نشوند.»