از مجریان موفق و مشهور تلویزیون است که بیش از ۳ دهه، اجرای برنامه‌های سرگرمی تلویزیون را به ‌عهده داشته، اما شهرت مسعود روشن‌پژوه، بیش از هر چیز برای برگزاری «مسابقه محله» است.

مسعود روشن پژوه

همشهری- پریسا نوری: همان برنامه‌ای که در آن با یک میکروفن به محله‌های شهرها و روستاهای دور و نزدیک می‌رفت و در میان بچه‌هایی که از سروکول هم بالا می‌رفتند، مسابقه‌ای شاد و پرهیجان اجرا می‌کرد. مسابقه‌ای که باعث شد مجری محبوب، پس از ۳۰ سال نوستالژی مشترک اهالی همه محله‌های ایران شود. به بهانه حضور آقای مجری در برنامه مدار بسته که این روزها از شبکه دو سیما پخش می‌شود، با او همکلام شدیم.

* در جوانی تکنیسین تعمیر و نگهداری هواپیما بودید. چطور وارد عرصه اجرا در تلویزیون شدید؟

پدرم از فرماندهان نیروی هوایی ارتش بود و به‌خاطر پدرم، مکانیکی هواپیما خواندم، اما به‌خاطر علاقه‌ام در تئاتر و تلویزیون بازیگری هم می‌کردم. یک روز رفتم چک کارم را از تهیه‌کننده بگیرم که گفت اگر می‌خواهی چکت را بگیری با من بیا. به سمت پارک ساعی رفتیم، دیدم حدود ۴۰، ۳۰ نفر هم آنجا بودند. تهیه‌کننده گفت حالا که تا اینجا آمده‌ای، در تستی که برای اجرای برنامه می‌گیرند شرکت کن. تا آن موقع من اجرا نکرده بودم و بیشتر بازی بلد بودم. باورتان نمی‌شود آن لحظه تست دادم و از میان ۴۰ نفر من انتخاب شدم.

* یادتان می‌آید که نخستین و آخرین اجرای مسابقه محله کی بود؟

آبان‌ماه سال ۱۳۶۹ نخستین و اسفندماه سال ۹۸ و در آغاز پاندمی کرونا آخرین مسابقه محله از تلویزیون پخش شد، چون به‌خاطر حفظ فاصله اجتماعی دیگر نمی‌توانستیم آن را برگزار کنیم. البته این مسابقه تعطیل نشده و همچنان اجرا می‌شود.

* کجا و چگونه اجرا می‌شود؟

در شهرهای مختلف و به دعوت شهرداری‌ها و استانداری‌ها اجرا می‌کنیم، ولی از تلویزیون پخش نمی‌شود.

* با پایان پاندمی چرا دوباره برای اجرای مسابقه محله به تلویزیون برنگشتید؟

داستان کمی پیچیده است. بعد از کرونا دیگر تلویزیون به اجرای این مسابقه روی خوش نشان نداد؛ البته من هم پیگیری نکردم، چون معتقدم در این سن و سال و با پیشینه این مسابقه من نباید دنبال تلویزیون باشم. حالا هم افتخار می‌کنم که این برنامه در ۳۰ سال و با بیش از ۷ هزار اجرا رکورددار مسابقات تلویزیونی است.

* فکر می‌کنید قطع برنامه به‌خاطر کمبود بودجه بود؟

این برنامه بودجه آنچنانی نمی‌خواست. مدیران وقت شبکه تصمیم گرفتند این برنامه مثل خیلی ‌از برنامه‌هایی که مخاطب داشتند، دیگر نباشد.

* عجب. خب، اگر موافق باشید برگردیم به سال‌هایی که برنامه هر هفته اجرا می‌شد. طراح همه آیتم‌های مسابقه‌ خودتان بودید؟

در قسمت‌های اول، طراحی اولیه‌اش با امیر سماوات بود، ولی بعد خودم طراحی‌اش را انجام دادم. تا حالا چند هزار بازی برای مسابقه محله طراحی کرده‌ام. به جز این، تقریبا ۹۹ درصد برنامه‌های دیگر را هم که برای تلویزیون اجرا کرده‌ام طراحشان خودم بوده‌ام.

* بازی محبوب خودتان چیست؟

در کودکی لی‌لی بود و تا دبیرستان لی‌لی بازی می‌کردم. به‌نظرم بازی هیجان‌انگیزی است و تمرکز و تحرک را یک جا لازم دارد.

* خاطرتان هست که مسابقه محله را در چند شهر و کشور اجرا کردید؟

شروعش که از محله‌های تهران بود، ولی در ادامه برای اجرا به همه استان‌های کشور و بالغ بر ۴۰۰ شهرستان رفتیم. البته بعدها میان ایرانیان امارات، ترکیه و برخی کشورهای اسکاندیناوی هم اجرا شد.

* پس در خارج از ایران هم با این مسابقه آشنا بودند؟

بله. مسابقه را از شبکه جام جم دیده بودند، کاملا می‌شناختند و اتفاقا خیلی هم استقبال کردند.

* با توجه به اینکه گرایش بچه‌ها این روزها به بازی‌های دیجیتال و موبایل بیشتر شده، فکر می‌کنید اگر مسابقه محله الان هم پخش شود، باز هم محبوبیت پیدا می‌کند؟

قطعا محبوب است. دنیای بازی بچه‌ها انتها ندارد؛ ذات بچه‌ها جست وخیز کردن است و هنوز با چیزهای ساده مثل یک توپ سرگرم می‌شوند.

* این مسابقه در میان بزرگترها هم طرفدار دارد؟

بسیار زیاد. هنوز هم موقع اجرا باید پدر و مادرها را از برق بکشیم که وسط کادر نیایند. (می‌خندد)

* خودتان دلیل محبوبیت این برنامه را چه می‌دانید؟

واقعیت این است که این برنامه به نوعی ساختارشکن بود؛ یعنی تا قبل از آن در برنامه‌های کودک از بچه‌ها می‌خواستند مرتب بنشینند و دست‌به‌سینه باشند، اما در «مسابقه محله» بچه‌ها همان شکلی حاضر می‌شدند که خودشان بودند. با دمپایی و لباس راحتی می‌آمدند، شیطنت می‌کردند، جیغ و هوار می‌زدند، از سروکول هم بالا می‌رفتند و کسی به آنها خرده نمی‌گرفت. در واقع این برنامه یک برش واقعی از زندگی بچه‌ها بود. دلیل دیگرش هم پخش برنامه صبح جمعه بود و همه پای تلویزیون بودند.

* چه بازخوردی از برنامه گرفتید؟

شاید باورتان نشود، اما بعد از پخش قسمت دوم برنامه در میان مردم شناخته شد و در خیابان مرا با اسم صدا می‌زدند. الان هم با گذشت ۳ دهه خیلی از مخاطبان دیروز که حالا قد کشیده و خود صاحب فرزند هستند، وقتی مرا در خیابان می‌بینند، ابراز محبت می‌کنند.

* برای اینکه برنامه به ورطه تکرار نیفتد، چه تدبیری به‌ کار می‌بستید؟

در طراحی آیتم‌ها به سلایق و علایق هر نسل توجه و متناسب با آن محتواهای جدید اضافه می‌کردیم. از طرفی تنوع گویش‌ها، ظرفیت محله‌ها و بداهه‌گویی‌ها هم کمک می‌کرد که کار تکراری نشود.

* چرا شما هم مثل بقیه مجریان برنامه‌های کودک پیر نمی‌شوید!؟

چون با کودکان که سروکار داشته باشی، پیر نمی‌شوی.

* سال‌هاست با موی تراشیده اجرا می‌کنید. این مدل مو تا به حال برای بچه‌ها سؤال‌برانگیز نشده؟

نه. بچه‌ها به این تیپ و قیافه عادت کرده‌اند؛ به نوعی یک جور مرا با این سر بی‌مو می‌شناسند. این مدل، مزایایی هم دارد؛ مثلا شامپو و آب کمتری مصرف می‌کند و لازم نیست وقت زیادی جلوی آینه صرف کنم.

* از اینکه به‌خاطر اجرای مسابقه محله همیشه در سفر بودید، خانواده گلایه نداشتند؟

خب، سخت بود، اما با شغلم کنار آمده بودند. چون می‌دیدند که گروهمان در کنار اجرای مسابقه به‌ویژه در مناطق محروم کارهای عام‌المنفعه هم انجام می‌دهد؛ مثلا به پرورشگاه کودکان سر می‌زدیم و برایشان هدیه می‌بردیم؛ البته این قسمت‌ها چون با جنس شاد برنامه جور در نمی‌آمد هیچ وقت پخش نمی‌شد.

پدر و مادرها را باید از برق بکشیم که وسط کادر نیایند ! | تا دبیرستان لی‌لی بازی می‌کردم

* فرصت بازی با بچه‌های خودتان را هم داشتید؟

بله. اتفاقا بیشتر بازی‌هایی را که طراحی می‌کردم، نخستین بار در خانه و با بچه‌هایم اجرا می‌کردم.

* با گذشت این سال‌ها هیچ وقت از اجرای مسابقه برای بچه‌ها خسته نشدید؟

کار برای بچه‌ها برایم خسته‌کننده نیست. از سروکله زدن با آنها انرژی می‌گیرم.

* جلوی دوربین که همیشه خندان و بشاش بودید، پشت دوربین هم همین اندازه پرانرژی هستید؟

بله. خود واقعی من همین است.

* یعنی هیچ وقت پیش نیامد پشت دوربین بچه‌ها را به‌خاطر شیطنتشان دعوا کنید؟

هیچ وقت. هنوز هم گاهی خودم بیشتر از بچه‌ها شیطنت می‌کنم.

* در آستانه ۶۰ سالگی، این همه انرژی را از کجا می‌آورید؟

کودک درونم همچنان فعال است.

* به جز اجرا حرفه دیگری هم دارید؟

به دوستان مشاوره فرهنگی می‌دهم.

* این روزها مجری برنامه‌ای به نام مدار بسته هستید که از شبکه ۲ پخش می‌شود. این برنامه را چطور به مخاطبان معرفی می‌کنید؟

یک دوربین مخفی است برای ضبط چالش‌هایی که مردم در کوچه و خیابان با آن سروکار دارند. این برنامه براساس شخصیت خودم است؛ البته فقط چند قسمت برنامه را اجرا کردم و توفیق نشد که تا انتها باشم.

* قرار است آقای روشن‌پژوه را با یک برنامه جذاب دیگر دوباره در قاب تلویزیون ببینیم؟

هیچ‌چیز معلوم نیست. اگر بخواهم سفره دلم را پهن کنم مثنوی ۷۰ من است. حتی اگر دیگر در تلویزیون نباشم، همینقدر که مردم به من محبت دارند برایم کافی است.

* حرف و گلایه‌ای با دست‌اندرکاران تلویزیون دارید؟

کار از گلایه گذشته. خدا عاقبت همه را بخیر کند.

* چند سال پیش قرار بود کتاب بازی‌های بومی و محلی را از روی آیتم‌های مسابقه محله بنویسید، موفق شدید؟

نه. من مرد کار میدانی هستم نوشتن، کار من نیست.

* اهل ورزش هستید؟

اوقات فراغت، والیبال بازی می‌کنم.

* ارتباطتان با فضای مجازی چطور است؟

چندان خوب نیست. یک صفحه برای اطلاع‌رسانی کارهایم دارم که ادمین اداره می‌کند.

* یعنی در فضای مجازی با مخاطبان ارتباط ندارید؟

نه. چون نمی‌توانم جواب همه را بدهم ممکن است دلگیر شوند.

* به‌عنوان مجری قدیمی برنامه‌های کودک و نوجوان توصیه‌ای به بچه‌ها دارید؟

اصلا و ابدا. بچه‌ها هر کاری دلشان می‌خواهد می‌کنند و به حرف ما هم گوش نمی‌دهند. دیگر دوره توصیه و حرف‌شنوی از بزرگترها گذشته.

* یک آرزو کنید.

آرزویم صلح، صفا و آرامش برای همه مردم جهان است.

پدر و مادرها را باید از برق بکشیم که وسط کادر نیایند ! | تا دبیرستان لی‌لی بازی می‌کردم

کشف علی صادقی

یکی از ویژگی‌های مسابقه محله کشف ظرفیت‌های پنهان بچه‌هایی بود که جلوی دوربین به‌اصطلاح شیرین‌کاری می‌کردند. یکی از معروف‌ترین استعدادهای کشف شده در برنامه، علی صادقی، بازیگر کمدی کشورمان است. روشن‌پژوه دراین‌باره می‌گوید: «برای ضبط برنامه به مدرسه‌ای در تهرانپارس رفته بودیم. بچه‌ها می‌آمدند و شیرین‌کاری می‌کردند که متوجه شدیم علی صادقی استعداد خوبی دارد. او را به برنامه‌ای به نام آفتاب عالم‌تاب معرفی کردیم و خلاصه اینکه دری به تخته خورد و این بچه شد علی صادقی بازیگر. قسمت بود علی صادقی که به‌گفته پدرش می‌خواست یک مهندس مکانیک بشود، یک بازیگر خوب شد.»

اخراج از هواپیما

آقای مجری به واسطه اجرای صدها برنامه در ۳ دهه آشناترین چهره برای چند نسل است و دیدنش خاطره مسابقه محله را در ذهن بچه‌های چند نسل زنده می‌کند. دراین باره خاطره‌ای بازگو می‌کند: «چند سال پیش عازم سفری هوایی بودم، در هواپیما مهماندار آمد و گفت کاپیتان با شما کار دارند. داخل کابین رفتم. خلبان بعد از سلام و احوالپرسی به شوخی گفت:‌ «من از شما شکایت دارم. وقتی بچه بودم برای اجرای مسابقه به مدرسه ما آمدید. من و همکلاسی‌هایم برای شما شیرین‌کاری کردیم، اما با اینکه شیرین‌کاری من خیلی با حال‌تر و با مزه‌تر بود، اما به من جایزه ندادید! حالا محترمانه از شما می‌خواهم از هواپیما پیاده شوید...»

دیگر از چراغ قرمز رد نمی‌شوم!

آقای مجری معتقد است: وقتی برای بچه‌ها کار می‌کنی باید همیشه مراقب رفتارت باشی و حواست جمع باشد که رفتاری خارج از عرف از تو سر نزند؛ وگرنه بیشتر از دیگران سرزنش می‌شوی. او خاطره‌ای دراین‌باره به یاد می‌آورد: «یک بار حدود ساعت ۱۰ شب در خیابانی خلوت پیاده‌روی می‌کردم و چراغ عابر پیاده قرمز بود، ولی چون خلوت بود و ماشینی نبود، رد شدم. آن طرف خیابان آقایی آمد و گفت: شما دیگر چرا؟... مثلا الگوی بچه‌ها هستید؟ بچه من کار شما را دید و ... خجالت کشیدم و گفتم: بله شما درست می‌گویید و ...» از آن وقت تا حالا اگر ۳ نیمه‌شب هم باشد، از چراغ قرمز رد نمی‌شوم. متأسفانه برخی هنرمندان و مجری‌ها این موضوع را رعایت نمی‌کنند؛ مثلا طرف می‌آید جلوی دوربین و می‌گوید با هم خوب باشیم، اشتباهات یکدیگر را ببخشیم، مشکلات را پشت در خانه بگذاریم و... بعد مردم می‌روند از شبکه‌های اجتماعی آمارش را درمی‌آورند و می‌بینند تازه طلاق گرفته و ... »

کد خبر 807667
منبع: روزنامه همشهری

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار روز هفتم

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha