در این میان، عدهای بر تفوق عقل بر نقل و عدهای برعکس، بر تفوق نقل بر عقل رای داده و گروهی هم راهی میانه را برگزیدهاند. این بحث با چنین سابقه دیرینهای پس از انقلاباسلامی ابعاد تازهتری به خود گرفت و گروهی از اندیشمندان مسلمان برخوردار از نظریات گوناگون و چشماندازهای متفاوت سرو سامانی جدید به آن دادند.
براین پایه، هنوز تعیین حدود عقل و نقل در حیات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی انسان، پرسش انگیز است. افزون بر این، آیا نقل به تنهایی برای به دوش کشیدن سعادت انسان کافی است؟ آیا صرف بسنده کردن به نقل میتواند ما را در عمل و نظر، نسبت به آنچه دین وعدهاش را داده، توانا سازد و یا عقل میتواند در این وضعیت، مددرسان آن باشد؟
اگر عقل قادر به این کار (مددرسانی به نقل) است، کدام عقل مدنظر است و حدود آن چیست؟ اینها و دهها پرسش دیگر، انگیزهای فراهم آورده بود برای نشستی که چندیپیش در دانشکده علوم حدیث تهران با موضوع «جایگاه عقل و نقل در فهم معارف اعتقادی» برگزار شد. در این نشست دکتر افضلی، دکتر برنجکار و دکتر آیتاللهی در خصوص این موضوع نظرات خود را بیان کردند. مطلب حاضر، گزارشی است از برخی سخنان ایراد شده در این نشست.
ما که به عنوان یک مسلمان، میخواهیم اعتقادات خود را به دست آوریم، اصولا چه روشی را باید در پیش گیریم که آنها را تنها از متن اسلام استخراج کنیم؟ این پرسش سرآغاز سخنان نخستین سخنران نشست بود که در پاسخ به آن، دکتر افضلی به بیان مقدمهای پرداخت. او بر این نظر بود که باید در این ارتباط چند نکته را لحاظ کرد: نکته اول منظور از وحی مجموعه کتاب و سنت بوده و وحی در مباحث اعتقادی،فکری، عرفانی و فلسفی حرف دارد. نکته دوم، ما حرف وحی را درک میکنیم.
نکته سوم، حال که وحی در امور مختلف حرف دارد و ما هم آن را می فهمیم، باید توجه داشت که نقش وحی تنها ایجاد انگیزه در ما برای تلاش عقلانی نیست. ما از طریق وحی میتوانیم یک نظام فکری کمابیش منسجم و در حدی کاملا روشن که برای هدایت ما نسبتا کافی باشد، به دست آوریم. از این حیث، ما یک صدم آنچه را که برای فقه در طول تاریخ سرمایهگذاری کردهایم، روی مسائل فکری و اعتقادی نکردهایم. این را هم بیفزایم که مقصود از بیان اینکه یک نظام فکری منسجم از وحی قابل استخراج است این نیست که بتوان پاسخ تمام مسائل ریز را از این مجموعه به دست آورد بلکه فقط به یک قدر متیقن میتوان رسید.
و اما نکته آخر، ما با سخن وحی میتوانیم، سخنان دیگرانی را که درباره وحی میگویند، بفهمیم و درستی و نادرستی آنها را تشخیص دهیم. از این لحاظ، وحی برای سنجش سخن همه افراد در همه سطوح حرف دارد. بالاترین فیلسوفان و عارفان تاریخ،انبیا و ائمه بودهاند. بر این اساس، دوگونه میتوان سخن دیگران را از طریق وحی سنجید:1- از راه بررسی و تحلیل مبانی و مقدمات سخن او، که این کاری زیربنایی است. 2- از طریق نگاه به نتیجه و ثمره یک نظریه و مقایسه آن با صریح کتاب و سنت. این راه زودتر به نتیجه میرسد.
عضو انجمن پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با بیان این مقدمات، سراغ موضوع اصلی بحث، یعنی جایگاه عقل و نقل در چگونگی کسب معارف دینی رفت و اشاره داشت:«در مورد نقش نقل در کشف واقعیت وحی 2 رویکرد وجود دارد:1- رویکرد استشهادی؛ یعنی وقتی یک موضوع و حیانی پیش میآید، نخست در مبانی و مقدمات دیگری که پیش فرضهای آن از وحی گرفته نشده، جستوجو کنیم و پاسخ مسئله را در واقع با نظامی که خود ساختهایم، بدهیم و آنگاه ببینیم که وحی چه گفته است. 2- رویکرد دیگر این است که در یک موضوع دینی سراغ آیات و روایات برویم و متن وحی را با رعایت تمام موازین عقلی فراروی خود قرار دهیم. این به این معناست که اول باید حجیت نقل را با عقل ثابت کنیم، نه هر آنچه را که به ما قالب میشود، در بست بپذیریم. با این شرایط یک رویکرد سومی به میان میآید و آن عبارت است از اینکه وحی را پیش روی خود قرار دهیم و پاسخ پرسشهای اعتقادی را از طریق موازین عقلی به دست آوریم.
نظریه تعاملی
دکتر برنجکار،سخنران بعدی نشست، سخنان خود را با نقدی بر دیدگاههای سخنران قبلی آغاز کرد. او در اینباره گفت:«من مقدمات دکتر افضلی را قبول دارم اما درباره دوگونه سنجشی که باید از طریق مبانی وحی نسبت به دیدگاههای دیگران صورتگیرد، صحبت کردند، میتوان نوع سومی از سنجش را هم برشمرد. این سنجش که میتوان از آن به سنجش روشی تعبیر کرد، شاید مهمتر از دو نوع قبلی باشد. اگر بپذیریم که مبنای همه استدلالها به یک روش برمیگردد، لذا اگر روشی اشکال داشته باشد، کل استدلالها
زیر سوال خواهد رفت.»
استاد دانشکده علوم حدیث، در ادامه با جمعبندی مباحث مهم در این زمینه افزود:«عقل در مباحث اعتقادی بیواسطه وحی میتواند یک نظام فلسفی و اعتقادی ارائه دهد که در آن عالم و آدم تفسیر شوند. آنچه در فلسفه به طور سنتی مطرح بود، این دیدگاه بوده که عقل قادر به حل تمام مشکلات انسانی است. دیدگاه دیگر، درست نقطه مقابل این تلقی است و میگوید؛ باید عقل را تعطیل کرد و فقط و فقط از وحی استفاده کرد. عقل مجاز به سخن گفتن درباره وحی نیست.
در این تلقی ایمان بر ضد عقل معرفی میشود. نظریه دیگر، امر بینالامرین است که به هر دو (نظریه) نگاه میکند. گرچه طیفهای گوناگون فکری در این رویکرد نهایی جای میگیرند اما دیدگاه مشهور این است که بین عقل و وحی مرزی وجود دارد؛ به این معنا که عقل میفهمد وحی هم مطلبی دارد که میتوان از آن بهره گرفت. در این نظر ضمن تفکیک میان عقل و وحی، سهم هر یک ادا میشود. این را میتوان یک دیدگاه تعاملی نام نهاد. در این دیدگاه، از همان اولین قدم عقل و وحی همراه هم هستند و تا آخر هم با هم خواهند بود.»
مغالطهها را بشناسیم
دکتر حمیدرضا آیتاللهی، سخنران بعدی، نخست با بیان مقدماتی به تبیین نظر خود در خصوص جایگاه و نسبت عقل و وحی در کسب معارف اعتقادی پرداخت. او در اینباره گفت:«نکته اول بحث عقل و نقل با بحث عقل و ایمان، فلسفه و عرفان، عقل و قلب و نیز با دعوای بین اخباری و اصولی فرق میکند. نقل در اینجا به معنای کتاب و سنت است. نیز عقل و نقلی که مدنظرم است، آن عقل و نقلی است که همه انسانها به طور معمول از آن نام میبرند. نکته مهم دیگر آن است که عقل در بسیاری از مبانی من جمله حجیت عقل باید به مدد گرفته شود. این را عقل ابتدایی میگوییم چرا که با مبانی تفکر و اعتقاد سروکار دارد. این عقل اعم است، فقط عقل فلسفی نیست؛ یعنی عقلی که دکارت میکوشید همه چیز را با آن اثبات کند، نیست.
نیز این عقل، عقل ابزاری هم نیست که در دنیای امروز به کار و زندگی میآید. عقل برهانی هم نیست که با مقدمات یقینی آغاز کند و به نتایج یقینی برسد. این عقل،امری است که من میپذیرم و در برخی مواقع خطاپذیر هم هست.»
نویسنده کتاب «دین و سیاست»، در تبیین نسبت میان عقل و نقل براین نظر بود که گرچه میتوان به تعامل میان این دو معتقد شد اما باید روشن شود که عقل به چه کار میآید؟ در اینجا به چند نکته میتوان اشاره کرد: 1- عقل میگوید باید خدایی باشد که دلبستگی به او داشته باشی. حال اینکه این وضعیت چگونه باید باشد، نیاز به نقل پیدا میشود. 2- درپذیرش آنچه نقل گفته، عقل دخالت دارد و در واقع نقل، عقل را برمیانگیزد. 3- نقل یک سلسله واقعیتهای مجهول را برای عقل بیان میدارد، مثل معاد و آینده بشر. 4- نقل در برخی مواقع محورهای اصلیای را که عقل با آن میتواند جهش کند، نشان میدهد. از این حیث، نقل چیزهای زیبایی دارد که عقل را راه میاندازد.
5- در جاهایی هم عقل در کار نقل دخالت میکند، مثلا در امور لغوی، یافتن معنای لغتها کار عقل است. یکی مثل سیبویه پیدا میشود و در بیابانها میگردد تا بفهمد که معنای فلان لغت چیست؟ نیز عقل به واسطه یک دسته ملاحظات زبانشناختی و هرمنوتیکی در نقل دخالت میکند. 6- در مرحلهای دیگر تعامل میان عقل و نقل برای فهم واقعیت کلام است و 7- در جاهایی هم عقل نیاز به وحی ندارد و آن هم، جاهایی است که وحی به عقل اجازه داده به تنهایی ورود پیدا کند. در اینگونه جاها، عقل آزاد و مجاز است.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پایان با بیان اینکه شیعه، یعنی عدل و امامت، افزود: «عدل، یعنی عقل. خدا صفات زیادی دارد اما چرا شیعه به عدل خداوند توجه کرده و آن را به عنوان یکی از اصول دین خود شناخته است؟ به این دلیل که ما (شیعیان) به حسن و قبح عقلی و ذاتی اعتقاد داریم. در واقع هر شیعهای باید تکلیف خود را با مسئله «عدل» روشن سازد. نکته دیگر آنکه همانگونه که ائمه تعلیم دادهاند نباید از اندیشیدن ترسید. یکی از هنرهای عقل هم، سؤال پرسیدن است. سؤال باید مطرح شود تا رشد پیدا کنیم. نکته بعدی این است که هم طرد عقل و هم طرد نقل، سببساز مشکلات زیادی است.
نه میتوان عقل را آنقدر حداکثری در نظر گرفت که توقعها را نتواند برآورده سازد و نه معتقد شد که همه چیز را میتوان از نقل درآورد. عدهای هم بر این نظر ناصواب رفتهاند که دین چیزی جز تجربه دینی نیست. این حرف استدلال ندارد. این ادعا و مشابه آن، استدلال میخواهد، نیز باید این توقع در همه ما ایجاد شود که زیربار مسائلی که به صورت نظریه به ما قالب میشوند، نرویم. در این میان، باید مغالطهها را بشناسیم. فیلسوفان از بیش از 40 نوع مغالطه سخن راندهاند. باید روشهای مغالطه کردن را دانست. در کل هنر ما این است که عقلی را پرورش دهیم که قادر باشد این مسائل را تشخیص دهد. ما اصولا به تشحیذ ذهنی نیازمندیم.»