و در حالی که با ضربه چاقوی سارقان بهشدت مجروح شد، آنها را در اجرای نقشه سرقت ناکام گذاشت. حادثه حدود ساعت 11 صبح سهشنبه گذشته رخ داد. سارقان، راننده خودروی آردی را که قصد داشت صندلی چرخدار پیرمردی را در صندوق عقب بگذارد از پشت سر غافلگیرکرده و قصد داشتند کیف دستی حاوی 5میلیون تومان پول نقد او را سرقت کنند، اما در همین زمان، پارکبان جوانی که شاهد این حادثه بود به سرعت خود را به محل رسانده و با یکی از سارقان گلاویزشد.
یکی از سارقان که شاهد درگیری همدستش با مرد پارکبان بود، راننده پژو آردی و کیف پر از پول را رها کرد و برای نجات همدستش به طرف پارکبان جوان دوید.
او با قمهای که در دست داشت از پشت سر ضربهای به بدن عبدالحسین فلاح وارد کرد. در همین لحظه زن جوانی که راننده پژو 206 بود به همراه جوان موتور سواری که هر دوی آنها از همدستان سارقان بودند وارد معرکه شدند. در یک چشم به هم زدن 2سارق جوان که مرد پارکبان را مجروح کرده بودند به طرف آنها دویده و سوار بر خودروی 206 پا به فرار گذاشتند.
گفتوگو با جوان پارکبان
بعد از انتقال عبدالحسین به درمانگاهی در پونک، مسئولان درمانگاه وی را به خاطر شدت جراحات وارده به بیمارستان میلاد منتقل کردند. او به سرعت به اتاق عمل منتقل شد و با تلاش پزشکان نجات یافت.
بعد از گذشت 2 روز عبدالحسین از بیمارستان مرخص شد و این فرصتی بود تا به دیدن او برویم و شرح ماجرا را از زبان خودش بشنویم
ساعت 10 صبح بود که خودروی پژو آردی یشمی رنگ وارد پارکینگ مرکز تجاریای که در آنجا کار میکنم شد. من فیش پارکینگ برایش صادرکردم و راننده بعد از پارک خودرو به طرف صندوق عقب رفت و از داخل آن صندلی چرخداری را خارج کرد. پیرمردی که کنار صندلی راننده نشسته بود روی صندلی چرخدار جا گرفت و هر دو با هم به سوی ساختمان بانک حرکت کردند.
دیگر آنها را ندیدم تا اینکه با صدای فریادهای کمک خواهانه مردی، متوجه راننده پژو شدم که با 2 سارق درگیر شده بود. ظاهرا او بعد از دریافت پول از بانک، با پیرمردی که همراهش بود به محل پارک خودرواش برگشته بود که سارقان به او حمله کرده بودند. با دیدن این صحنه، هول شده بودم.
از یک سو میدیدم که سارقان قمه در دست دارند و از سوی دیگر، نگران راننده و پیرمرد همراهش بودم، تصمیمم را گرفتم و به سوی سارقان حمله ور شدم. یکی از سارقان با من درگیرشد و سارقی که قصد سرقت کیف را داشت با دیدن درگیری ما به کمک همدستش آمد. هر دو مرد با من درگیر بودند که ناگهان یکی از آنان با قمه ضربهای به من زد.
در همان لحظه مردم به سوی من دویدند و در این هنگام همدستان سارقان وارد عمل شدند و آنها را فراری دادند. با فرار سارقان از هوش رفتم و زمانی که چشمهایم را باز کردم خودم را در درمانگاه دیدم.
عبدالحسین، هنوز شرایط مناسب برای ادامه کار را ندارد اما میگوید که بلافاصله بعد از بهبودی کامل به محل کارش برمی گردد وکارش را از سر میگیرد.
نقشهای از پیش تعیین شده
صاحب کیف پول که سارقان قصد سرقت آن را داشتند نیز در گفتوگو با همشهری در تشریح روز حادثه گفت: داخل بانک قصد انجام کارهای بانکی پدر همسرم را داشتم که متوجه شدم مردی به طرز مشکوکی مرا زیر نظر دارد.
چون نمیدانستم چه نقشهای در سر دارد، توجهی نکردم و بعد از دریافت 5 میلیون تومان از بانک، همراه پدر همسرم به طرف محل پارک خودرو به راه افتادیم.
وقتی بهخودرو رسیدیم، پیرمرد را به داخل ماشین بردم اما زمانی که قصد داشتم صندلی چرخدار او را داخل صندوق عقب بگذارم، همان مردی که در بانک دیده بودم با همدستش به من حملهور شدند.
آنها قصد سرقت کیف را داشتند و با قمه تهدیدم میکردند اگر کیف را به آنها ندهم مرا خواهند کشت. من هم با دیدن آنها شروع به داد و فریاد کردم و اگر مرد پارکبان به دادم نرسیده بود معلوم نبود چه اتفاقی میافتاد.