بعد پیش خودمان فکر کردیم کاشکی میشد دعا کنیم این آدمهای چوب لای چرخ تئاتر اصلاح بشوند و دست از کارهای زشت خود بردارند...
بعد از خودمان سئوال کردیم اینها چه کسانی هستند؟ آیا قرابتی با تئاتر دارند؟ آیا بازی درآوردن بلدند؟ اینها نمایشنامهخوانی میکنند؟ ...
آیا به تماشای تئاتر میروند؟ بعد پرس و جو کردیم، گفتند: اینها هستند که میگویند برای رفع مشکل- که ما میگوییم نیست- بیایید گفتوگو کنیم. کسانی هستند که میگویند بودجه تئاتر را- که ما میدانیم چطور صرف کنیم- با برنامه و بجا و درست هزینه کنید. کسانی هستند که میگویند مدیران از هنرمندان فاصله – که ما میگوییم وجود ندارد – نگیرند و آنها را طرد نکنند.
کسانی هستند که زیاد حرف- که ما میگوییم شنیدنی نیست- میزنند.و ما پیش خودمان فکر کردیم این چوب لای چرخ تئاترها را لعن کنیم یا وقتی ما همینطور ماهها فکر میکردیم در جریان چرخ تئاتر مشکلی نداریم، جزء آن چوب لای چرخها؛ دیدیم آقای معاونت هنری اداره کل استان در نشست مطبوعاتی اخیر خود (برخی از هنرمندان در مقوله تئاتر را از مشکلات خواند.)
و در ادامه گفتند: «باید ضمن ساماندهی تئاتر فاخر به طور جدی فکر کنیم و این تلاشها انجام نمیشود مگر اینکه اهالی تئاتر از آفات درونسوز که متاسفانه جامعه تئاتری استان را در برگرفته است دوری کنند.» تازه فهمیدیم که «شیشه نزدیکتر از سنگ ندارد خویشی، هر زیانی که به هر کس برسد از خویش است»
پس معلوم شد چوب لای چرخها و علتالعلل همه مشکلات خود اهالی تئاترند که هم در مقوله تئاتر ناآگاهند و هم آفات درونسوز آنها را در خود گرفته که... حالا دوباره سؤالات جدی زیادی در ذهن ما نقش بسته که جوابی برایشان نمییابیم.
به عنوان نمونه تصویب متون نمایشی ضعیف و دادن مجوز اجرا برای نمایشهای نازل کار اهالی ناآگاه تئاتر است؟
ا روشن نبودن معیار و ملاک تصویب و یا عدم تصویب متن و اجرای نمایشها، به خاطر آفات درونسوز اهالی تئاتر است؟
یا نداشتن فضای مناسب تمرین و مشکلات ناشی از آن، برگردن اهالی تئاتر است؟
برگزاری جشنواره استانی بهصورت ضربالاجلی و در شرایط ناعادلانه و با بودجه حداقلی و اهدای جوایز ناچیز به نفرات برگزیده...؟
روشن نبودن شیوه تخصیص بودجه برای گروههای نمایشی در طول سال و عمل و روش دلبخواهی... یا همه به خاطر آفات درون سوز جامعه تئاتر است؟
اگر در کتاب اطلاعات آماری تئاتر شهرستانها در بخش نمایشنامهنویسان یا پژوهشگر استان اسامی چهرههای شناخته شدهای همچون محمود طیاری، فرامرز طالبی، بهزاد دوگوهرانی، حمید ابراهیمی، بهزاد عشقی و در بخش پیشکسوتان با حداقل 20سال سابقه اسامی امیر ثابت، مهدی مددکار، اکبر پورپاکنیا، حسین ارزبیگی، اسماعیل لالهزاده، پرویز رفیعی، علیرضا روح، بهروز انشیه، حسن ذرهبین، عطا حقپرست، وحید محبوب بشری، بهزاد عشقی، اردشیر وزیری و... را از قلم میاندازید، ایراد از اهالی تئاتر است که ناآگاهند!
اگر شما این سعه صدر ر ا نداشته باشید که مشکلات را بپذیرید و با نظر و مشورت دلسوزان تئاتر آنها را بر طرف کنید ، ناگزیر توپ را به زمین دیگران میاندازید، که در این صورت هیچ امیدی بارور نخواهد شد.
اینکه گناه عدم برگزاری مراسم اردیبهشت تئاتر را هم به گردن پیشکسوتان تئاتر می اندازند، از عجایبی است که تنها میتواند در فضای سلب مسئولیت از خود، که حاکم بر حوزه مدیریتی شماست سربزند.
اگر شما بخواهید از کسانی بهعنوان پیشکسوت و یا هر عنوان دیگر نقد و تجلیل بهعمل بیاورید، منتظر نظرهای اهالی تئاتر نمیمانید؟ مگر در گذشته چنین کاری کردهاید؟
اگر طی 2 سال گذشته در جشنواره فجر از آقایان حاج علی عسکری و صادق حسنی تقدیر و تجلیل بهعمل آمد، کسی شکایتی داشت؟
ما آنچه را که به چشم میبینیم و به گوش میشنویم باور داریم.
ما اهالی تئاتر با هم اختلاف رأی و نظر داریم. نسبت به اجراهای یکدیگر نگاهی منتقدانه داریم و گاهی با هم به مناظراتی میپردازیم و گاهی کارمان به جدل لفظی و قلمی میکشد، اما...در قبال این همه است که توان مدیریتی شما و همکارانتان بروز و نمود
پیدا میکند.
آقای معاون با انکار وجود مشکلات مدیریتی و یا انداختن گناه مشکلات بر گردن اهالی تئاتر، نه مشکل سرمایه سالن نمایش در فصل پاییز و زمستان حل میشود، نه نداشتن امکانات سختافزاری لازم برای کار نمایش منتفی میشود. خودتان را به ما بنمایانید.
از حضور در جلساتی با حضور کسانی که گفتن از مشکلات را از سر دلسوزی سرلوحه کار خود قرار دادهاند هم شما بهرهمند خواهید شد و هم جامعه تئاتری.من شاگرد مکتب تئاترم (من بابت چیزی که حق مسلم ماست نه با کسی وارد مذاکره میشم، نه از کسی خواهش میکنم مگه بهم اجازه بده) من...من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم...
همشهری استانها