همشهری آنلاین؛ الهه فراهانی:چهارم مرداد سال ۹۸ جسد زنی در بزرگراه شهید صیاد شیرازی کشف و تحقیقات برای شناسایی و دستگیری عامل جنایت آغاز شد. این زن بر اثر اصابت ضربات سنگ به سرش به قتل رسیده بود و آثار ضرب و جرح روی دستانش نشان میداد که با قاتل درگیر شده و تلاش کرده بود از خودش دفاع کند. او لباس بیرون به تن داشت اما هیچ مدارک شناساییای همراهش بود. با این حال در بررسی پرونده افراد گمشده هویت او شناسایی شد. به گفته شوهرش، مقتول برای سپردن طلاهایش به بانک از خانه خارج شده اما دیگر برنگشته بود.
بررسیها نشان میداد که مقتول روز حادثه برای رفتن به بانک سوار بر یک تاکسی شده و حتی دوربینهای مداربسته نیز شماره خودرو را ثبت کرده بودند. همین سرنخ به بازداشت راننده تاکسی منجر شد. او که با توجه به شواهد مظنون اصلی جنایت بود اصرار داشت که بیگناه است اما انکار او زمان زیادی طول نکشید و وی چند روز پس از بازداشت بازداشت راز جنایت را فاش کرد. این مرد انگیزهاش از قتل را سرقت طلاهای مقتول عنوان کرد و گفت به شدت پشیمان است.
قاتل که متولد سال ۵۵ است درباره جزییات جنایت گفت: چند ماه قبل زن جوان به عنوان مسافر دربستی سوار ماشینم شد و بعد از آن شمارهام را به او دادم تا هر وقت ماشین کرایهای خواست، با من تماس بگیرد. روز حادثه وی با من تماس گرفت و وقتی سوار ماشین شد خواست او را به یکی از بانکها برسانم. در بین راه گفت که میخواهد طلاهایش را به بانک بسپارد و وام بگیرد و چون نمیخواسته ریسک کند و ماشین دیگری کرایه کند، به من زنگ زده است.
وی ادامه داد: به سمت بانک رفتیم اما دربین راه وسوسه سرقت مثل خوره به جانم افتاده بود. با این حال سعی می کردم وسوسه را از خودم دور کنم اما نمی شد. چون قسط وام خانهام از چند ماه قبل عقب افتاده بود، نیاز شدیدی به پول داشتم. می ترسیدم خانه ام را به حراج بگذارند و بدبخت شوم. با این حال مدام تلاش میکردم در برابر وسوسه سرقت طلاهای زن جوان مقاومت کنم تا اینکه رسیدیم مقابل بانک. زن جوان از من خواست تا منتظرش بمانم. قرار شد پس از سپردن طلاهایش برگردد و او را به چند جای دیگر ببرم. او داخل بانک شد و دقایقی بعد بازگشت. گفت کارت ملیاش را گم کرده و هر چه بین مدارکش گشته، آن را پیدا نکرده است. اینجا بود که با خودم گفتم باید حتما سرقت را انجام بدهم. به او گفتم سوار ماشین شو تا مسیری که آمدیم را برگردیم. او هم سوار شد. گفتم که شاید کارت ملی او بین راه افتاده است. زن جوان در حال جست و جو در کیفش بود که رسیدیم به اتوبان صیاد. گفتم شاید پنجره باز بوده و کارت افتاده کنار اتوبان. به این بهانه از او خواستم پیاده شود تا شمشادها را بگردیم. وقتی پیاده شد چشمم به سنگ افتاد، آن را برداشتم و چند ضربه به او زدم. نمی خواستم جانش را بگیرم اما انگار شیطان دورنم رخنه کرده بود. همه چیز در یک لحظه رخ داد و بعد از قتل هم طلاهایش را به سرقت بردم.
قصاص
متهم به قتل پس از بازسازی صحنه جنایت به زندان منتقل شد. وی پس از مدتی در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت و قضات دادگاه با توجه به اعترافاتش، او را به قصاص محکوم کردند. متهم به این حکم اعتراض کرد اما پرونده در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گرفت و قضات دیوان حکم قصاص او را تایید کردند. به این ترتیب پرونده این جنایت به اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد تا وی به زودی پای چوبهدار برود و مجازات شود.
شرط عجیب
همه چیز مهیا بود تا قاتل به زودی پای چوبه دار برود اما دیروز اتفاق عجیبی افتاد. شوهر مقتول که از سوی فرزندانش به عنوان اولیای دم وکالت دارد، راهی دادسرای جنایی تهران شد و گفت: اگر شرطی که عنوان می کنم را قاتل بپذیرد، او را میبخشیم.
همسر مقتول گفت: من شک ندارم که راننده تاکسی به تنهایی مرتکب قتل نشده و با زنی همدست بوده است. اما حاضر نیست او را معرفی کند. وی ادامه داد: ما به چند دلیل مطمئن هستیم که او با زنی به نام سارا همدست بوده است. نخست اینکه وقتی همسرم ناپدید شد و ما گزارش گم شدن ناگهانی او را به پلیس اعلام کردیم سارا که قبلا همسایهمان بود به مقابل خانه ما آمد. وی با دیدن فرزندانم با گریه به آنها تسلیت گفت، در صورتیکه هنوز مشخص نشده بود همسرم به قتل رسیده است و ما فقط گزارش ناپدید شدن او را به پلیس اعلام کرده بودیم. نکته بعدی این است که این زن، روز خاکسپاری هم حضور داشت و به طرز عجیبی گریه می کرد و شیون سر می داد. این را من بعدا در فیلمی دیدم که از مراسم خاکسپاری همسرم ضبط شده بود. به نظر می رسید بی تابی های عجیب این زن از سر عذاب وجدان است. اما دلیل آخر این است که من چند وقت قبل خواب همسرم را دیدم. او در خواب به من گفت که قاتلانش دو نفر هستند. به همین دلیل مطمئنم این زن با همدستی راننده تاکسی، جان همسرم را گرفته است و من اگر با قاتل حضوری صحبت کنم قطعا مجابش خواهم کرد تا همدستش را معرفی کند و در این صورت او را خواهم بخشید.
با توجه به اظهارات تازه همسر مقتول، قرار است تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران به زودی قرار ملاقاتی تعیین کند تا قاتل با همسر مقتول صحبت کند. این درحالیست که تلاش تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برای جلب رضایت از اولیای دم همچنان ادامه دارد.
نظر شما