مجموع نظرات: ۰
دوشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۰۸:۱۵
۰ نفر

آزاده بهشتی: تا سال 1345 پایتخت ایران همچنان از بناهایی به عنوان نماد میراث ایرانیان در شهرسازی خود بهره می‌برد که ریشه در سنت‌های دوره‌های پیشین داشت.

در این سال با برپایی مسابقه‌ای طرح ساخت برجی برنده شد که اینک ما آن را آزادی می‌نامیم و بر خلاف نمادهایی چون شمس‌العماره و کاخ گلستان یا میدان مشق تلفیقی از سنت و مدرنیته بود.

 اینک تهران در پی سرعت رو به افزایش ساخت و سازها نمادهای تاریخی و نشانه‌های قدمت خود را از دست داده است و نمادهایی نو معرف آن شده‌اند که کارشناسان میراث‌فرهنگی معتقدند این نمادها نمی‌توانند کارکرد نمادشهری را داشته باشند. با این حال هنوز برج آزادی با وجود آنکه در گذر تاریخ سن و سالی ندارد با تعاریف نمادشهری همخوانی بیشتری دارد. آنچه در ادامه می‌خوانید مروری بر مولفه‌هایی است که یک سازه را به نماد تبدیل می‌کند.

سال‌هاست که میدان آزادی به‌عنوان نماد اصلی و بارز تهران به شمار می‌آ‌ید؛ به‌عنوان مثال بسیاری از کارگردان‌های برجسته برای بیدار کردن حس نوستالژیک نسبت به تهران به این میدان رجوع می‌کنند و حتی عکاسان دوره‌گرد اطراف این میدان وقتی از مسافرینی که به تهران می‌آیند در کنار برج عکس یادگاری می‌گیرند نیز به‌گونه‌ای دیگر از این نماد استفاده می‌کنند.

کمتر کسی را می‌توان پیدا کرد که به تهران آمده باشد و میدان آزادی را نشناسد. مسافرینی که از کشورهای دیگر به تهران می‌آیند تا قبل از انتقال فرودگاه به محل جدید، نخستین چیزی که از تهران می‌دیدند «برج میدان آزادی» بود. افرادی که از غرب ایران به تهران می‌آیند پس از پیاده شدن از اتوبوس در میدان آزادی پیاده‌روی می‌کنند و از آنجا به مسیر خود تا مقصد ادامه می‌دهند. به همین دلیل است که میدان آزادی در ذهن پیر و جوان به‌عنوان «نماد» تهران نقش بسته است؛ آنچه در تعریف لغوی،عنصر یا ماهیتی است سمبلیک که نگریستن به آن مفهومی بزرگ‌تر و عمیق‌تر را در ذهن ایجاد می‌کند.

بسیاری از کارشناسان معماری معتقدند از گذشته‌های دور در معماری، شهر نیازمند نمادی تازه بود تا به واسطه آن از میان ساختمان‌های دیگر بالا رود، در ذهن مردم ماندگار مانده و به نمادی از شهر تبدیل شود. این روزها اگر بخواهیم از بلندای شهر و از ارتفاعات محدودشده به کوه، تهران را از لابه‌لای گردوغبار نگاه کنیم برج آزادی دیگر چون گذشته به چشم نمی‌آید و سازه‌های معماری نوین سربرافراشته در میان دود و غبار پایتخت ادعای تازه‌ای دارند.

اینکه مردم تا چند سال دیگر تهران را نه با برج آزادی که با سازه‌های جدیدتری مانند برج میلاد می‌شناسند، نکته‌ای است که بسیاری از معماران و کارشناسان سازه به آن معتقدند اما باید پرسید آیا نماد تازه تهران می‌تواند جایگزین مناسبی برای آزادی باشد که قرار است به فراموشی سپرده شود؟

اینکه ویژگی‌های آزادی و تـاریـخ تنیده در سنگ و کاشی‌های این بنا، آن را تا سالیان سال به‌عنوان نماد پایتخت حفظ خواهد کرد، موضوع غیرقابل انکاری است؛ مانند بـرج ایفـل کـه حالا در میان خیل ساختمان‌های بلندمرتبه پاریس جای گرفته و همچنان نماد این شهر است.

بنابراین می‌توان گفت همان‌طور که ذهن مخاطب در کنار تاریخ و ادبیات فرانسه، ایفل را به یاد می‌آورد، تاریخ ایران در روزهای پررفت‌وآمد و ذهن تاریخی خود، برج آزادی را نشانه می‌رود؛ بنابراین درست‌تر این است که بگوییم گزاره‌هایی که برج آزادی را به‌عنوان نماد پایتخت ایران طی نزدیک به نیم قرن مطرح کرده است نه تنها ویژگی‌های این اثر به‌عنوان یک سازه معماری است که خـاطرات و تاریخ شکل گرفته در حواشی این بنا نیز هست. اینکه حالا برج آزادی در تاریخ و فرهنگ شفاهی مردم ایران جایگاه ویژه‌ای یافته در مسائل مختلفی ریشه دارد.

در تعریف از نماد و ویژگی‌هایی که یک اثر را نماد شهری می‌کند باید گفت علاوه بر معماری و طرح ارزشمند بنا و تبحر معمار در طراحی و اجرای اثر، فقدان «نماد شهر» در یک دوره از دلایل اصلی این کار در طراحی نماد شهر به شمار می‌رود. بنابراین در سال 1345 همین دلایل به کمک حسین امانت آمد تا برجی که روی کاغذ کشیده بود به‌عنوان نمادی بی‌بدیل در تهران مطرح شود.

 سیامک اسکندری، کارشناس دفتر حفاظت از بافت‌های تاریخی به مطالب بالا  این موضوع را اضافه می‌کند که برگزاری مسابقه‌ای که در آن طرحی به‌عنوان نماد یک شهر مطرح شود ضروری است. اگر به تصاویر و بروشورهای تبلیغاتی آن دوره نگاهی بیندازید، خواهید دید که در آن بروشورها بناهایی مانند شمس‌العماره و کاخ گلستان به‌عنوان نماد تهران به شمار می‌آمدند اما واقعیت امر این بود که این بناها نمی‌توانستند نماد تهرانی باشند که تا چندی دیگر تبدیل به یکی از شـهـرهـای مـدرن می‌شد.

به اعتقاد او کـاخ گلستان و شمس‌العماره بناهایی که ریشه در تاریخ دوران قاجاری داشتند، تصوری از همان دوران بودند نه تهرانی که می‌رفت تا آموزه‌های تجدد در آن نشو و نما یابد.  از آنجا که مدرنیته گاهی اوقات در نمادها و معماری شهر نقش می‌بندد کلانشهرها در حرکتشان به سوی آموزه‌های مدرن لباسی نو بر تن می‌کنند و این ویژگی عصر جدید است.

او گفته‌های خود را به وصف روزگار حال می‌کشاند و می‌گوید: در این دوره نیز نمادها باید بر همین پایه و اساس برای شهرها شکل بگیرد و در کنار ارائه طرح باید به اجرایی‌بودن آن نیز توجه کرد تا بتوان گوشه‌گوشه‌های پایتخت را از مجسمه، ساختمان یا حتی پل‌هایی آراست که در همان نگاه اول به‌عنوان نماد شهر در ذهن و نظر مخاطب نقش ببندد.  به گفته او مثال کاملا دم دست برای این موضوع، برج آزادی است که با تدبیر و پیش‌بینی، یک پا در سنت و یک پا در مدرنیته دارد و توانست در آن دوران نقش مؤثری در ایجاد این احساس در اذهان داشته باشد؛ اتفاقی که می‌تواند برای سایر ساختمان‌ها و بناهای تهران بیفتد و نمادهای بیشتری را برای تهران به بار داشته باشد.

این کارشناس دفتر حفاظت از بافت‌های تاریخی ضمن اشاره به این نکته به مکان‌یابی نامناسب برای نمادها می‌پردازد و ادامه می‌دهد: بسیاری از گزاره‌هایی که این روزها به‌عنوان نمادهای کوچک و بزرگی از تهران به حساب می‌‌آیند و از سوی سازمان زیباسازی شهرداری تهران، وقت و سرمایه زیادی برای اجرایی شدن آنها صرف شده، مکان گزینی درستی ندارند و مثلا قرار گرفتن آنها زیر یک پل و اتوبان باعث شده تا به چشم مخاطب نیایند.

اسکندری یکی از نیازهای اساسی شهرها به‌ویژه تهران به‌عنوان پایتخت را برخورداری از نمادهای محلی منطبق با تاریخ و قدمت آنها برشمرد و گفت: در حال حاضر چیزی که شهری مانند تهران نیاز دارد، نماد محلی است؛ به‌خصوص بسیاری از محلات در این شهر قدمت تاریخی دارند و بنابراین با انتخاب نماد مناسب باید این قدمت و تاریخ به چشم گردشگران و حتی ساکنان محله بیاید.

او این موضوع را به گفته خود اضافه می‌کند که نیازی نیست مهم‌ترین نمادهای تهران با تبلیغات ویژه یا برنامه‌های از پیش تعیین‌شده دیده شوند بلکه تبدیل آنها به‌عنوان نماد شهری باید با گذر زمان اتفاق بیفتد؛ یعنی باید از ویژگی‌های منحصر به فردی برخوردار باشند که شهر را در یک نگاه در ذهن مخاطب ثبت کند.

دیروز و امروز و فردای یک ملت متاثر از نمادهاست؛ هرچه این نماد‌ها با ماهیت تاریخی آن ملت یکدست‌تر و همسان‌تر باشد بیشتر و بیشتر می‌تواند دوام پیدا کند و در نسل‌های متمادی به‌عنوان «نماد» و سمبل مطرح شود. اما اگر ما زور بزنیم و بخواهیم به جبر دگنک نماد‌سازی‌ کنیم چیزی عایدمان نمی‌شود و بلکه وقت و انرژی خود را هدر می‌دهیم.

میدان فردوسی در تهران یکی از قدیمی‌ترین میادین کشور و شهر تهران است که معماری آن 3 بار دستخوش تغییر شده است. در زمان پیش از انقلاب 57 ،این میدان به‌عنوان پل ارتباطی معماری کهنه ایرانی و معماری غربی خودنمایی می‌کرد. در اطراف این میدان تعدادی مغازه و خانه‌های خشتی بود با دیوار‌های بدقواره کوتاه یک طبقه و در سمت دیگر و مشرف به مشرق، ساختمان «ریتسی» خودنمایی می‌کرد.

این ساختمان بلندترین و به قولی با شکوه‌ترین ساختمان آن روز‌های ایران بود به‌گونه‌ای که عروس و داماد‌ها همیشه پای این ساختمان عکس یادبود می‌گرفتند یا کارت پستال‌هایی که از ایران به خارج فرستاده می‌شد اغلب مزین به تصویر میدان فردوسی و این بنا بود تا بعد‌ها برج آزادی فعلی و جدیدا «برج میلاد» در آسمان تهران قدعلم کنند.

کد خبر 81646

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار شهری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز