روایت اول
در خانه نشستهاید که ناگهان گوشیتان آلارم میدهد. این یعنی پیامکی به گوشی ارسال شده است. آن را باز میکنید و در کمال تعجب با پیامک واریز روبهرو میشوید. حالا ممکن است رقمش متفاوت و از یک تا مثلا 10 میلیون تومان باشد. برای لحظهای خوشحال میشوید. اصلا مگر کسی هست که از پیامک واریز وجه خوشحال نشود. با خودتان فکر میکنید که این مبلغ از کجا واریز شده و هزار احتمال از ذهنتان میگذرد تا اینکه گوشیتان زنگ میخورد. فردی از پشت تلفن با لحنی مضطرب و نگران به شما میگوید:« آقا ببخشید. پدرم در بیمارستان است و میخواهم او را مرخص کنم و قرار بود برادرم از شهرستان به حسابم پول بریزد اما اشتباهی پول را به کارت شما ریخته است. با کلی زحمت توانستم شماره تلفن شما را از بانک بگیرم و خواهش میکنم مبلغی که اشتباهی به حسابتان واریز شده را به این حساب واریز کنید تا بتوانم هر چه زودتر پدرم را مرخص کنم.»
فرد تماس گیرنده التماس میکند که تا دیر نشده، مبلغ مورد نظر را به شماره حسابی که گفته واریز کنید و شما که دلتان به رحم آمده و نمیخواهید یک بیمار در بیمارستان معطل شما شود، فوری دست به کار میشوید و مبلغی را که همین چند دقیقه پیش به حسابتان واریز شده بود را به حسابی که فرد ناشناس گفته بود، واریز میکنید. حالا خیابان راحت میشود که مشکل آن بنده خدا را حل کردهاید اما چند روز بعد، ماموران پلیس به سراغتان میآیند و شما به جرم کلاهبرداری اینترنتی بازداشت میشوید. حالا میپرسید چرا؟
پشتپرده
برای پاسخ این سئوال به چند ساعت قبل از واریز پول به حسابتان برمیگردیم. فرد کلاهبرداری در یکی از سایتهای خرید و فروش اینترنتی آگهی ماشین، گوشی موبایل، موتور یا ... منتشر کرده است. مبلغی که او در این آگهی درج کرده، پایین تر از قیمت بازار و کاملا وسوسه کننده است. یک نفر که آگهی را دیده و برای خرید وسوسه شده، با کلاهبردار تماس میگیرد. کلاهبردار با گفتن این جمله اگر میخواهید این کالا را به شما بفروشم، بیعانه واریز کنید، شماره کارت بانکی شما را میدهد. (البته او قبل از این کار اطلاعات بانکی شما و شماره تلفنتان را با شگردهایی که کلاهبرداران دارند، به دست آورده است.) حالا فردی که خریدار است، مبلغ بیعانه را به کارت شما واریز میکند و کلاهبردار دیگر تلفن او را جواب نمیدهد. او در عوض راهی طلافروشی، صرافی یا فروشگاههای دیگر میشود و اقدام به خرید میکند و شماره کارت فروشنده را میگیرد. بعد به شما زنگ میزد و با گفتن این جمله که برادرش اشتباهی پول را به حساب شما ریخته و قصد دارد پدرش را از بیمارستان مرخص کند، از شما میخواهد پولی که به حسابتان واریز شده را برگردانید. او شماره کارت طلافروش، صراف یا صاحب مغازه را به شما میدهد و شما هم این مبلغ را به تصور اینکه که مشکل یک فرد گرفتار را حل میکنید، واریز میکنید و کلاهبردار به راحتی طلا، ارز یا کالایی را که از مغازه خریده میگیرد و ناپدید میشد. این در حالی است که فرد خریداری که هنگام خرید اینترنتی کلاه سرش رفته و مبلغ بیعانه را به حساب شما واریز کرده با مراجعه به پلیس اقدام به شکایت میکند و وقتی معلوم میشود که این پول به حساب شما واریز شده، ابتدا حسابتان مسدود و بعد به عنوان کلاهبردار به اداره پلیس منتقل میشوید و باید ثابت کنید که خودتان هم فریب یک کلاهبردار را خوردهاید.
روایت دوم
سیم کارتتان را گم کردهاید. حتی نمیدانید آن را کجا گذاشتهاید و اصلا برایتان مهم نیست که چه اتفاقی برایش رخ داده است. چون سیمکارتهای دیگری دارید که کارتان را راه میاندازد و چون پول چندانی هم بابت خرید سیمکارت گمشده پرداخت نکردهاید، به دنبال مسدود کردن و ابطال آن هم نمیروید.
مدتی از این ماجرا گذشته و سرگرم کارهای روزانه خود هستید که موبایلتان زنگ میخورد. پشت خط فردی است که میگوید مامور پلیس فتا است و از شما میخواهد که صبح فردا خودتان را به اداره پلیس معرفی کنید. حتی شاید ماموران با در دست داشتن حکم بازداشت شما سراغتان بیایند و آنوقت فقط میپرسید:« مگر من چه جرم مرتکب شدهام؟»
پشت پرده
همه کلاهبرداران اینترنتی به دنبال سیمکارتهایی میگردند که بتوانند با آن نقشههای مجرمانهشان را پیش ببرند. به خاطر داشته باشید که آنها برای اینکه ردی از خودشان باقی نگذارند به دنبال سیمکارت دیگران هستند. حالا ممکن است این سیمکارتها را از معتادان بخرند، آنها را سرقت کنند یا اینکه در جایی پیدا کنند. آنها با استفاده از این سیمکارتها با طعمههایشان تماس میگیرند، آنها را فریب میدهند و حساب بانکیشان را خالی میکنند. طعمهها نیز وقتی متوجه کلاهبرداری میشوند، راهی اداره پلیس شده و شکایت میکنند. ماموران برای دستگیری کلاهبردار وارد عمل میشوند و اولین کارشان بررسی سیمکارتی است که آنها برای کلاهبرداری استفاده کردهاند و به این ترتیب سیمکارتی که مدتی قبل گم کرده بودید یا از شما سرقت شده بود و اصلا به آن هم فکر نکرده بودید، اینگونه میتواند برایتان دردسرساز و باعث شود که به جرم کلاهبرداری دستگیر شوید. پس همین الان گوشیتان را بردارید، ابتدا مطمئن شوید که چند سیم کارت به نام شما فعال است و اگر از سرنوشت هر کدام از آنها خبر ندارید، دست به کار شوید و نسبت به ابطال و سوزاندن سیم کارت اقدام کنید.
روایت سوم
یکی از دوستان قدیمیتان که سالهاست او را ندیدهاید به سراغتان آمده است. میگوید کارش تجارت است و برای اینکه مالیات زیادی پرداخت نکند، به دنبال کارتهای بانکی مختلف است. او ادعا میکند که کارتهای بانکی را اجاره میکند و هر ماه پول خوبی بابت آن میدهد. کمی که فکر میکنید، میبینید یک کارت بانکی دارید که همیشه موجودیاش صفر است و اصلا نیازی به آن ندارید. با خودتان میگویید:«چه بهتر که بتوانم با آن پول در بیاورم» و کارت را به همراه رمزش به دوست قدیمیتان میدهید و منتظر میمانید تا سر ماه برسد و پول کرایه کارتتان را دریافت کنید. اما بعد از مدتی، پلیس سراغتان میآید و به جرم کلاهبرداری دستگیر میشوید. اما ماجرا چیست؟
پشتپرده
کلاهبرداریهای اینترنتی مراحل مختلفی دارد که یکی از مهمترین مراحل آن پولشویی است. کلاهبرداران و مخصوصا گردانندگان سایتهای قمار، برای اینکه بتوانند پولی را که از طعمههایشان به جیب زدهاند، به راحتی از حسابهای بانکی خارج کنند و ردی از خودشان به جا نگذارند، همیشه به دنبال کارتهای بانکی متعلق به افراد دیگر میگردند. اینطوری میتوانند بدون اینکه از اسم و حساب بانکی خودشان استفاده کنند، پولهای کلاهبرداری شده را از بانک خارج و خرج کنند. به همین دلیل برای به دست آوردن این کارتها دست به هر کاری میزنند. از فریب معتادان گرفته و دادن پول به آنها در ازای گرفتن کارت بانکیشان تا رفتن سراغ دوستان قدیمیشان و فریب آنها و گرفتن کارتبانکی. آنهم با ادعای تجارت. پس مطمئن باشید که اگر فردی سراغتان آمد و خواست کارت بانکیتان را به همراه رمزش بخرد یا اجاره کند، قصدی جز کلاهبرداری ندارد و در صورت دادن کارت به او، شریک جرم وی خواهید شد.
نظر شما