جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۶:۵۶
۰ نفر

حمیدرضا امیدی سرور: «باستان‌شناسی سینما و خاطره یک قرن»کتابی است حاصل گفت‌وگوی دونفره ژان لوک گدار و یوسف اسحاق‌پور، گدار در جایگاه گفت‌وگو‌شونده و اسحاق‌پور در مقام پرسشگر

دو نامی که هر دو از اعتباری ویژه در حوزه سینما برخوردارند. صرف‌نظر از گدار که چهره‌ای کاملاً آشناست، یوسف اسحاق‌پور نیز اگرچه در زادگاه خود چهره‌ای چندان شناخته‌شده به‌حساب نمی‌آید، اما در فرانسه نامی کاملاً معتبر در حوزه سینما، هنر و فلسفه‌ به‌حساب می‌آید و آثار درخور اعتنای بسیاری از او به‌ زبان فرانسوی منتشر شده است. آثار اسحاق‌پور توسط باقر پرهام به فارسی‌زبانان معرفی شد؛ با ترجمه یکی از آثار بسیار خوبش به‌نام بر مزار صادق هدایت که به اثر معروف این نویسنده ایرانی می‌پرداخت، کتابی که به سال 1990 در فرانسه چاپ شده بود و نزدیک به 4 سال بعد در سال 1373 به زبان فارسی هم ترجمه و منتشر شد.

اسحاق‌پور به سال 1318 در تهران متولد و از  18سالگی (1336) راهی فرانسه شد‌ و تا به امروز نیز در این کشور زندگی کرده است. او تحصیلاتش را در زمینه سینما و فلسفه در اروپا به‌پایان رساند‌ و کتاب‌های خود را نیز جملگی به زبان فرانسه نوشته است. اسحاق‌پور سال‌ها دوست و همکار نزدیک لوسین گلدمن، متفکر نامدار فرانسوی بوده است و مقدمه‌ای اساسی نیز بر یکی از کتاب‌های معروف گلدمن که به آرای هایدگر و لوکاچ می‌پردازد، نوشته است. اسحاق‌پور به دلیل مطالعات گسترده‌ای که در زمینه سینما، هنر و فلسفه انجام داده است، در این حوزه‌ها صاحب‌نظری شناخته‌شده محسوب می‌شود که آثار گوناگونی نیز در همین زمینه از او به انتشار رسیده است. 

در نگاه نخست نام کتاب (باستان‌شناسی سینما و خاطره یک قرن) شاید برای مخاطب طوری مبهم به‌نظر برسد و درباره مضمون کتاب حدس و گمانه‌زنی‌های مختلفی در ذهن شکل بگیرد. اما برخلاف چنین گمانه‌زنی‌هایی موضوع گفت‌وگوی گدار و اسحاق‌پور فی‌نفسه تاریخ سینما نیست؛ هرچند که بدان نیز پرداخته می‌شود، بلکه اصل ماجرا و هدف اصلی کتاب پرداختن به بخشی از کارنامه سینمایی گدار است که دربرگیرنده مستندهایی به‌نام تاریخ‌های سینماست و آنجا که پای تاریخ سینما نیز به‌میان می‌آید از دریچه پرداختن به این فیلم است.

ماجرای ساخته‌شدن این مستندها نیز همان‌گونه که مترجم نیز در مقدمه کتاب عنوان کرده است به سال‌های پایانی دهه 70 برمی‌گردد. (1978)، زمانی که قرار بود هانری لانگلوا به دعوت دانشگاه مونترال سخنرانی‌هایی درباره تاریخ سینما ترتیب دهد. اما مرگ لانگلوا این اجازه را به او نداد و وظیفه برگزاری این سخنرانی‌ها برعهده ژان لوک‌گدار افتاد. اما گدار دراین‌باره ایده‌ای بسیار جالب‌توجه را مطرح کرد. او عقیده داشت اگر قرار است به تاریخ سینما پرداخته شود، کلام، ابزار خوبی برای ادای حق مطلب نیست.

درواقع به‌وسیله کلام نمی‌توان تاریخ سینما را که ماهیتی اساساً تصویری دارد به درستی ارائه کرد. سپس این پیشنهاد را مطرح کرد که اگر قرار است به تاریخ سینما پرداخته شود چه بهتر این کار به مدد تصویر صورت بگیرد، پس به‌جای سخنرانی، مستندهایی در این زمینه ساخته شود که توانایی ارائه تصویری درست و جامع از تاریخ سینما را داشته باشد. این‌گونه بود که گدار وظیفه ساخت این مستند را برعهده گرفت و مدت زمانی طولانی (13سال) را صرف ساختن آنها کرد. «ترکیبی حیرت‌انگیز از عکس‌ها، نقاشی‌ها، فیلم‌ها، نقل‌قول‌های ادبی، نطق‌های رادیویی، فیلم‌های خبری، نوشته‌های روزنامه‌ها و البته صدای گدار که همه این تصاویر را همراهی می‌کند. تصویری تکان‌دهنده از قرن بیستم، قرن «هیروشیما، هنری فورد، استالین، هیتلر، آشوویتس» و البته سینما به‌عنوان نقطه تلاقی همه این وقایع.

در همان نگاه اول تاریخ‌(های) سینما همچون اقتباس سینمایی از پاساژهای والتر بنیامین به‌نظر‌ می‌رسد» (ص12) مترجم همچنین در مقدمه کتاب یکی از مفاهیم اساسی در این گفت‌وگو را مورد اشاره قرار می‌دهد  تا مخاطبی که احتمالا با قضیه آشنایی چندانی ندارد با آشنایی کافی پای صحبت‌های گدار و اسحاق‌پور بنشیند و آن چیزی نیست جز تاکید گدار بر تاریخ‌های سینما و نه تاریخ سینما و این «از یک‌سو اشاره به همان مفهومی دارد که آلن بدیو در کتاب قرن، از مفهوم قرن‌ها به جای قرن ارائه می‌کند، یعنی تعریفی سوبژکتیو بدین‌معنا که قرن بیستم فرضا برای چپ‌ها در سال 1917 آغاز و به سال 1990 ختم می‌شود و برای سرمایه‌داری با هنری‌فورد شروع می‌شود...» (ص12) و این چیزی است که مشابه ایده‌ای درباره خود گدار که توسط بیوگرافی‌نویسی چون کالین‌مک‌کین ارائه شده است؛

ایده‌ای که گدار را به گدارها و هفت دوره تقسیم کرده است، بدین‌شرح که گدار چپ از 1968 آغاز می‌شود و تا چندین سال ادامه می‌یابد و یا گدار فیلمساز نیز بدین‌ترتیب و... با چنین رویکرد و تصوری است که گدار به تاریخ سینما پرداخته و در واقع تاریخ‌های سینما را پیش روی ما گذاشته است. اثری در نوع خود شگفت‌انگیز که نشان از تسلط و احاطه مثال‌زدنی گدار بر سینما و تاریخ آن و کنار هم قراردادن توأم با ظرافت سندهای آن دارد، به گونه‌ای که یک اثر تاریخی صرف نباشد، بلکه در وجه نخست مثل همه آثار گدار یک اثری هنری باشد.

اما جالب‌ترین تشبیه در مورد بحث تاریخ‌های سینمای گدار را یوسف اسحاق‌پور به کار برده است و در این گفت‌وگو آن را به صور مثلی افلاطونی تشبیه کرده است «ما همواره با ناممکنی- در واقع بی‌معنایی- همه چیز روبه‌رو می‌شویم؛ هنگامی که وظیفه اصلی‌مان گفتن همه آنهاست. به این ترتیب در ابتدای گفت‌وگو اسحاق‌پور به خوبی چشم‌انداز بحثی را که با گدار در پیش‌گرفته برای خواننده ترسیم می‌کند. بحث درباره تاریخ‌هایی که کارکردی چون صور مثلی افلاطونی دارند براین نکته دلالت دارد که هریک صورتی مثالی از آن ذات واحد هستند و این طرحی است که گدار به شکلی هنرمندانه و یا هوشمندانه در مستند تاریخ‌های سینما به خودی‌خود پی‌ریزی کرده است و در واقع بدون آنکه تقسیم‌بندی‌های سیستماتیک و روشمند دوره‌ای، زمانی، سبکی و... انجام داده باشد، هشت فیلم مستند درباره تاریخ سینما ساخته است؛

فیلم‌هایی که در کنار هم کلیتی واحد و انسجام یافته دارند و مخاطب امکان می‌یابد دریافتی تکامل یافته از این موضوع به دست آورد. این گفت‌وگو در قالب کتاب به 18 بخش تقسیم‌بندی شده است که فصول کتاب را می‌سازد؛ فصل‌هایی که براساس موضوع مورد اشاره در گفت‌وگو تفکیک شده و عنوانی نیز بر آن نهاده شده است، به این ترتیب خواننده هم می‌تواند به طور کلی به مباحث مطرح شده در گفت‌وگو آگاهی یابد و هم اینکه در صورت تمایل امکان بیرون‌کشیدن بحث‌های مورد علاقه خود را از دل گفت‌وگو داشته باشد.

عناوین و فصل‌ها به خوبی خط سیر گفت‌وگوی میان این دو را روشن می‌سازد و در همین شکل کلی خود هم نشان‌دهنده آن وجوه جالب‌توجهی است که از فیلم تاریخ‌های سینما و یا خود تاریخ سینما مورد توجه دو طرف گفت‌وگو واقع شده است. سینما، منظومه و طبقه‌بندی، زاویه و مونتاژ، اضطرار حال، رستگاری گذشته، تاریخ و یادآوری، چگونه ویدئو تاریخ سینما را ممکن کرد، تاریخ و باستان‌شناسی، ‌هیچکاک و قدرت سینما، فقدان جادوی سینما و موج نو، سینما چه می‌تواند بکند، تصویر و مونتاژ ما به سوی ستارگان و... ازجمله عناوینی است که برخی از فصول کتاب برخوردارند؛ فصولی که گاه آنقدر کوتاه هستند که در حد یک سؤال و جواب درنظر گرفته شده‌اند.

هرچند که چنین کمیتی درست نقطه مقابل کیفیت آن است! در انتهای کتاب نیز مقاله‌ای به قلم اسحاق‌پور آورده شده که به گدار و سینمایش می‌پردازد؛ مقاله‌ای تحت عنوان ژان‌لوک گدار، سینماگر زندگی مدرن  (او شاعرانه در امر تاریخی) که به خوبی تسلط و شناخت اسحاق‌پور از سینما و آثار گدار را به نمایش می‌گذارد و حتی به نوعی می‌تواند کامل‌کننده برخی مباحث این گفت‌وگو نیز باشد.

با این اوصاف این کتاب نه فقط شرح گفت‌وگویی است با گدار درباره مستندهای موردنظر، بلکه به گفت‌وگویی درباره سینما و تاریخ آن بدل شده است که در خلال آن با بسیاری دیدگاه‌های گدار در حوزه‌های مختلف نیز روبه‌رو می‌شویم و به نوعی با همان ایده‌ گدارها نیز روبه‌رو می‌شویم؛ گدار فیلمساز، منتقد، چپ رادیکال و... . این همه حکایت از دانش‌ و توانایی اسحاق‌پور دارد که چگونه از فرصتی که در اختیار داشته به بهترین شکل ممکن بهره برده است تا تصویر جامعی از فردی به نام گدار پیش ‌روی مخاطب بگذارد.

بدین‌ترتیب در یک جمع‌بندی کلی کتاب باستان‌شناسی سینما و خاطره یک قرن را به اثری بیش از یک گفت‌وگوی صرف بدل ساخته است؛ اثری که پر بی‌راه نیست اگر آن را یک متن تالیفی مشترک به حساب آوریم که از دریچه مستند تاریخ سینماهای گدار، به تاریخ سینما و دیدگاه‌های گدار درباره آن می‌پردازد؛ اثری تالیفی از گدار که برای درک بهتر موضوعات مطرح در آن افزوده‌هایی توسط اسحاق‌پور در داخل متن صورت گرفته است تا به خوبی برای مخاطب جا بیفتد.

کد خبر 83229

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز