دکتر محمدباقر قالیباف و همفکرانش پیگیری عملی این گفتمان را مورد توجه قرار داده و اقداماتی نیز انجام دادند که اکنون از سوی دو تن از نامزد های انتخاباتی به عنوان گفتمان راهبردی آنان در انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده است. این کاندیدا ها از ضرورت پی نهادن گفتمان «اصولگرایی اصلاحطلبانه» سخن میگوید، ضرورتی که در سال 1384 از سوی رهبر انقلاب مورد تأکید قرار گرفت.به بهانه طرح مجدد این گفتمان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری به سراغ مرتضی طلایی، عضو شورای شهر و از نزدیکان محمدباقر قالیباف رفتیم تا در گفتوگویی با وی شاخصههای گفتمان نوین اصولگرایی اصلاحطلبانه تبیین شود. طلایی معتقد است نماد این گفتمان قالیباف است و دهه چهارم انقلاب، دهه گفتمان اصولگرایی اصلاحطلبانه خواهد بود.
- از نظر شما شاخصهای گفتمان اصولگرایی اصلاحطلبانه چه بود؟
ایده طرح گفتوگوی اصولگرایی اصلاحطلبانه الهام گرفته از فرمایشات مقام معظم رهبری در سال 84 و ناظر بر ارزیابی و تحلیلی بود که ما از فضای سیاسی جامعه و عملکرد گروههای سیاسی داشتیم، در بیشتر سالهای سه دهه بعد از پیروزی انقلاب، دو جریان موسوم به چپ و راست در کشور وجود داشت. در طول این سه دهه در هر دورهای یکی از این دو جریان اداره امور جاری کشور در مجلس و یا دولت را عهدهدار بودند. بعد از مدتی این دو جریان ناچار به تغییر عناوین شدند. گفتمان چپ خود را اصلاحطلب و گفتمان راست خود را اصولگرا معرفی کرد.
- آیا این دو جریان توانستهاند نظر مردم را تامین کنند؟
در سال 76 جریان چپ با عنوان اصلاحطلب قدرت اجرایی را به دست گرفت. اتفاق بعدی در سال 84 رخ داد و گفتمان راست تحت عنوان اصولگرا به قدرت رسید. در واقع اگر در یک جمعبندی از منظر افکار عمومی جایگاه و موقعیت این دو جریان را ارزیابی کنیم، در خواهیم یافت این دو جریان نتوانستهاند نظر مردم را جلب کنند. ذکر این نکته لازم است که گفتمان اصولگرایی اصلاحطلبانه تفکری نیست که بخواهد از حوزه اصول و مبانی انقلاب دفاع کند چرا که اصول انقلاب ایده ملی و همگانی و جزو لاینفک باورها و اعتقادات مردم است.
این گفتمانهای سیاسی به نمایندگی از جریانهای سیاسی مطرح میشود و درست نیست آنها را گفتمان انقلاب، دفاع مقدس و ارزشهای انقلاب تلقی کنیم. اینکه میگویم جامعه ارزیابی مثبتی از اداره امور جامعه از سوی گفتمانهای اصولگرایی و اصلاحطلبی ندارد تنها به معنای ناکامی گفتمانهای سیاسی است.
اگر بتوانیم تعریف صحیحی از اصول، مبانی و ارزشهای انقلاب اسلامی ارائه دهیم و مدار گفتوگو را بر اساس این اصول، ارزشها و مبانی قرار دهیم، بدون شک بالغ بر 80 تا 90 درصد افراد جامعه ادبیات مشترک پیدا خواهیم کرد. اولین اصول برای ما «اسلام» است و مردم اعتقادات مذهبی قوی دارند. دومین اصل «انقلاب اسلامی» است که بدون تردید مردم آن را ثمره مجاهدت، فداکاری و خون شهدا میدانند. سومین اصل «ولایت فقیه» است که به عنوان اصلیترین دستاورد پیروزی انقلاب اسلامی مطرح است.
حکومت مبتنی بر رأی مردم و جمهوری اسلامی، دیگر اصل مهم مورد توجه مردم است و آنها هیچگاه اجازه نمیدهند کسی از این چارچوبها و اندیشهها عبور کند. جامعه ارزشی، اخلاقی، متدین و عدالتمحور جزو ارزشهای انقلاب است. اگر آنچه گفته شد را به عنوان بخشی از اصول بپذیریم و از این منظر بین مردم، جریانات سیاسی و شخصیتهای سیاسی پایبندی باشد، این گفتمان میتواند به عنوان گفتمان موفق سیاسی عمل کند. این در شرایطی است که گفتمان گذشته جریانهای سیاسی به دلیل افراط و تفریط و ناکارآمدی در اداره جامعه مقبولیت لازم را در بین مردم ندارد.
تصور من این است که جامعه ما در انتظار ظهور و بروز گفتمانی است که ویژگیهای آن عبارت از پایبندی در عمل به اصول و مبانی انقلاب اسلامی و اعتدال، عقلانیت و کارآمدی در عمل. بدین ترتیب کسانی که مدعی اداره کشور در این گفتمان باشند، باید به ارزشهای اجتماعی در جامعه، حرکت در مسیر عدالت اجتماعی، جامعه اخلاقی – دینی، تأمین آسایش و امنیت مردم پایبند باشند.
ما مدعی هستیم، جریان گفتمان اصولگرای اصلاحطلبانه با چنین ویژگیهایی پا به عرصه فعالیتهای سیاسی میگذارد. این جریان در عرصه دفاع مقدس و هم در عرصه مدیریت کشور خود را عرضه کرده است. نگاه این گفتمان تکلیفگرایانه و در راستای انقلاب، امام، شهدا و ولایت است. مدیریت آن مبتنی بر اعتدال، عقلانیت و کارآمدی است.
- این گفتمان را چگونه پیگیری کردهاید؟
نماد این ایده برادر بزرگوارمان دکتر قالیباف هستند و مجموعهای از دوستان که در دوران دفاع مقدس، در سپاه، بسیج، نیروی انتظامی و شهرداری با ایشان همگام بودهاند، مدعی این تفکر هستند.
ما تلاش میکنیم این تفکر را به جامعه معرفی کنیم و با خدمت و عمل به آن جای خود را در جامعه پیدا کنیم، فکر میکنم دهه چهارم انقلاب، دهه تحقق این گفتمان باشد.
- اگر بخواهید نمونه عملی از تحقق گفتمان اصولگرای اصلاحطلبانه به جامعه ارائه دهید، به چه مواردی اشاره میکنید؟
نماد مدیریت این اندیشه را در دوره نیروی انتظامی به فرماندهی دکتر قالیباف و امروز در مدیریت شهری ایشان شاهد هستیم، مبنای سنجش عملکرد این تفکر در اداره جامعه قابل مشاهده است و قضاوت افکار عمومی برای ما قابل احترام است.
- آیا فکر نمیکنید، اگر تشکیلات حزبی و انسجام تشکیلاتی داشتید بهتر میتوانستید در عرصه نظری و عملی، این گفتمان را پیگیری کنید؟
در کشور ما به دلایل گوناگون ذهنیت افکار عمومی نسبت به احزاب مساعد نیست. نباید خدمت را تنها از راه تشکیلات حزبی خلاصه کنیم.
خدمت میتواند به روشهای مختلف صورت گیرد. ما حزب نداشتیم و به عنوان گفتمان خود را در شورای شهر مطرح کردیم. البته ما حتماً کار تشکیلاتی میکنیم و در هر سطحی برنامه داریم و نیروی لازم برای اداره جامعه را جذب کرده و تربیت میکنیم.
- عملکرد دکتر قالیباف را نماد تحقق گفتمان اصولگرایی اصلاحطلبانه عنوان کردید، مگر عملکرد ایشان چه تفاوتی با دیگران دارد؟
عملکرد ایشان برآیند تحقق این گفتمان است. مصداق آن را در مقایسه تهران 4 سال قبل با تهران امروز شاهد هستیم و ادعا میکنیم در مسیری حرکت میکنیم که توسعه متوازن را تحقق ببخشیم، توسعهای که بدون شک پیشنیاز آن مشارکت مردم است، به طور جدی به این امر توجه داریم و معتقدیم توسعه بدون مشارکت مردم مفهوم ندارد.
پیشرفت و توسعه حوزههای فرهنگی- اجتماعی، عمرانی، خدماتی، بهداشتی و امثالهم را دنبال میکنیم و بر این باوریم که در 4 سال آینده تهرانی را شاهد هستیم که نمادی از شهری است که شایستگی امالقرایی جهان اسلام را داشته باشد و مردم به آن به عنوان شهر اخلاقی، توسعه یافته و پیشرفته نگاه میکنند.
- در اینکه آقای قالیباف مدیر موفقی است، شکی وجود ندارد، اما اینکه در مجموعه شهرداری تهران گفتمانی اصولگرایانه و اصلاحطلبانه را عملی ساخته میتوان تردید ایجاد کرد، مثلاً عدم همکاری دولت اصولگرا با شهرداری درباره بودجه مترو؛ میتواند موجب بروز این پرسش شود که مجموعه شهرداری با دولت اصولگرا مشکل دارد. نظر شما در این باره چیست؟
اینها امواج کوچک و بزرگی است که در بستر فعالیتهای اجتماعی به وجود میآید و جای نگرانی ندارد، اینکه دوستان ما به هر دلیلی مدیریت شهری را مورد حمایت قرار نمیدهند، بیشتر ناشی از اختلاف سلیقه خانواده نیروهای انقلاب است و نباید نگران باشیم، اما اگر میتوانستیم مدیریت واحد شهری در تهران ایجاد کنیم همچنین حق شهروندان تهرانی را از بودجه کشور میگرفتیم، سرعت کارهای عمرانی شهر افزایش مییافت.
- اگر اجازه بدهید وارد بحث انتخابات شویم، برخی از محافل سیاسی از نزدیکی دکتر قالیباف با یکی از نامزدها سخن میگویند، شما در این مورد چه نظری دارید؟
این سوال را باید خود دکتر جواب دهند اما تا آنجایی که من خبر دارم دکتر قالیباف له یا علیه هیچیک از کاندیداها موضعگیری ندارند و دغدغه آقای قالیباف مشارکت حداکثری مردم در انتخابات است.
تمام سعی دکتر این است که از نیروهای تشکیلاتی خود برای مشارکت مردم استفاده کنند، الزامی نیست که چهرههای سیاسی له یا علیه کاندیدایی خاص موضعگیری کنند. ما له یا علیه هیچیک از کاندیداها موضوعگیری نخواهیم کرد. ما تلاش میکنیم مشارکت حداکثری مردم را در انتخابات داشته باشیم چرا که هر یک رای ما، رای به نظام اسلامی، رای به امام و شهدا و رای به ولایت است. بنابراین رای مردم در نزد ما دارای چنین تقدس و ارزشی است و اگر یک نفر را به شرکتکنندهها اضافه کنیم مثل این است که یک عمل به تکلیف را انجام دادهایم. ما شاخصهای رئیس جمهور مورد نظر را معرفی میکنیم و انتخاب با خود مردم است.
- شاخصهایی را که شما ارائه میدهید، دقیقاً چه مواردی را شامل میشود؟
ما رئیس جمهوری میخواهیم که به امام و انقلاب، شهدا و ولایت وفادار باشد. اعتدال، عقلانیت، خردورزی داشته و ظرفیتها و سرمایههای اجتماعی را برای پیشرفت و آبادانی کشور به کار گیرد.
- این نشانهها به کدامیک از نامزدها نزدیکتر است؟
من به مصادیق نخواهم پرداخت، ما به مردم میگوییم با بررسی کارنامه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و با استفاده از آرا و نظرات نخبگان مورد اعتماد خود که به عنوان امین میشناسند و با الهام از سخنان مقام معظم رهبری در تبیین شایستگیها و شاخصهای رئیس جمهور آینده، با استفاده از ظرفیتها افراد را تطبیق بدهند که کدام به این شاخصها نزدیکتر است.
برای اداره کشور، نامزد انتخابات ریاست جمهوری 2 کار را باید انجام بدهد اول برنامههای خود را در حوزههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... ارائه بدهد و بگوید من چه کاری را میخواهم در طول مدیریت بر قوه مجریه انجام دهم، مردم را با برنامههای خود آشنا کرده و به این ترتیب خود را بدهکار مردم کند. دوم، تیم حلقه اول را که به کمک آنها میخواهد کشور را اداره کند شامل وزرای پیشنهادی به استانداران پیشنهادی و معاونین را به مردم معرفی کند تا در نتیجه مردم یک تیم را ببینند که قدرت تصمیمگیری داشته باشد.
حالا ممکن است یکی بگوید من پول نقد میدهم، یکی بگوید من نفت بر سر سفره میآورم. اجازه بدهید مردم برنامهها را تطبیق داده و انتخاب کنند. چرا که کسی که از مسیر شورای نگهبان عبور کرد و تایید شد از منظر قانون اساسی کسی است که شایستگی و صلاحیت عمومی ورود به عرصه را دارد. صلاحیت عمومی را شورای نگهبان تایید میکند، اما صلاحیت خصوصی را مردم تایید میکنند.