برادران بزرگتر "محمد" ها ، بیشتر دراتاق فکر موسوی نشسته اند و برادران کوچکتر"علی"ها، درروزنامه کلمه سبز درحال تبیین دیدگاه های موسوی برای جامعه هستند. این خانوادهها هردو ناشرند واهل کتاب ، دانشگاهی و... . اما آنچه درگفت وگو با سید علیرضا حسینی بهشتی فرزند آیت اللهبهشتی برای ما اهمیت داشت پشتوانه های فکری میرحسین موسوی بود که بعداز 20 سال سکوت به میدان آمده است . ازسوی دیگر می خواستیم بدانیم جمعیت توحید وتعاون که نزدیک ترین حلقه به میرحسین هستند ، چه گفتمانی با چه جزئیاتی را قراراست با جامعه درمیان بگذارند . جمعیتی که ازدهه 70 شکل گرفت وبه دنبال تبیین الگوی زیست مسلمانی بود ،آبشخورگفتمان این جمعیت بی شک دکترشهید بهشتی است ،اما تطبیق گذشته وامروز ازپرسش هایی است که برای ما مهم بود . گفت وگو با سید علیرضا حسینی بهشتی را بخوانید :
- اگر موافقید از جریانی که میرحسین موسوی با گروهشان ایجاد کردند صحبت را شروع کنیم و اینکه این تصور شاید در ماههای اولیه وجود داشت که موسوی برای تشکیل یک حزب وطرح یک گفتمان وارد عرصه شده است وتلاش می کند تا به احزاب قانونمند کشور حزبی را اضافه کند و با نیت پیروزی به میدان نیامده، چقدر این تحلیل درست است ؟
مسئله تشکیل حزب نبود ، مهندس موسوی میخواست نماینده یک گفتمان باشد، گفتمانی که با سایر گفتمانهای موجود در جامعه تفاوتها و تمایزاتی داشت والبته درمقطعی همخوانیها وهمپوشانی هایی دارد . آنچه که ایشان درماههای اولیه رصد میکرد اقبال از گفتمان مطرح شده بود . ایشان به دنبال این بودند که اگر اقبالی از گفتمان شکل گرفت با سامان مشخصی متناسب با شرایط روز ظهور پیدا کند اما اگر اقبالی وجود ندارد طبیعی است که به عنوان یک جریان حاضر در عرصه سیاسی ضرورتی ندارد که خودش را مطرح کند .
- یعنی فقط طرح گفتمان با جامعه مساله است؟
طرح گفتمان مساله ایی بود که جمعیت توحید و تعاون کارهایی را در این زمینه انجام داده بود . مهندس موسوی هم در جریان بودند و حتی آقای خاتمی هم در جریان بودند این مطالعات برای افراد مختلف فرستاده شده بود اما بیشتر از افراد دیگر آقای خاتمی و موسوی درگیر آن متنی بودند که جمعیت توحید و تعاون تهیه کرده بود . دوستان در جمعیت زحمت کشیده بودندو چهار سال روی گفتمان کار کردند . به تدریج وقتی متن تا سال گذشته حاضر شد ابتدا خدمت آقای موسوی و بعد خدمت آقای خاتمی دادیم و بازخوردهایی گرفتیم وبازخوردها نشان می داد هردوآقایان با دقت مطالعه کردهاند. بعد متن را کاملتر کردیم و بخش دیگری به مطالعات اضافه وطبق برنامهریزی جمعیت توحید و تعاون مرحله به مرحله به صاحبنظران مختلف چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه فکری ارایه شد تا با متن آشنا شده و نظرات خودشان را بدهند، بازخوردها را گرفتیم، متن تشریح و تکمیل شد و تغییرات لازم را پیدا کرد .
این کار داشت بهتدریج صورت میگرفت و ما در مرحله بعد خدمت بقیه افراد دادیم. بعضی از مراجع قم، خدمت مقام معظم رهبری، بعضی از مشاورین برجسته ایشان و بعضی از اعضای هیات علمی دانشگاهها و فضلای قم و برخی از فعالان سیاسی آن را دیدند و در مرحله بعد از آن قرار بود که برای احزاب فرستاده شود که به انتخابات برخورد کردیم . جمعیت احساس کرد کار باید سرعت بگیرد واین اتفاق به نشست 27 دیماه رسید .
- خروجی نشست 27 دیماه ورود میرحسین موسوی به عرصه انتخابات بود؟
نه، ما چنین هدفی نداشتیم . میدانستیم هرچه جلوتر برویم وارد فضای انتخاباتی میشویم و نگران بودیم که در فضای انتخاباتی خود متن و گفتمانی که طراحی شده مورد بیتوجهی قرار بگیرد و مسائل دیگر برجسته شود برای همین میخواستیم زودتر متن ارایه شود چون اهداف درازمدت است .ما بعد از انتخابات دوباره برمیگردیم و مطالعات را ادامه میدهیم اما به طور طبیعی چون آقای موسوی بعد از سالها در عرصه عمومی ظاهر شدند و آقای خاتمی و دیگران هم در آن جلسه 27 دی ماه حضور داشتند چنین تلقی شد که خروجی جلسه حضور آقای موسوی در انتخابات است .
- مبانی فکری جمعیت توحید وتعاون بر چه مولفههایی استواراست. تئوریاش برای اقتصاد ، فرهنگ، سیاست و...چیست؟ ازسوی دیگر اگر میرحسین موسوی درانتخابات پیروز وبه دولت برسد آیا جمعیت با توجه به این که گفتمان او را طراحی کرده، حزب دولت ساز باید به حساب آورده شود؟
نه مسلما حزب دولتساخته نیست چون این کار سالها قبل شروع شده و خود جمعیت تاسیسش به اوایل دهه 70 میرسد بنابراین خیلی طولانی بوده.
- منظورم حرکت در بستراجتماعی است ؟
نه . واقعا اگر حضور آقای موسوی در انتخابات نبود ما کار خودمان را انجام می دادیم ازسوی دیگر باید تاکید کنم که این همسانی مطلق و کامل بین آقای موسوی و جمعیت توحید وتعاون وجود ندارد . این مجموعه مشاورانی دارد و با افراد درحال تعامل است و آقای موسوی از نزدیکترین افراد به جمعیت است .اگر دولت با آرا مردم به آقای موسوی برسد آنچه مسلم است این است که اعضای دولت از افراد جمعیت نخواهند بود، آقای موسوی در این زمینه کاملا آزادانه و بر اساس معیارها و ملاکهایی که درنظرشان هست انتخاب خواهند کرد. همان طوری که قبلا گفتند مسئله شایستهسالاری را مطرح میکنند . جمعیت توحید وتعاون هم گفتمانش که الگوی زیست مسلمانی است را ترویج ، تکمیل و تجسم اجتماعی می بخشد . چه در دولت حضور داشته باشد چه حضور نداشته باشد به کار خود ادامه میدهد.
- ریشه الگوی زیست مسلمانی جزو مباحث اصلی گفتمان مهندس موسوی است اما این گفتمان تاکنون کلی بحث شده و مولفه های آن برای جامعه معلوم نیست ، آیا قرار است کماکان چون هر گفتمان دیگری یک گزاره باشد که زوایای آن برای جامعه روشن نیست ؟
نه ما این گفتمان را تبیین کرده ایم و الگوی زیست مسلمانی را بتدریج در روزنامه کلمه سبز و در سایت کلمه منتشر میکنیم در شرایط کنونی هم این گفتمان برای میرحسین موسوی تشریح شده است . ما نمیگوییم متن، متن کاملی است ولی سعی شده متن به صورت یک منظومه ارائه شود و اجزایش با همدیگر نسبت منطقی داشته باشند .
این متن با آسیبشناسی و بررسی کارنامه سی ساله جمهوری اسلامی به عنوان یک گفتمان جدید آغاز شده است . سعی کردیم ببینیم که در کجاها پیشرفتهایی به دست آمده و در کجاها نسل جوان موفقیتهایی به دست آورده است. ما در این گفتمان به یک عامل یا عنصر عمده برخورد کردیم که در گفتمان جمهوری اسلامی یا نبوده یا کمرنگ بوده. به گمان جمعیت، آنچه درنظام کمرنگ بوده عقلانیت جمعی است که سعی کردیم بروز و ظهورش را در عرصههای مختلف اجتماعی نشان دهیم.این فقدان باعث شده که تصمیمگیریها و فرایند تصمیمگیری بر اساس نوعی عقلانیت شکل نگیرد .
درجمعیت، ما به تعدد وتنوع عقلانیت ها معتقدیم وبه همین خاطر ویژگیهای عقلانیت جمعی موردنظر خودمان را مطرح کردهایم. البته این مساله در طی جلسات آموزشی به طور تفصیلی تفسیر و ارائه میشود، تا برای بسیاری از اقشار قابل فهم باشد. در عین حال ویژگی عقلانیت جمعی این طرح، در گفتمان جمعیت توحیدی است . براین اساس ما یک الگوی زیستی مطرح کردهایم و سعی کردیم در بخش دوم، مبانی الگوی زیستی را مطرح کنیم . در بخش سوم الگوها مطرح شدند و در بخش چهارم بایستی بخش مولفهها و طرح کلی گفتمان طرح شود که متاسفانه به دلیل برخورد با مسئله انتخابات به تعویق افتاده است .اصل این است که اگر الگوی مشخصی وجود نداشته باشد ما دچار یک نوع نابسامانی و آشفتگی و سردرگمی در شکل دادن پروژه مورد نظرمان خواهیم بود و این مشکلی بوده که طی این سالها داشتیم اما به دنبال یک ساماندهی به طور جدی نبودیم.
- آقای موسوی به مبانی فکری جریانی وابسته است و...
نه وابسته نیست باید بگوییم که آقای موسوی نماد ملی این جریان است.
- جمعیت از دهه هفتاد کار مطالعات را آغاز کرده است ؟
نه در دهه هفتاد جمعیت شکل گرفت . تا سال 84 گامهایی برداشته شده بود وبه طور مشخص از این سال کار تدوین منظم و منسجم شروع شد.
- یعنی از دورهای که آقای احمدینژاد به ریاست جمهوری رسیدند؟
بله دقیقا
- جمعیت توحید وتعاون از دهه 70 کار خودش را با شیبی ملایم آغاز می کند اما سال 84 برای تدوین منظومه وگفتمان خود به کار سرعت می بخشد . آیا برای مساله اصلی گفتمان شما یعنی عقلانیت جمعی خطری احساس شده که به کار سرعت بخشیدید؟
بله در دوره چهارساله اخیر عدم کاربرد عقلانیت جمعی و تجلی آن در فرایندهای تصمیمگیری به اوج خودش رسید و شرایطی به وجود آمد که صرف نظر از تیم سیاسی و مدیریت سیاسی و اینکه چه کسانی هستند شرایط بسیار خاصی به وجود آمد که هزینههایی به شرایط اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ما تحمیل شد . این مساله باعث شد که ما با سرعت بیشتری به این سمت برویم. معتقدم که برای پرکردن این خلا باید نوعی نظریهپردازی ، الگوسازی ، راهکارهای عملی شکل بگیرد.
نمیخواهیم بگوییم که تنها الگوی ممکن الگویی است که ما ارائه میکنیم مثلا الگوهای دیگر و گفتمانهای دیگر در جامعه میتوانسته شکل بگیرد و شکل گرفته هرچند متاسفانه هیچ کدام به مرحله تبیین جدی نرسیده. اما امیدمان این بوده و هست که با معرفی این الگوی تبیین شده گفتمانهای دیگر نسبت به تبیین خودشان اقدام بکنند و برای مردم با شفافیت و وضوح بیشتری معرفی شوند و به سمتی برویم که سیاست در کشور ما معطوف به رقابت بین گفتمانها بشود نه رقابت بین گروهها و جناحها و خدای نکرده باندهای قدرت. خود این اقدام گام بزرگی است برای توسعه سیاسی کشور.
یک شهروند حق دارد که بداند که اگر همه دم از آزادی میزنند تفاوت دیدگاههای ما در مورد آزادی چیست؟ اگر راجع به عدالت حرف میزنند این گروهها چه تفاوتهایی با هم دارند اگر راجع به استقلال، پیشرفت و یا هرمساله دیگری صحبت میکنند واقعا چه تفاوتی بین آنها هست. در مقاطع مختلف تاریخ انقلاب ما خیلی راحت قابل مشاهده هست که گروههای مختلف از یک نوع مطالبات مشترکی که دارند دفاع میکنند .
این برای شهروندان سئوال پیش میآورد که اگر همه گروه ها یک حرف میزنند چه دلیل دارد که بین آنها دست به انتخاب بزنند. من فکر میکنم این میتواند گام موثری باشد.
- این گفتمان درعرصه عملی چه برنامه یی دارد ؟
در عرصه عملی آنچه که ما به آن اعتقاد داریم شبکهسازی اجتماعی است جمعیت توحید و تعاون به معنای کلاسیکش حزب نیست ما اعتقاد به شبکهسازی اجتماعی داریم . فکر میکنیم به دلایل مختلف در شرایط کنونی در جامعه ما بهتر پاسخ میدهد تا شکلگیری احزاب . در شبکهسازی تعداد زیادی هویتهای مستقل داریم که این هویتها در یک زمینه خاص یا در چند زمینه خاص با هم تعامل میکنند و احساس همپوشانی دراهداف وکارکردهایشان میکنند و به نظر میرسد که در شرایط اجتماعی ایران این مدل خیلی بتواند جواب دهد و خیلی کارایی بیشتری از یک حزب کلاسیک داشته باشد با این همه ضرورت وجود احزاب را نقض نمی کند .
- عقلانیت جمعی چقدر به دیدگاههای شهید بهشتی و خردگرایی مدنظر ایشان وابسته است. آیا گفتمان جمعیت بازتولید همان اندیشهای است که توسط شهید بهشتی پیگیری می شد واگربودند آن را تحقق می بخشیدند؟
به یک معنا بله ، یعنی نیاز به این کار از همان زمان احساس میشد. کار جمعی، تشکیلاتی ، متشکل و کاری که متکی به افراد نباشد. بلکه در واقع مجموعههایی از افراد که متکی هستند به یک مواضع روشن و شفاف.
- شهید بهشتی به تحزب به شدت علاقهمند بودند و مصرّ بودند که در جامعه باید تحزب شکل بگیرد ؟
بله ، این تجربه ایشان بود در طول زندگی و در طول بیش از سی سال فعالیت اجتماعی وسیاسی . شهید بهشتی به این تجربه رسیده بودند که هرگونه حرکت فردمحور با افراد ظهور و با رفتن افراد افول میکند . تاریخ صد ساله ما این را نشان می دهد که این واقعیت انکارناپذیر است و باید به نوعی جریانسازی روی آورد که فارغ از این که افراد باشند یا نباشند یا چه چهرههایی محور آن باشند یا نباشند بتواند به کار خودش ادامه دهد. منتهی شبکهسازی اجتماعی در این زمان هنوز به آن معنا جا نیفتاده بود .
شبکه ساز اجتماعی دردودهه اخیر بیشتر دردنیا تجربه شده ، شبکه های اجتماعی میتوانند حرکتآفرین باشند درست مثل سازمان های غیر دولتی دردو دهه اخیر ظهور وبروز پیدا کردند . این نکته را فراموش نکنید که کارکردهای جامعه مدنی با آن دوره متفاوت شده . من نمی خواهم بگویم احزاب کلاسیک کارایی ندارند یا اینکه وجودشان ضروری نیست هرچند به جد معتقدم که احزاب کنونی هیچ کدام در قد و قامت احزابی که باید باشند ظاهر نشدند یعنی یا احزاب دولتساخته هستند یا احزابی هستند که اساسا شکل حزب ندارند.
- یعنی گروه هستند؟
بله گروه هستند. یکی از نشانههای اینکه احزاب ما هنوز قالب حزبی کامل را پیدا نکردهاند نوع رفتار احزاب در عرصه انتخاباتهای مختلف شوراها ، مجلس ، ریاست جمهوری و ... است. احزاب ما هنوز احزاب موسمی هستند مهمتر از اینکه مواضع شفاف و روشنی بیان نمیکنند و افراد و اعضا بر اساس آن مواضع جذب حزب نشده اند چون مواضعی وجود نداشته است.
افراد بر اساس منافع درکناراحزاب جمع می شوند. مثلا ما در تجربه انتخابات گذشته حتی این دوره میبینیم که سران حزب به یک کاندیدا نزدیک شده اند و بدنهاش به نامزد دیگری. اصلا نظاممند نیست و معلوم نیست که چرا دبیرکل یک حزب از یک شخص حمایت می کند و بدنه آن از یک شخص دیگر ، این نشان میدهد که حزب به آن کارکردی که در جوامع توسعه یافته که تجربه تحزب را قرنهاست دارند ، نرسیده است.
البته وجود همین احزاب بهتر از نبود آن است . چون در یک خانه شیشهای قرار گرفته و میتوانند مورد نقد و بررسی قرار بگیرند. این مساله خود یک گام بلند است به سمت توسعه سیاسی. ولی این عیب بزرگ وجود دارد و باید برطرف شود وگرنه ما امیدی به این احزاب که نتوانند ارتباط لازم را با توده های مردم برقرار کنند نخواهیم داشت . توجه داشته باشید که یک نوع بدبینی سنتی هم در حافظه تاریخی ملت ایران به این احزاب متاسفانه وجود دارد . به این مساله ، مشکل بزرگ عدم فرهنگ کار جمعی که در فرهنگ اجتماعی ما وجود دارد را اضافه کنید.
یعنی ما اصلا کار جمعی را تمرین نمیکنیم نه یاد میگیریم و نه تجربه میکنیم نه در هیچ کدام از مراحل زندگیمان تجربه می کنیم . کار جمعی در کشور ما به صورت تعریف شده و آن چیزی که در جوامع دیگر میبینیم وجود ندارد. این مساله ضربه میزند به شکلگیری احزاب مختلف و همه اینها موانعی بزرگی هستند که بر سر راه شکلگیری احزاب وجود دارند . آخرین عامل که من می خواهم به آن اشاره کنم ساز و کارهایی است که در قانون اساسی وجود دارد . یعنی زمینه هم خیلی برای بروز و ظهور احزاب وجود ندارد و نوع شکلگیری نهادها در کشور ما خیلی زمینه را باز نمیگذارد برای اینکه احزاب بتوانند نقشآفرینی کنند و خود این در واقع یک دلسردی نسبت به کار علمی به وجود می آورد.
- اگر جمعیت توحید وتعاون بتواند گفتمان خودش را در جامعه قالب کرده و قوه اجرایی کشور را به دست گیرد، آیا برای اصلاح خلاء قانونی و باز شدن راه احزاب برنامهای دارد ؟
ما باید گامی بلند برداریم. البته این به معنای این نیست که کارها از طریق دولت صورت بگیرد. دولت میتواند رفع موانع کند . دولت میتواند زمینهسازی کند اما تغییر فرهنگ سیاسی توسط دولتها صورت نمیگیرد. مساله مهمتر این است که یک نگرش عمومی درسطح دولت ، حکومت وارکان مختلف جامعه باید بوجود بیاید که واقعیت وجود تعدد وتنوع درافکار درسطح جامعه را بپذیرد.
این مساله باید در عرصه اجتماعی جابیفتد که تعددوتنوع افکار مانع برای حکومت محسوب نمی شود . بلکه زمینه ساز تعامل وهمکاری می شود . مساله این است که با چه ساز و کارهایی باید این تنوع و تعدد با تعاون و همکاری با همدیگر را مرتبط کرد این تغییر نگرش به نظر من مهمترین کاری است که باید انجام شود و دولت و قوانین فقط رفع موانع میکنند ولی خود این تغییر نگرش را نمیتواند به وجود بیاورد و فقط میتواند راه را هموار بکند ما بایستی به تدریج به این برسیم که ما برای اداره کشور بایستی به یک نوع اجماع متداخل همپوشان برسیم گروههای مختلف با تفکرات مختلف بتوانند وجود داشته باشند.
به عبارتی کانون اجماع و نقطه اجماع یا منطقه اجماع بر اساس منافع ملی شکل میگیرد و تعریف میکند که منافع ملی ما چیست این یعنی گروهها حتی افراد با هویتهای مستقل وتمایلات خودشان را داشته باشند اما در یک جایی بتوانند در کنار هم بنشینند و کار و فعالیت کنند از جهت دیگر در عرصه سیاسی این در بدنه قانون اساسی ما تعریف شده است و این در جمهوریت نظام تبلور دارد اما این باید پذیرفته شود. اگر ما به نقش مردم اهمیت دهیم که فکر میکنم جمهوریت نظام براین اساس شکل گرفته به این معنا خواهد بود که این مردم هستند که در این زمینه تصمیمگیرنده هستند یعنی هر چند یک بار این حق را دارند که تصمیم بگیرند کدام دیدگاه مدیریت کشور را سامان و شکل بدهد این باید به رسمیت شناخته شود.
- اگر درست متوجه شده باشم خروجی گفتمان جمعیت این است که قرار نیست همه مثل دولت فکر کنند بلکه دولت مثل همه فکر کند و باید بسیط باشد و بتواند نقاط همپوشانی را به یک اجماع برساند . دولت باید بتواند فکر کند که خرد جمعی به چه فکر میکند و چه میخواهد.
ویژگی خرد جمعی مبتنی است بر تجربه وعلم. همچنین مزیتی که بر تصمیمگیریهای فردی و تشخیصهای انفرادی دارد این است که باعث استمرار سیاستها میشود. این یک درد بزرگ است و همان چیزی است که میگوییم بیثباتی که الان دچارش هستیم. هرچند یک بار قوانین دگرگون میشوند و هیچ کسی در هیچ قشری عملا نمیتواند برای زندگی خودش برنامه ریزی کند چون نمی داند چه در پیش است. از طرف دیگر خردجمعی میزان خطاها را کاهش میدهد و به صفر نمیرساند ولی کاهش میدهد و امکان این را به وجود میآورد که با یک استواری بیشتری قدمها برداشته شود.
مثلا در عرصه سیاست خارجی وقتی که صحبت از حاکمیت خرد جمعی میکنیم به این معناست که اولا تصمیمات در یک فرایندی شکل میگیرد که این فرایند مبتنی است بر کار کارشناسی و کارشناسان نظر میدهند. ثانیا باید خود کار کارشناسی فراتر از آن چه مرسوم بوده باشد. من فکر میکنم که ایده آل ماست و میتوانیم به آن دست پیدا کنیم، چون کشورهای دیگر این کار را کردند، تا به حال دولتها با کارشناسان مشخص و معدودی که داشتند تصمیمگیری میکردند. آنچه در کشورهای توسعه یافته که اتفاق افتاده این است که دولت گویی تمام بدنه اجتماع را در یک سیستم عصبی دارد، ودیدگاهها را گرفته جمع کرده و بر اساس آن تصمیم میگیرد.
در کشور ما باید دانشگاه ها از این حالت محصور دربیایند. دانشگاهها باید در تصمیمگیریهای کشور تاثیرگذار باشند. وگرنه این معنا ندارد که دانشگاهها کار خودشان را انجام بدهند و دولتها برای خودشان جداگانه تصمیم بگیرند. یک زمانی قرار بود مراکز تحقیقاتی دولتی حلقه واسطی باشند بین آنچه که در دنیای آکادمیک اتفاق میافتد و آنچه که در بدنه اجرایی باید اجرا شود اما متاسفانه هیچ کدام از مراجع تحقیقاتی ما نتوانستند این نقش را ایفا کنند خودشان تبدیل شدند به یک مرکز آکادمیک که احتمالا در چند سال اخیر زیر سئوال رفته و دیگر وجود خارجی ندارد.
در واقع تغییر و تحولهای بنیادی است که باید در این فرآیندها شکل بگیرد. اینجاست که دانشگاهها نقش خودشان را ایفا کرده و موسسات تحقیقاتی جایگاه خودشان را دوباره پیدا میکنند. دانشگاهها نباید به محل تئوریپردازیهای بیحاصل تبدیل شوند. اگر این اتفاق بیفتد تجسم عقلانیت جمعی در تصمیمگیریهای دولت شکل خواهد گرفت.
- چقدر امیدوارید این گفتمان اگر به دولت نرسید در بستر جامعه گسترش پیدا کند؟
فکر میکنم عرصه انتخابات فرصتی برای آشنایی عمومی نسبت به این دیدگاه بوده و دست کم شناختی نسبت به شاخصههای این دیدگاه به وجود آمده، چه آقای موسوی موفق شود و چه به هر دلیلی امکان موفقیت پیدا نشود، ما با رسانههایی که داریم مثل سایتهایی که با ما مرتبط هستند یا روزنامه کلمه سبز به کار خودمان ادامه میدهیم.
هرچند در طول این چندماهه نیروهای خیلی خوبی جذب و سعی کردیم که با آنها در تعامل باشیم در حال حاضر بانک اطلاعات نیروی توانمند انسانی جمعآوری شده با آنها ارتباط برقرار کردیم و کسانی که مایل هستند باب همکاری با آنها باز است و زمینه تعامل را با آنها فراهم خواهیم کرد. بنابراین انتخابات برای ما عرصه مرگ و زندگی نیست و آنچه که مهم است این که ما به این جریان و حضورش در اجتماع ادامه خواهیم داد.
- مسئلهای که یک مقداری موج گرفته بود لااقل تا یک ماه پیش این بود که ستاد آقای موسوی یک مقداری آشفته است و کارها موازی و نامتقارن انجام میشود حتی این گمان هم بوجود آمده که اگر دولت با این سر و شکل اداره شود نمیتوان انتظار تحولی را داشت؟
یک بخشی از آنچه که به عنوان نابسامانی مطرح میشود به طور طبیعی در همه ستادها وجود دارد. نوع حضور موسوی، نه زمان حضور ایشان، این مسئله را به وجود آورد. تا الان افراد در جناحبندی خاصی حضور پیدا میکردند حضور آقای موسوی با طرح این مسئله که دغدغه یک دغدغه ملی است و فراجناحی است، صورت مسئله را متفاوت کرد.
ستاد شکل گرفته بود و نیروهایی جمع شدند و فعالیت خود را شروع کردند نیروهایی که به آقای خاتمی متمایل بودند که برای ستاد ایشان فعالیت میکردند با تصمیم آقای خاتمی برای انصراف طبیعی بود که این نیروها برای جهتیابیشان تامل کنند تا به یک جهتگیری خاصی برسند، بعد میخواستند با ستاد آقای موسوی نوعی ارتباط برقرار کنند این مسئلهای بود که بخشی از نیروهای اصلاحطلب داشتند. از طرف دیگر نوعی اجماع ملی وجود داشت که باعث شد بخشی از نیروهای اصولگرا هم بخواهند بپیوندند. اجماعی ملی یک ماهیت فراجناحی را به وجود آورد و باعث شد که ستاد دستخوش تغییرات شود و چون اصلا چنین وضعی در ابتدا ترسیم نشده بود تغییر و تحولاتی به طور طبیعی به وجود آمد.
من نمیخواهم از همه کارکرد ستاد طرفداری بکنم اما در مجموع میخواهم بگویم که نوعی مدیریت شد تا بتواند این تغییر و تحولات را در درون خودش جا بدهد و به تدریج روشن شد و خود جناحها حاضر شدند همدیگر را تحمل بکنند و یاد گرفتند که میشود در عرصههای معمولی با هم همکاری و تعامل کنند.به نظرم یک توسعه سیاسی که در ظرف مدت کوتاه در ستاد و در بین احزاب مختلف به دست آمده قابل توجه است. البته تصمیمات جدیدی هم گرفتیم مثل اینکه ستاد دوتا قائم مقام داشته باشد قائم مقامها گروههای اصلاحطلب و قائم مقام گروههای اصولگرا تا آغوش ستاد باز باشد برای هر کسی که بر سر تغییر و تحول در کشور اجماع نظر دارد.
- در ورود و خروج گروههای مختلف سیاسی سهمخواهی هم مدنظر بود ؟
بالاخره طبیعت گروهها این است که نوعی سهم خواهی دارند و مقاومت در مقابل این سهمخواهیها مسائلی را به وجود آورد، ولی به تدریج صورت مسئله به گونهای شکل گرفت که از سهمخواهیها کاسته شد. نمیخواهم بگویم به طور کلی ناپدید شده ولی با شدت و پررنگی که در ابتدا بود دیگر وجود ندارد. به خصوص نوع برخورد شخص آقای موسوی با جناح های مختلف مسئله را حل کرد جناحها، احزاب، گروهها و افراد در دیدارهای صمیمانه و شفاف تبادل نظر کردند و متوجه شدند که صورت مسئله متفاوت است و با یک شخصیت متفاوتی روبهرو هستند. مهندس موسوی در ابتدا با صداقت تمام اعلام کرده بود که از هر نیرو که کارآمدی و صلاحیت لازم را داشته باشد فارغ از اینکه به چه گروه و جناحی وابسته است استفاده خواهد شد.
- هزینههای ستاد چگونه تامین شد؟
خوب ابتدای کار که بسیار دشوار بود در بسیاری زمینهها ستاد خودش را بدهکار کرده بود اما به تدریج منابع مالی آمدند و تنها بخشی از منابع پذیرفته شدند. آن نوع سهمخواهی را که تعهدات خاصی ایجاد میکرد ستاد نپذیرفت و من فکر میکنم انصافا شاید یکی از کمهزینهترین ستادهای انتخاباتی ستاد آقای میرحسین موسوی است و امیدوارم که ستاد در پایان کار به طور شفاف اسناد مالی و هزینههایش را در معرض افکار عمومی قرار بدهد.