او قبل از این، فیلمنامه انیمیشنهای «قصه اسباببازی» 1 و 2 را نوشته است. کارگردانی «شرکت هیولاها» هم با او بوده است. در بالا پیرمرد 78 ساله مهربانی خانهاش را به صورت یک بالن در میآورد و با آن به آسمان آبی سفر میکند. اما او در این سفر تنها نیست. از یک طرف، یک پسر بچه شیطان دزدکی سوار بالن او شده و از طرف دیگر، او در فضای آسمان آبی، متوجه میشود بالنهای دیگری نیز با او همسفر هستند. داکتر در یک گفتوگوی اینترنتی در باره این فیلم صحبت میکند.
- قصه اصلی فیلم چه بود و میخواستید در باره چه موضوعی بحث کنید؟
فکر میکنم خیلیها میخواهند از این دنیا فرار کنند. هدف خیلی از آنها سفر به فضای بیکران و آبی آسمان است. خیلی وقتها هست که شما از دست آدمهای دوروبرتان- و کارهای بدی که میکنند- خسته و کلافه میشوید. در این حالت به خودتان میگویید کاش راهی بود تا از آنها دور شوید. ما به دنبال یک دنیای بهتر با آدمهای بهتر هستیم و همین باعث میشود تا دست به یک سفر بزنیم.
- «کارل»، شخصیت اصلی قصه فیلم که یک پیرمرد است هم همینطور فکر میکند؟
بله. او هم به دنبال یک دنیای بهتر است و به همین دلیل دست به یک ماجراجویی تماشایی میزند. کارل آدم خاصی است و ویژگیهای خودش را دارد. سروکله زدن با چنین شخصیتی در طول قصه فیلم، برایم جالب و جذاب بود.
- آیا کار نوشتن فیلمنامه راحت بود؟ قصه فیلم خیلی سرگرمکننده است، ولی تماشاچی نمیتواند حدس بزند چه اتفاقی قرار است بیفتد.
خوشحالم که این تعریف را میشنوم. هدفم زمان نوشتن فیلمنامه همین بود که بچهها نتوانند حدس بزنند حالا قرار است چه اتفاقی بیفتد و ادامه داستان چه خواهد شد. میخواستم که آنها زمان تماشای فیلم به صورت مداوم از خودشان بپرسند «بعدش چه میشود؟» این مسئله باعث درگیر شدن آنها با ماجراها و قصه میشود.
- ساخت کدام بخش از فیلم مشکلتر از بقیه بود؟
تمام قسمتهای فیلم به یک اندازه کار بردند و وقت من و همکارانم را گرفتند. اما خب، حضور آن همه بالن در دل آسمان آبی، وقت بیشتری برد.
- فیلم تازهای در دست تولید ندارید؟
ساخت یک انیمیشن بین سه تا چهار سال طول میکشد. طبیعی است که به این سرعت، فیلم جدیدی در دست تولید یا آماده نمایش نداشته باشم.