پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۰:۲۴
۰ نفر

آتوسا رقمی: در قصه‌ها و افسانه‌ها آمده بود که در زمان‌های دور، دورتادور شهرها را دیوار می‌کشیدند تا از شهر و مردم آن در برابر دشمن محافظت کنند، اما این بار همه چیز فرق می‌کرد

نَه افسانه‌ای در کار بود و نه قصه‌ای؛ یازده سال از نیمه قرن بیستم می‌گذشت و چند سالی از جنگ میان دو نیروی بزرگ جهانی، و حالا آلمان و پایتخت آن «برلین»، به دو نیمه شرقی و غربی تقسیم شده بود؛ دیواری ضخیم، سرد و سخت، در میانه شهر کشیده و مردم دو نیمه را از هم جدا کرده بودند: پدر و مادرها را از فرزندشان، زن و شوهرها را از هم و مردمی را که با هم خویشاوند، دوست، همسایه و همشهری بودند. این اتفاق برای هیچ‌کس خوشایند نبود، حتی برای غیر آلمانی‌ها، و هر کسی به هر شیوه‌ای که می‌توانست، اعتراضش را نشان می‌داد، اگر جرأت می‌کرد و جانش را به خطر می انداخت.

«نوآر»، نقاش فرانسوی، اولین کسی بود که این خطر را به جان خرید و در کنار سربازان مسلح نگهبان، که دستور شلیک به کسانی را داشتند که به دیوار نزدیک می‌شدند، شروع کرد به نقاشی کشیدن روی آن. او سر آدم‌هایی را در حالت‌های مختلف و به‌شیوه‌ای خاص  روی این دیوار نقاشی کرد؛ نقاشی‌هایی با خط‌‌ها و رنگ‌آمیزی بسیار ساده و در عین حال بسیار گویا، در اندازه‌های خیلی بزرگ.

آدمک‌های معروف نوآر بر دیوار برلین

پنج سال بعد، سال 1989، همه چیز تغییر کرد؛ اَبَرقدرت شرق و به همراه آن، دیوار برلین فرو ریخت؛ دو بخش آلمان باز به هم پیوستند و مردم جهان این اتفاق را جشن گرفتند؛ اتفاقی که بخش باقی مانده دیوار برلین را به یکی از مطرح‌ترین آثار تاریخی آلمان و جهان تبدیل کرد.

اما باقی‌مانده دیوار برلین فقط یک اثر تاریخی نبود، یک اثر هنری خیلی بزرگ هم بود. بعد از فرو ریختن دیوار، هنرمندهای زیادی نقاشی‌هایشان را روی آن ثبت و آن را به یک اثر منحصر به فرد تبدیل کردند. یکی از این آثار، نقاشی معروفی بود که«ترابانت»، اتومبیل شناخته شده ساخت آلمان شرقی را نشان می‌داد که دیوار را شکافته و داشت وارد بخش غربی برلین می‌شد؛ «بریجیت کیندر»، هنرمندی که این نقاشی را کشیده بود، درست پشت آن، در بخش شرقی دیوار، قسمت عقب ماشین را نقاشی کرده بود و این دو نقاشی با هم عبور اتومبیل را از دیوار، تداعی می‌کردند. نقاشی‌های دیگری هم که روی دیوار کشیده شده بودند، هرکدام جذابیت‌های خاص خودشان را داشتند، اما متأسفانه بخش زیادی از آنها، به مرور زمان خراب شدند؛‌ فرسایش طبیعی، یادگاری‌هایی که مردم روی دیوارمی‌نوشتند و حتی این که تکه‌هایی از دیوار را به عنوان سوغاتی با خودشان می‌بردند، همه باعث از بین رفتن این نقاشی‌ها شد.

نقاشی‌های بریجیت کیندراز ترابانت

دیگر تقریباً چیزی از نقاشی اولیه کیندر پیدا نیست

این اتفاق برای هنرمندی مثل نوآر، که زمانی جانش را بر سر این نقاشی‌ها گذاشته بود، خوشایند نبود؛ او روی حدود پنج کیلومتر از این دیوار، مجموعه‌ای را  به وجود آورده بود که در تمام دنیا آن را می‌شناختند و حتی در فیلم مشهور «ویم وندرز»، به نام «بهشت بر فراز برلین»، هم به نمایش در آمده بود؛ در عین حال او سال‌ها از عمرش را صرف پیدا کردن تکه‌هایی از دیوار برلین کرده بود که مردم کَنده و به جاهای دیگر دنیا برده بودند؛ برای همین هم بالاخره  چند وقت پیش تصمیم گرفت برنامه بازسازی نقاشی‌های دیوار را راه‌اندازی کند. چیزی که برای او مهم بود، تنها بازسازی نقاشی‌های خودش نبود، از نظر او این دیوار یک یادبود تاریخی ارزشمند بودکه به نسل‌های آینده یادآوری می‌کرد در آن دوران چه اتفاق‌های هولناکی افتاده است. او می‌گفت:«ما باید این دیوار را برای نسل‌های آینده بازسازی کنیم، نه به عنوان یک اثر هنری زیبا، چون این اثر اصلاً زیبا نبوده و نخواهد بود، تعداد زیادی از آدم‌ها به خاطر این دیوار جانشان را از دست دادند و این دیوار باید آنجا بماند تا این اتفاق‌ها را به یاد آیندگان بیاورد.»

نمای دیوار برلین از دور

یادگاری بازدیدکننده‌های دیوار برلین، نقاشی‌های روی آن را کاملاً پوشانده است

نوآر 120 نقاش را که 20 سال پیش روی این دیوار نقاشی کشیده بودند، از 21 کشور مختلف پیدا و از آنها دعوت کرد به آلمان بیایند و نقاشی‌هایشان را بازسازی کنند. بعضی از این نقاش‌ها از این برنامه استقبال کردند. «جرارد لاهر»، تصویرگر کتاب‌های کودکان، که حالا 70 سال دارد، اولین نقاشی بود که کار بازسازی را شروع کرد. او در حالی که نقاشی «برلین زیر آسمان آفتابی» را بازسازی می‌کند، ترسی را به یاد می آورد که سال 1990 تجربه کرده، زمانی که همین نقاشی را روی دیوار می‌کشیده، درست جایی که چند ماه پیش از آن، سربازان مسلح نگهبانی می‌داده‌اند: «باورکردنی نبود که بالاخره اجازه پیدا کرده بودیم پا به آن منطقه بگذاریم!». اما خیلی از نقاش‌ها هم از این برنامه استقبال نکردند. یکی از آنها «دیمیتری روبِل»، نقاش روس است. نقاشی مشهور او از روبوسی «اریش هانکر» و همتای او در اتحاد جماهیر شوروی یعنی «برژنف»، تا سال‌ها روی تی‌شرت‌ها، لیوان‌ها، پوسترها در همه جای اروپا دیده می‌شد.

اما روبِل حاضر نیست دوباره همان نقاشی را بکشد و معتقد است این نقاشی دیگر آن کار قبلی نمی‌شود. بعضی از نقا‌ش‌ها هم از پول کمی که قرار است در برابر این کار به آنها پرداخت شود، ناراضی هستند و می‌گویند در این برنامه با آنها مثل نقاش‌های تازه‌کاری برخورد شده که روزهای تعطیل کنار خیابان‌ها نقاشی می‌کنند. اما دغدغه نوآر چیز دیگری است: یک ورزشگاه خیلی بزرگ در کنار دیوار برلین ساخته شده و قرار است آن ناحیه به منطقه‌ای تبلیغاتی تبدیل شود؛ آنجا پر شده از آگهی‌های بازرگانی که دیوار را کاملاً تحت الشعاع قرار داده‌اند. نوآر از این که دست‌اندرکاران تنها به مسئله مالی توجه دارند، ناراحت است، در حالی که دیوار برلین خیلی از آدم‌ها را از هم جدا کرد، خیلی از زندگی‌ها را زیر و رو کرد،  خیلی از آدم‌ها را از بین برد. نوآر می‌گوید: «ما نیاز داریم به یاد بیاوریم در این منطقه چه اتفاق‌هایی افتاده است، اگر نه، این اتفاق باز هم تکرار می‌شود، این بار بدتر از بار پیش.»

حالا قرار است حدود 60 هنرمند، در طول تابستان نقاشی‌هایشان را روی دیوار برلین بازسازی کنند؛ 1300 متر از دیوار تراشیده و برای این کار آماده شده و برنامه طوری تنظیم شده که دیوارِ نقاشی شده، برای ماه نوامبر، جشن سالگرد فروریختن دیوار، آماده شود.

کد خبر 83668

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز