رافیتا ماریبال با 9 سال سن خردسال ترین فردی است که تا به حال پا به عرصه دنیای گاوبازی گذاشته است.
به نظر میرسد طرز نگاه محجوبانه رافیتا محبوبیتی در خور توجه برای وی در مکزیک ایجاد کرده باشد.
او در مصاحبه با دونکان کندی خبرنگار بی.بی.سی احساسش درباره گاوبازی را اینچنین بیان میکند:"من دوستش(این کار را) دارم و از آن نمیترسم."
کندی روایت خود را از خردسال ترین گاوباز دنیا اینچنین بیان میکند: ما دقیقا لحظاتی قبل از آنکه او(رافیتا) پا به میدان مبارزه بگذارد با یکدیگر دیدار کردیم. دقیقاً 30 دقیقه طول میکشد تا او لباس کوچک و زیبای گاو بازی اش را بر تن کند.
رافائل پدر رافیتا در این باره میگوید:"لباس گاوبازی باید جهت حفاظت بدن گاوباز در برابر شاخهای گاو به طور کامل پوشیده شود."
بعد از برتن کردن البسه مخصوص گاوبازی رافیتا دست به نیایش برمیدارد.در نیایشگاه کوچکی که در اتاق رافیتا برپا شده مجسمهای از عیسی مسیح(ع) قرار داده شده تا کودک بتواند در این مکان به راحتی به دعا بپردازد. او یکساعت پس از مناجات باید در میدان گاوبازی حضور یابد.
کندی که کنجکاو شده از نحوه حضور رافیتا در میدان میپرسد، رافیتا پاسخ میدهد: پدرم با خواندن داستانهایی درباره گاوبازی وحتی کشیدن تصاویری از این رویداد من را برای حضور در میدان آماده میکند.
رافائل پدر رافیتا در این باره اذعان میدارد که همواره شیفته گاوبازی بوده است،با این حال او میگوید: هیچگاه انتظار نداشتم رافیتا به گاو بازی روی بیآورد.
رافیتا پس از ورود به میدان گاوبازی به سایر گاوبازان بزرگسالی ملحق میشود که از نظر قد و قواره دوبرابر هیکل او را دارند.گاوهایی که در میدان حضور مییابند نیز لا اقل پنج برابر هیکل او را دارند.
جمعیت گویی متوجه گاوبازان اصلی نشده و تنها قهرمان جدید و خردسال خود را به شدت مورد تشویق قرار میدهند.آنها به این کودک علاقه بی حد و حصری دارند.رافیتا پس از تشویق تماشاگران در گوشهای از میدان وپشت حفاظهای قرمز رنگ به انتظار نوبش میایستد.
او سپس در حالی که پارچه قرمز مخصوص گاوبازی را در دست دارد پا به میدان میگذارد و منتظر گاو میماند.دروازهها به یک باره باز میشوند و گاوی کاراملی رنگ که او هم هنوز چندان بزرگ نشده وارد میدان میشود.
به مجرد ورود گاو نابالغ رقص پای رافیتا و حرکات جذاب وی با شنل گاو بازی آغاز میَشود.تماشاگران مشتاق به هیجان در میآیند،پس از 10 دقیقه نمایش خیره کننده پایان مییابد و گاو زنده اما شکست خورده، در مبارزه با خردسال ظفرمند، از میدان
خارج میشود.
رافیتا اما در پایان کلاه خود را به سمت جمعیت پرتاب و به رسم احترام به سنن کهن در برابر جمعیت و رو به جایگاه ویژه کرنش میکند.
کندی میگوید:پس از آن تماشگران مشتاق برای گرفتن امضا وعکس گرد رافیتا را میگیرند. با خاتمه این ازدحام و هیاهو باز به سمت وی میرو متا گفت وگوی دوستانه دیگر این بار اما پس از پایان گاوبازی با رافیتا داشته باشم.
میگوید:"واقعا لذت بردم، با وجود آنکه گاو نیرومندی بود، من برتری خودم را به وی اثبات کردم."
برای من جالب بود درباره دیگر فعالیتهایی که او در زندگیاش با این سن وسال کم انجام میدهد،سوال کنم، او چنین پاسخ داد: من هم مثل بقیه بچهها ساعاتی از روزم را به بازی با کامپیوتر میگذرانم و با دوستانم نیز بازی میکنم. اما الان باید بیشتر توجهم را معطوف به گاوبازی کنم.