این زن که فقط 3 ماه از زندگی مشترک او و همسرش در انگلستان میگذشت وقتی فهمید مرد جوان به یک بیماری روانی مبتلاست تصمیم گرفت همه مهریهاش را که 3 شاخه گل نسترن طلایی بود ببخشد و از او جدا شود.
این زن مدتی قبل وقتی مقابل قاضی صداقتی- رئیس شعبه 262 دادگاه خانواده- قرار گرفت، درخصوص علت جدایی از همسرش گفت: مدتی قبل زمانی که در شرکتی در شمال تهران کار میکردم از طریق یکی از مشتریانم با مرد جوانی به نام سعید آشنا شدم که در اروپا زندگی میکرد.
بعد از اینکه مدتی از طریق چت کردن با یکدیگر در ارتباط بودیم، او به من پیشنهاد ازدواج داد. من هم به این پیشنهاد جواب مثبت دادم و بعد از آن برای آشنایی بیشتر با سعید راهی اروپا شدم.
بعد از ملاقات با سعید، چنان شیفته او شدم که با پیشنهاد او برای عروسی موافقت کردم و با مهریه 3 شاخه گل نسترن ساخته شده از طلا به عقد او درآمدم؛ چرا که به این گل علاقه زیادی داشتم و تصور میکردم زندگی من و سعید درست مثل گل نسترن عاشقانه و شاعرانه است.
به این ترتیب، زندگی مشترک ما شروع شد اما چون من اقامت این کشور را نداشتم مجبور شدم به ایران برگردم تا زمانی که مجوز اقامتم درست شد، دوباره برگردم.
زن جوان ادامه داد: بعد از اینکه توانستم مجوز اقامت دریافت کنم، دوباره راهی انگلیس شدم و به این ترتیب زندگی مشترک من و سعید شروع شد.
در مدتی که من در این کشور بودم، همسرم دائما سر کار بود و او را خیلی کم میدیدم اما با این حال تحمل میکردم تا هیچ مشکلی در زندگی مشترکمان پیش نیاید. ولی یک روز در بین لوازم شخصی همسرم کارتی را پیدا کردم که نشان میداد وی به بیماری روحی و روانی مبتلاست.
این ماجرا خیلی باعث ناراحتیام شد و از اینکه همسرم قبل از ازدواج، ماجرای بیماریاش را به من نگفته بود عصبانی شدم. همان شب وقتی سعید به خانه برگشت ماجرا را با او مطرح کردم و همین باعث شروع درگیریهای ما شد؛
بهطوری که وی هر بار مرا بهشدت کتک میزد و وقتی خانوادهام متوجه این ماجرا شدند بلافاصله به کمکم آمدند و بدون اینکه همسرم را در جریان قرار دهند، مرا به تهران بازگرداندند.
وقتی به ایران برگشتم ماجرا را برای خواهر سعید تعریف کردم و او هم با تایید بیماری برادرش مدعی شد که سعید سالهاست که دچار بیماری روانی است.
این زن در ادامه گفت: قبل از اینکه ازدواج کنم همیشه دوست داشتم برای ادامه زندگی از ایران خارج شوم و با مردی ازدواج کنم که اقامت کشور دیگری را داشته باشد اما زمانی که به آرزوی خودم رسیدم متوجه شدم که چه اشتباهی کردهام.
زندگی در این کشور اروپایی برایم خیلی سخت بود و سعید آنقدر کار میکرد که وقتی به خانه بر میگشت، فقط میخوابید. به همین خاطر با وجود اینکه فقط 3 ماه از زندگی مشترکمان گذشته، تصمیم گرفتم با حضور در دادگاه و بخشیدن مهریهام که 3 شاخه گل نسترن ساخته شده از طلا بود از او طلاق بگیرم.
قاضی صداقتی بعد از شنیدن اظهارات زن جوان، دستور تحقیق درخصوص ادعای او را صادر کرد و وقتی در تحقیق از اقوام و آشنایان سعید مشخص شد که وی به بیماری روانی مبتلاست، قاضی دادگاه اقدام به صدور رای غیابی طلاق کرد.