در این میان، صنعت گردشگری، سومین فعالیت اقتصادی پیشرو و در حال توسعه است که پس از صنعت نفت و خودروسازی، باعث افزایش درآمد بسیاری از کشورهای دنیا، حتی مناطقی که منابع اقتصادی چندانی ندارند، شده است.
آمارها گویای جایگاه نازل صنعت توریسم در کشور و سهم یک درصدی ایران از سبد گردشگری جهانی است؛ به عبارت دیگر 80درصد درآمد و اشتغال حاصل از گردشگری جهان به آمریکا و اروپا اختصاص داشته و از 20درصد باقی مانده 25 درصد سهم خاورمیانه بوده که کمتر از یک درصد آن به ایران تعلق دارد و با وجود آنکه ایران، جزو 10 کشور برتر جهان از نظر جاذبههای توریستی به حساب میآید، در زمینه جذب توریست، رتبه 166 را به خود اختصاص داده است.
بر اساس اعلام سازمان جهانی جهانگردی، این صنعت در سال 2008 میلادی با ایجاد
856 میلیارد دلار درآمد در سطح جهان، توانسته 3/10درصد از سهم محصول ناخالص ملی دنیا را به خود اختصاص دهد؛ اگرچه بحران مالی بینالمللی در ماههای اخیر صنعت گردشگری جهان را نیزتحتتأثیر خود قرار داد اما همچنان این عرصه به مراتب کمتر از سایر قسمتهای اقتصادی از این بحران آسیب دیده است و سهم ایران از این درآمد کمتر از یک میلیون دلار بوده است.
در میان تمام کشورهای پیشرو در این صنعت، دولت مالزی توانسته با جذب 19 میلیون و
900 هزار نفر گردشگر در سال 2008 میلادی، به جمع مهمترین کشورهای توریستی جهان بپیوندد. این کشور در سالهای اخیر با توسعه صنعت توریسم و جذب دانشجویان از نقاط دور و نزدیک - به خصوص خاورمیانه - درآمدهای زیادی کسب کرده در حالی که کشور ما در همین دوره زمانی تنها میزبان 2 میلیون و 171 هزار و 299 نفر گردشگر بوده است.
اما نکته قابل تامل آن است که درشرایطی ایران، ردههای آخر را در جذب گردشگر در دنیا داراست که توانسته در این 4سال بیشترین آمار تور خروجی در دنیا را به خود اختصاص دهد. در یک سال گذشته 4 میلیون و 500 هزار ایرانی(حدود 7 درصد جمعیت کشور) ایران را به قصد گردش و تفریح ترک کردهاند که این روند همچنان ادامه دارد.
یک گردشگر، یک بشکه نفت
منفعت ورود هر یک جهانگرد به کشور، برابر با صدور صدها بشکه نفت است. در این راستا، امارات عربی متحده همراه با گسترش خطوط هوایی، بازار املاک، ایجاد شرایط اشتغال و برپایی متعدد نمایشگاههای بینالمللی، گوی سبقت را از سایر کشورهای منطقه به خصوص ایران ربوده است.
متأسفانه ایران با داشتن حدود 3 هزار کیلومتر مرز آبی در سواحل دریای خزر، عمان و خلیجفارس، مالکیت جزایر مختلف، دارا بودن طیف وسیعی از چشماندازهای طبیعی، تنوع آب و هوایی، چشمههای آب معدنی، تملک بزرگترین دریاچه جهان، سابقه تمدن چند هزار ساله، داشتن جاذبههای تاریخی به ثبت رسیده در کنوانسیون میراث جهانی و وجود اماکن مذهبی متعدد، تنها در کمتر از یکدرصد از بازار گردشگری جهان سهیم است. ظاهرا در این میان تلاش چندانی برای رسیدن به ردههای بالا در عرصه گردشگری و توسعه این صنعت همزمان با ایجاد زیرساختهای مختلف، نظیر جاده و شبکه حملونقل و ایجاد تسهیلات برای گردشگران که باعث رشد اقتصادی کشور و افزایش کیفیت زندگی سکنه بومی میشود، انجام نشده است.
قهر با طبیعت
به گفته کارشناسان، بررسی کارنامه دولت در 4 سال اخیر نشان میدهد که طبیعت ایران چندان مورد توجه نبوده است. واگذاری 7500 هکتار از اراضی تالاب هورالعظیم به شرکت نفت به مدت 30 سال برای اکتشافات نفتی، موافقت دولت با احداث جاده در پارک ملی لار، نقض مصوبات و قوانین دولتهای قبلی مبنی بر عدم استقرار صنایع نفتی و پتروشیمی در 3 استان شمالی ایران، نقض مصوبات قبلی مبنی بر عدم استقرار صنایع جدید در حریم 120 کیلومتری تهران و حریم 50 کیلومتری اصفهان، مصوبه دولت مبنی بر ساخت پتروشیمی در استان گلستان، مصوبه احداث پتروشیمی در جنگلهای سراوان گیلان، مصوبه دولت مبنی بر احداث جاده کنارگذر انزلی در میانه تالاب بینالمللی انزلی، مصوبه احداث جاده در پارک ملی خجیر تهران، دستور مستقیم دولت مبنی بر عبور خط لوله نفت ری- قوچک از داخل پارک ملی سرخه حصار، مصوبه ساخت پالایشگاه در استان مازندران، طرحهای متعدد واگذاری اراضی ملی به افراد در قالب طرحهایی چون باغشهر و بوستان خانواده و نابودی منابع طبیعی به بهانه ساخت مسکن و ایجاد باغ، تعریض جاده پارک ملی گلستان و تبدیل آن به اتوبان 4بانده بهرغم مصوبات قبلی دولت مبنی بر خروج این جاده از داخل پارک ملی گلستان، انتخاب مناطق نمونه گردشگری در مناطق تحت حفاظت سازمان محیط زیست و واگذاری این اراضی به بخش خصوصی، نمونههایی است که نشان میدهد چگونه محیط زیست ایران قربانی بیبرنامگیهای توسعهای کشور شده است!
به موارد مطرح شده باید مواردی همچون تبدیل بخشهای بیشتری از منطقه حفاظت شده و پارک ملی کویر به پادگانهای نظامی و میدان مانور و تلاش برای ایجاد سایتهای ذخیرهسازی گاز و اکتشاف نفت در پارک ملی کویر، عدم پرداخت حقابه تالابها و دریاچهها برای پر کردن سدها و مصرف هرچه بیشتر مردم از آب که منجر به نابودی تالابهایی چون بختگان و پریشان و ارومیه و گاوخونی و... شد و صدور مجوز حفاری در پارک ملی نایبند برای وزارت نفت را افزود که همگی نشان میدهد که چطور برای عقب نماندن از قافله توسعه، هر نوع دست درازی به طبیعت را مباح دانستهاند و فراموش کردهاند که این شیوه توسعه، راه به ناکجا آباد میبرد؛ راهی که بارزترین نتیجهاش پایمال کردن حقی است که آیندگان از زندگی در سرزمین ایران دارند.
باید به یاد داشت که در آغاز فعالیت دولت نهم رتبه ایران از نظر پایداری محیط زیست 132 در جهان بود و در حال حاضر این رتبه با 5 پله سقوط به 137 رسیده است این یعنی در هر سال از اجرای برنامه 5 ساله چهارم توسعه یک پله از نظر پایداری محیط زیست سقوط کردهایم.