نخستین بار در دهم اردیبهشت ماه مصادف با بیرون راندن اولین استعمارگران از منطقه جنوب با شهادت بیش از 800 سرباز و سردار ایرانی و بار دیگر در 12 تیرماه 1367 با مظلومیت 290نفر مسافر بیدفاع هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران از تهران و بندرعباس به مقصد دوبی.
به گزارش ایسنا، یکشنبه 12 تیر1367، هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران با 290 نفر مسافر و خدمه، فرودگاه بندرعباس را به مقصد دوبی ترک کرد. سطح پرواز این هواپیما 14000 پا تعیین شده بود. ساعت 10:15 دقیقه محلی هواپیما شروع به اوج گیری کرد. ساعت 10:24 به وقت محلی، وقتی سطح پرواز12000 پا گزارش شد هواپیما مورد اصابت 2 فروند موشک زمین به هوای ناو وینسنس آمریکا قرار گرفت و در نزدیکی تنگه هرمز بین شارجه و بندرعباس منفجر شد و سقوط کرد و به دلیل سرعت اولیهاش تکههای آن در همین منطقه پخش شد.
در این فاجعه تمامی سرنشینان هواپیما به شهادت رسیدند. 66 کودک زیر 12 سال و 52 زن و 172 مرد در میان قربانیان بودند و 36 تن تبعه کشورهای یوگسلاوی، هندوستان، پاکستان، ایتالیا، شارجه و دوبی از جمله وابسته نظامی پاکستان در ایران و خانوادهاش، در میان کشتهشدگان بودند.
آمریکائی ها ابتدا منکر ساقط کردن هواپیما در خلیج فارس شدند. سپس ادعا کردند که هواپیمای سرنگون شده از نوع جنگنده اف ـ 14 بوده و پس از آنکه فهمیدند پاسخ آنها ابلهانه است و هر چشم غیرمسلحی میتواند جت جنگنده مافوق صوت را از هواپیمای مسافربری تشخیص دهدف, گفتند که از سقوط یک هواپیمای مسافربری ایران در آبهای خلیج فارس مطلعند، لیکن هواپیما توسط نیروهای آمریکایی سرنگون نشده است.
با اصابت موشکها هواپیمای ایرباس در آسمان منفجر شد و قطعات آن همراه با اجساد مسافران بیگناه آن بر روی خلیج فارس در نزدیکی جزیره هنگام پراکنده شد. پس از این حادثه بود که تصاویر تکههای شناور شده این هواپیما بر روی تلویزیونها به نمایش در آمد. صحنه شلیک موشکها و اصابت آن به هواپیما و انفجار آن در آسمان توسط برخی ساکنین جزیره هنگام که با چشم غیرمسلح مشاهده کرده بودند، در آن زمان گزارش شد.
فرمانده واحدهای امداد و تجسس نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران یک روز پس از این فاجعه اعلام کرد که بدلیل انفجار هواپیما در آسمان برخی از اجساد قربانیان جنایت آمریکا در پنج کیلومتری محل سقوط از آب گرفته شده و احتمال اینکه جریان آب اجساد دیگری از شهدا را حتی تا هشت کیلومتری از منطقه سقوط در جنوب جزیره هنگام برده باشد، وجود دارد.
به سرعت، نیروهای امداد و نجات و شناورهای کشتی در منطقه حاضر شدند و هلیکوپترهای ارتش و شناورهای سپاه حاضر و دنبال جمعآوری جنازهها بودند زیرا تمام جنازهها بر اثر فشار بالای جو و انفجار، قبل از رسیدن به سطح آب از بین رفته بودند و هواپیما شرایط این را نداشت که سقوط کند؛ هواپیما در هوا تکه تکه شد.
مقامات آمریکایی پس از به نمایش درآمدن قطعات منفجر شده هواپیما و جنازههایی که از آب گرفته شده بودند، مجبور به پذیرش شلیک به سمت هواپیمای ایرانی شدند، اما آنها ابتدا گفتند که ما یک هواپیمای اف 14 نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کرده ایم.
مقامات نظامی کشورمان ضمن تکذیب ادعای ارتش آمریکا اعلام کردند که در زمان سرنگون شدن هواپیمای مسافربری ایرباس، هیچ هواپیمای جنگی جمهوری اسلامی ایران در آسمان خلیج فارس پروازی نداشته است و فرمانده نیروی هوایی کشورمان نیز ضمن عمدی خواندن این حمله بی شرمانه گفت که در هواپیماهای غیرنظامی یک نوع رادار شناسایی وجود دارد که از لحظه برخاستن از روی باند فرودگاه روشن میشود و از این طریق همه متوجه غیرنظامی بودن آن می شوند. مجری تلویزیون ایتالیا نیز در بخش خبری این شبکه ضمن اعلام خبر سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران، ادعای آمریکائیها مبنی بر سرنگونی یک فروند هواپیمای جنگی کشورمان را مضحک خواند و گفت: ناو وینسنس آمریکا به راحتی قادر بود هواپیمای ایرباس 300 را که با سرعت پایین در پرواز بوده را از یک جنگنده مافوق صوت اف ـ14 تشخیص دهد.
پس از آنکه مقامات کشورمان از خبرنگاران خارجی برای تهیه عکس و گزارش از آثار جنایت آمریکا در خلیج فارس دعوت کردند و گزارشهایی از صحنههای از آب گرفته شدن دهها جسد مرد و زن و کودک در شبکه های تلویزیونی سراسر جهان پخش شد، آمریکائیها ضمن پذیرفتن این اقدام مدعی شدند که ممکن است نیروهای آمریکایی یک فروند هواپیمای مسافربری ایران را سرنگون کرده باشند و رونالد ریگان، رئیسجمهور وقت آمریکا نیز اعلام کرد که نیروهای ما برای دفاع از خود به هواپیمای مسافربری ایران حمله کرده اند.
حتی ارتش آمریکا ابتدا پس از پذیرفتن سرنگونی یک هواپیمای مسافربری مدعی شد که این هواپیما از کریدور هوایی بینالمللی خود خارج شده بود. اما محمد جعفر محلاتی، سفیر وقت کشورمان در سازمان ملل این ادعای آمریکا را که رزمناو وینسنس یک هواپیمای مسافربری را پس از منحرف شدن از مسیر پروازی خود اشتباها به جای یک جنگنده ایرانی هدف قرار داده است، مورد استهزا قرار داد و گفت : از آنجا که هواپیمای مسافربری ایران از دالان هوایی بینالمللی خارج نگشته بود، این حادثه کاملا برنامه ریزی شده انجام شده است.
واشنگتن در ابتدا سعی داشت جنایت وحشیانه خود را به عنوان یک اقدام تدافعی توجیه کند، از این رو چنین وانمود می کرد که گویا یک هواپیمای نظامی را مورد حمله قرار داده است لیکن تمامی شواهد و قرائن علیه آمریکا بود و ثابت میکرد که این کشور با برنامه ریزی قبلی به این جنایت دست زده است چرا که اولا هواپیمای مزبور در مسیر خطوط هوائی بینالمللی در حرکت بود و آمریکا نمی توانست ادعای خود را ثابت کند بلکه عکس آن براحتی قابل اثبات بود. ثانیا اصل حمله به یک هواپیمای مسافربری جرم است و این حمله جنایت آمیز حتی اگر بر فرض محال هواپیمای مزبور در خارج از مسیر خطوط هوایی بین المللی در حرکت بوده باشد، باز هم به همین شدت محکوم بود و چیزی از مجرمیت آمریکا نمی کاست.
رادیو بی .بی .سی نیز ضمن غیرقابل توجیه خواندن شناسایی یک هواپیمای مسافربری از یک هواپیمای جنگی اعلام کرد که رزمناو آمریکایی وینسنس میتوانست با استفاده از دستگاههای الکترونیکی که همه هواپیماها مجهز به آن هستند، از نوع هواپیما مطلع شود و بهانه عدم شناسایی این هواپیما در حالی است که این رزمناو چهار دقیقه که به مدت زمان زیادی برای شناسایی هواپیمای مسافربری است، فرصت داشت.
دان هوارد سخنگوی وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون ) بالاخره با فاصله 5 روزهای از سقوط هواپیمای مسافربری اعتراف کرد که هواپیمای ایرانی که توسط ناو جنگی آمریکا در خلیج فارس سقوط کرد در کریدور بین المللی پرواز میکرده است. وی تصریح کرد که خلبان ایرباس پیش از سرنگونی از سوی فرمانده ناو وینسنس دوبار مورد سوال و تحقیق قرار گرفت و وی هر دو بار به سئوالات ما پاسخ گفته بود.
روزنامه لیبرالسیون چاپ فرانسه در مقاله ای در آن زمان نوشت : آمریکا که خود را تحت پوشش اعلام بیطرفی خیالی در قبال جنگ قرار داده بود، آرام آرام شروع به جانبداری از عراق کرده بدون اینکه موضوع را علنا اعلام کند، زیرا یقین حاصل کرده بود که فقط با نهایت اعمال فشار در زمینههای نظامی و اقتصادی میتواند جمهوری اسلامی ایران را مجبور به خاتمه جنگ کند.
پس از جنایت هولناک نیروی دریایی آمریکا در ساقط ساختن هواپیمای مسافری ایران و کشتار دستجمعی 290 انسان بیگناه که به عنوان بزرگترین جلوه نقض قواعد و قوانین بینالمللی از سوی سردمداران آمریکا موجی از نفرت جهانیان را به همراه آورد، آمریکائیها انتظار داشتند رزمندگان ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دست به یک اقدام عجولانه و تلافیجویانه بزنند تا از این طریق فاجعه کشتار مظلومانه 290 انسان بی دفاع درصحنه بین المللی تحتالشعاع قرار گیرد و از سویی به صورت کاملا عیانتری به حمایت از رژیم بعثی صدام بپردازند تا موازنه جنگ به نفع این رژیم وابسته تغییر یابد.
این آرزوی شیطانی و مکارانه تنها امید باقی مانده آمریکائیها بدنبال این جنایت تکان دهنده محسوب می شد. زیرا آنان برای فرار از بار سنگین مسئولیت این جنایت هولناک و توجیه آن، تمامی واکنشهای مضحک و ضد و نقیض را به سرعت و یکی پس از دیگری ابراز داشتند.
شیوه موضعگیریهای احمقانه مقامات آمریکایی از ابتدا تا انتها نشان داد که این فاجعه یک جنایت عمدی و آگاهانه بوده و این روش تمامی قدرتهای استکباری در جهان می باشد که انتقام شکست عملکرد دیپلماسی و حرکتهای نظامی خود را از جان انسانهای بیگناه و یا با حمله به اماکن مسکونی و غیر نظامی می گیرند.
خاویرپرز دکوئیار، دبیر کل وقت سازمان ملل صریحا واکنش مسئولین ایرانی در قبال فاجعه قتل عام 290 مسافر هواپیما را مورد ستایش قرار داد و از موضعگیری بعدی آمریکائیها که پرونده این فاجعه را بطور یکجانبه مختومه اعلام کرده بودند، انتقاد کرد و اعلام داشت که این پرونده به سادگی مختومه نخواهد شد.
جنایت وحشیانه آمریکائیها چنان زشت و فضاحت بار بود که اکثر دولتهای جهان و بسیاری از مجامع بین المللی در مورد این فاجعه در خلیج فارس اظهار تاسف کرده و آن را محکوم ساختند. با مروری به روزنامه های آن زمان کاملا مشخص می شود که تمامی افراد، رسانهها و مقامات بینالمللی غیر وابسته به قدرتهای استکباری نسبت به آن اعلام انزجار کرده و این اقدامات را یک جنایت جنگی خواندند. فاجعه هواپیمای ایرباس جلوهای از تلاش آمریکائیها برای انتقامگیری از جمهوری اسلامی ایران به خاطر شکستهایی بود که آنان در سیاستهای منطقهای خود از نظر سیاسی و نظامی متحمل شده بودند.
سال 1360، عراق حمله به کشتی های تجاری در خلیج فارس را شروع کرد و با اعلام مینگذاری سواحل بندر امام خمینی(ره) و حمله به دو کشتی تجاری، امنیت خلیج فارس را مختل کرد و در پی تحویل هواپیماهای سوپر استاندارد و موشک های اگزوسه توسط فرانسه به عراق بود که ابعاد این حملات افزایش یافت.
در برابر این حملات که عراق به صراحت مسؤولیت آن را بر عهده گرفت، شورای امنیت عکس العمل مناسبی نشان نداد، اما در قبال انتساب چند حمله به ایران و شکایت شورای همکاری خلیج فارس، 11 خرداد 63 شورای امنیت قطعنامه 552 را صادر کرد و در آن خواستار توقف این حملات شد.
در واقع سال 1367، آمریکاییها مستقیما به نفع عراق وارد جنگ با ایران شدند و جبهه دوم جنگ را در خلیجفارس آغاز کردند. در ابتدای سال 67 آمریکایی ها اقداماتی را در خلیجفارس شروع کردند. درگیری با شناورها و قایقهای سپاه و ارتش درمنطقه خلیجفارس ، جلوگیری از کنترل کردن نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران و حمله به سکوهای نفتی ایران در منطقه خلیجفارس از جمله این اقدامات بود. در حالی که این سکوها در حال سوختن بود عملیات ایرباس را انجام دادند.
از آغاز جنگ تا 10 ژوئیه 1984، 112 کشتی در خلیج فارس مورد حمله موشکی قرار گرفت. ژانویه 1985جمهوری اسلامی ایران ، به دبیر کل وقت سازمان ملل اعلام کرد که از هرگونه اقدامی برای تأمین آزادی و امنیت کشتیرانی در خلیج فارس، حمایت و استقبال میکند، اما حملات به کشتیها ادامه یافت. تا تیر ماه 1366، بیش از 8 میلیون تن کالا از محمولههای کشتیها در خلیج فارس به زیر آب رفت. 41 کشتی کاملا نابود شد و بیش از 200 تن از ملوانان کشورهای مختلف به قتل رسیدند و همین تعداد نیز مجروح شدند.
اینگونه بود که عراق در هدف خود مبنی بر بینالمللی کردن جنگ خلیج فارس تا اندازه زیادی موفق شد و قدرتهای غربی و در راس آنها آمریکا حضور گسترده و تهدیدآمیزی در خلیج فارس یافتند و بالاخره کشتیهای نفتکش کویتی با پرچم آمریکا در خلیج فارس حرکت کردند و اسکورت نظامی نفتکشها و کشتیهای تجاری مورد نظر امریکا در خلیج فارس آغاز شد.
21 سپتامبر 1987، کشتی ایرانی «ایران اجر» مورد حمله نیروهای نظامی آمریکا واقع شد. همچنین حملات نظامی آمریکا به سکوهای نفتی ایران، دخالت آشکار آن دولت در منطقه به نفع عراق را به وضوح نشان داد.
حمله به هواپیمای مسافربری ایران از نتایج تشنج آفرینی های رژیم عراق و دامن زدن ایالات متحده به ناامنی در خلیج فارس بود. در آبهای حوالی جزیره «هنگام» با شلیک دو موشک از ناو آمریکایی وینسنس – که خود به آبهای سرزمینی ایران تجاوز کرده و در آن مستقر بود – تمامی مسافران و خدمه هواپیما به وضع اسفناکی به شهادت رسیدند.
در پی این تجاوز آشکار، 14 تیر 1367 ایران، در نامهای به رییس شورای امنیت، خواستار تشکیل جلسه فوری شورا برای رسیدگی به موضوع شد. 25 تیر 1367، مطابق با 16 ژوئیه 1988، شورا تشکیل جلسه داد. علی اکبرولایتی، وزیر امور خارجه وقت ایران و جرج بوش معاون وقت رییسجمهوری آمریکا در جلسه شرکت کردند.
وزیر خارجه ایران عنوان کرد: «حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس تنها منادی مرگ و بی قانونی و شرارت بوده و جز ناامنی چیزی به ارمغان نیاورده است. عمل جنایتکارانه آمریکا در حمله به هواپیمای کشوری به هیچ وجه در قالب دفاع مشروع و قابل توجیه نیست».
شورای امنیت پس از سخنرانی ولایتی و جرج بوش در جلسه شماره 2821 خود در تاریخ 20 ژوئیه 1988 (29 /4/ 67) قطعنامه شماره 616 را تصویب کرد.
در بررسی این قطعنامه، صرف نظر از آوردن نامی ناقص به جای خلیج فارس و قطع نظر از ارتباطی که در قطعنامه بین مسأله جنگ و ساقط ساختن هواپیمای ایرانی ایجاد شده و یا پیش بینی نشدن محکومیت و جبران خسارت وارده و سایر مسؤولیت های ناشی از حمله، شورای امنیت از شورای ایکائو با آن که یک مرجع فنی و تکنیکی و بالاترین ارگان مسؤول امنیت و سلامت پروازهای بین المللی است، به دنبال درخواست جمهوری اسلامی ایران برای تشکیل جلسه و رسیدگی به موضوع و پس از بررسی در تاریخ 23/ 4/ 1367 (14 ژوئیه ی 1988) به صدور بیانیه بسنده کرد و در آن ضمن ابراز تأسف عمیق و همدردی و با تأکید بر اصل عدم کاربرد زور علیه هواپیماهای غیر نظامی، کاربرد سلاح علیه یک هواپیمای مسافری (بدون ذکر جزییات) را تقبیح کرد و هیأتی را مأمور رسیدگی به موضوع نمود. قطعنامه شورای امنیت از نظر محتوا و کلمات به کار رفته در آن، از بیانیه شورای ایکائو قویتر و محکم تر است. علاوه بر آن، با توجه به ساختار شورای امنیت و جو فشار و تهدیدی که در هنگام تصویب قطعنامه 616 علیه ایران را نوعی موفقیت به حساب آورد. جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر شورای امنیت و شورای ایکائو شکایت خود را در دیوان بین المللی دادگستری لاهه نیز مطرح کرد.
در بررسی سانحه مشخص شد که هواپیمای مسافری بر فراز آبهای سرزمینی ایران مورد هدف واقع شده و در حوالی جزیره «هنگام» سقوط کرده است. در این تهاجم ناو وینسنس به آبهای سرزمینی ایران تجاوز کرده است. قبل از این واقعه نیز توسط نیروهای آمریکایی، به هواپیماهای گشت ایرانی از لحظه برخاستن از باند بندرعباس تا لحظه فرود اخطار داده میشد.
معنای این اقدام، آن است که نیروهای امریکایی حتی برفراز خاک جمهوری اسلامی نیز، هواپیماهای ایرانی را مورد تهدید قرار می دادند. در 8 ژانویه 1988، آمریکاییان مرتکب نقض حریم هوایی ایران برای رهگیری شدند. از دیگر سو، نیروهای آمریکایی بدون مجوز شورای امنیت در منطقه حضور پیدا کرده و با نقض بی طرفی در خلیج فارس علیه ایران و به نفع عراق، عملا در کار بازرسی کشتیها از سوی ایران ممانعت به عمل میآوردند و نیز در مقابل تهاجمِ عراق به کشتی های تجاری ساکت بودند و در برابر عمل متقابل ایران عکس العمل نشان میدادند و تا آنجا پیش رفتند که سکوهای نفتی ایران و کشتی ایرانی «ایران اجر» را مورد حمله قرار داده و به آتش کشیدند.
منطقهای که هواپیما در آن پرواز کرده، منطقه جنگی نبوده است. آمریکا در منطقه خلیجفارس یک جبهه دیگر را باز کرده بود ولی در این جبهه بیشتر بهانه واهی میتراشیدند. منطقه جنگ، منطقه جنوب غربی و غرب کشور ما بوده است و منطقه خلیجفارس در حدود 1200 کیلومتر فاصله داشته است.
قطعا ناو وینسنس یک ناو چند منظوره است و این ناو و تعدادی از ناوهای دیگر به این عنوان به خلیجفارس آمدند که اغتشاش ایجاد کنند، یعنی جبهه دوم جنگ را به نفع صدام علیه جمهوری اسلامی به راه بیندازند.
نیروهای نظامی آمریکا مستقر در آب های خلیج فارس و دریای عمان، در زمان حادثه و قبل از آن عملاً تمامیت ارضی ایران را با استفاده از انواع ترفندها مورد تجاوز قرار داد و به انحاء مختلف کشتیها و هواپیماهای ایران را مورد تهدید قرار داد.
حمله آمریکا به هواپیمای مسافری در حریم هوایی ایران و در مسیر هوایی بینالمللی مشخص و اعلام شد که نقض قاعده حقوقی عدم توسل به زور و همچنین نقض آشکار تمامیت ارضی یک دولت عضو سازمان ملل می باشد. همچنین مصداق کامل تجاوز مندرج در بند «ب» ماده 3، ضمیمه قطعنامه تعریف تجاوز مورخه 1974، مجمع عمومی سازمان ملل می باشد که به استناد آن کاربرد هر نوع سلاح، توسط یک دولت علیه سرزمین دولت دیگر، محاصره بنادر یا سواحل یک دولت توسط نیروهای مسلح دولتی دیگر را، از مصادیق تجاوز دانسته است و بالاخره بند «ت» ماده مزبور، مبین آشکار تجاوز آمریکا به ناوگان هوایی دولت جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود.
هر چند مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامه 3314، توجه شورای امنیت را به تعریف تجاوز جلب و به آن توصیه کرده است که در احراز تجاوز، تعریف مزبور را به نحو مقتضی راهنمای خود قرار دهد، اما عملاً شورای امنیت در قضیه مطروحه با جو حاکم بر شورا از کنار قضیه گذشته و دولت ایران را به اجرای قطعنامه 598 سوق داده است و نهایتا حمایت کامل نسبت به ایمنی هواپیماهای بین المللی و به ویژه ممنوعیت مطلق توسل به زور که در ضمیمه دوم کنوانسیون شیکاگو مورد تأکید قرار گرفته و به صورت قاعده مسلم حقوق بین الملل درآمده است، از طرف شورای امنیت کاملاً نادیده گرفته است.
عنصر تخصصی سازمان ملل متحد ایکائو نیز از مسایل سیاسی به دور نماند و به جای بررسی فنی و ارائه طریق به شورای امنیت، به ابراز تأسف و تسلیت به بازماندگان سانحه پرداخت.
به دلیل حاکمیت چنین اوضاعی بر سازمان ملل، آمریکا پس از سرنگونی هواپیما اعلام نمود که در نظر ندارد هیچ تجدید نظری در دستورات جنگی موجود به عمل آورد و با تشکیل نیروهای تحت فرمان شورای امنیت، برای برقراری امنیت در خلیج فارس به کرّات مخالفت کرد.
روزنامه جمهوری اسلامی ـ سال 67