مجموع نظرات: ۰
سه‌شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۶:۱۹
۰ نفر

کتاب که به دستم چسبید جمله اول پشت جلدش را خواندم: «معشوق هم ممکن است از هر سنخی باشد.» و با همین چند کلمه پرتاب شدم به سایه سار خنک اقاقی ها و رقص بید مجنون که به اعتبار یک رویای دور همواره با من است.

تهران

همشهری آنلاین- مسعود میر: کوچه باغ‌های کاهگلی و نوچ جذاب توت های باریده به زمین از فرط آبستنی، انگار تهران را هنوز هم خواستنی نگه داشته‌است. خرمالوها هم که می‌رسند و برف هم که می‌بارد همین احوال را دارم. تهران لعنتی مثل معشوق است؛ اطواری، غمگین، بی‌حوصله و البته بی‌نهایت جذاب. نمی‌شود قربان صدقه‌اش نرفت حتی وقتی یک روز کامل اعصابت را چرخ کرده‌باشد.

***

تهران این روزها سراسر عاشقی است، اصلا همین که هنوز زور کولرهای آبی برای خودی نشان دادن به هوای اردیبهشتی و خنک این روز و شب‌های پایتخت نرسیده یعنی تهران هنوز عاشق است و هنوز معشوق است. حالا بماند که اگر زور گرما هم بر جان شهر بچربد باز هم می‌شود رفت زیر چنارهای هنوز سرپا مانده سرپل و تا باغ‌فردوس عاشقی‌ کرد، می‌شود رفت سینمای تابستانی نیاوران و از آنجا خیره شد به رویایی که پخش می‌شود در ذهن، می‌شود سر خورد در پله‌های نوروز خان و آنجا گم شد در دالان‌های بازاری که هنوز کاسبانش نم می‌زنند به معبر و دل رهگذرها را خنک می‌کنند.

***

آن خستگی یا شاید بی‌حوصلگی و اطوار را باید تحمل‌کرد. این شرط عاشقی است و معشوق از هر سنخی باشد چنین خواهدبود و اصلا اینگونه است که جلا می‌یابد و عیار می‌گیرد خواستن و دوست داشتن وگرنه کاری ندارد فهرست‌کردن هزار عیب معشوق و دل بریدن از او. تهران به ازدحام آدم و آهن زخمی است ولی مگر می‌شود فراموش‌کرد آنهمه دلبری و عشوه‌هایش را؟

***

این تهران از سنخ عشق است...

کد خبر 851697

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار گزارش

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha