شنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۸ - ۱۷:۵۶
۰ نفر

زهیر توکلی: خبر آمد که صدا و سیما عزم را جزم کرده که براساس کتاب «دا»، نمایشنامه رادیویی بسازد

این خبر را حجت‌الاسلام والمسلمین موسوی مقدم، معاون امور پارلمانی و استان‌های رسانه ملی اعلام کرده است. البته ایشان از دا به‌عنوان رمان یاد کرده‌اند که در همین قدم اول، باید خواهش کرد و به یادشان آورد که این کتاب رمان نیست.

این کتاب، واقعی است. واقعاً آنچه در دا روایت شده اتفاق افتاده و خاطره‌نگار کتاب، خانم سیده‌اعظم حسینی، هزار ساعت نوار از خاطرات سیده‌زهرا حسینی پر کرده است.

البته این فقط مشکل آقای موسوی نیست؛ چندی پیش در ضمیمه روزنامه اعتماد، مطلبی از شاعر ارجمند معاصر آقای هیوا مسیح خواندم که ایشان نیز این «سهو» را مرتکب شده بودند و دا را رمان قلمداد کرده بودند.

این سهو، سهو کوچکی نیست، زیرا این کتاب، خاطره است و یکی از اساسی‌ترین نکات در ثبت خاطرات، از منظر تاریخ شفاهی، استناد آن است؛ وقتی کتاب را رمان می‌خوانیم با همین یک کلمه، کل زحمت‌های طاقت‌فرسای خاطره‌نگار و راوی را بر باد داده‌ایم.

اما اصل سخن: قرار است 30 قسمت 30 دقیقه‌ای نمایش رادیویی براساس این کتاب ساخته شود.

جای نگرانی دارد؛ نگرانی زیاد. آخر اغلب نمایشنامه‌های رادیو، مع‌الاسف ضعیف هستند و برخی بسیار ضعیف. آن‌وقت حیف نیست که چنان کتابی را که حقاً حادثه‌ای منحصر به‌فرد در مکتوبات جنگ به‌شمار می‌رود، در روند ضعیف نمایشنامه‌های رادیویی به مسلخ ببریم؟ صدا و سیما، حقاً متخصص زخمی کردن پروژه‌های بزرگ بوده است. به یاد بیاوریم که پروژه زندگی امام حسن(ع) را به آقای فخیم‌زاده سپردند، صرفاً چون رئیس وقت سازمان، علاقه شخصی به ایشان و فیلم‌هایشان داشت. وقتی یک ملودرام‌ساز، کار تاریخی آن هم پروژه حساسی مثل تنهاترین سردار را به‌عهده بگیرد، حاصل کار همان می‌شود که دیدیم. مثال دیگر یوسف پیامبر(ع) است که حقاً آقای سلحشور، داد این کار را به تمامی داد. بگذریم.

به‌نظر می‌رسد که اگر آقایان به سمت کتاب دا بروند، علی‌القاعده این پروژه هم زخمی خواهد شد که همینجا عاجزانه مسألت می‌کنیم که: مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان.

اساساً چرا نمی‌گذارید که این کتاب، مسیر طبیعی خود را طی کند؟ مسیر طبیعی چیست؟ واضح است. یک «خاطره نگاشته» طولانی و بسیار جزئی‌نگر که روی نثرش هم شدیداً کار شده است، ناگهان با اقبال انبوه مخاطب روبه‌رو می‌شود؛ به‌طوری‌که در کمتر از یکسال به چاپ هفتادم می‌رسد. این فروش، باید همچنان ادامه پیدا کند تا پس از چند سال، آرام‌آرام در ذهن جامعه کتابخوان رسوب کند.

بخشی از این جامعه کتابخوان، نویسندگان و هنرمندان هستند. پس از چند سال، به‌طور طبیعی خواهیم دید که رمان‌ها، شعرها، نمایشنامه‌ها یا فیلمنامه‌هایی با اقتباس از این اثر یا الهام‌گیری از آن نوشته خواهند شد. در قدم بعدی ممکن است فیلم‌ها یا تئاترهایی ساخته و اجرا شوند که ربطی دور و غیرمستقیم به آن داشته باشند.

اثری که این کتاب روی خوانندگان می‌گذارد و مدام همه به هم توصیه خواندن و خریدن آن را می‌کنند، دقیقاً به‌خاطر آن است که یک «خاطره» است و بس. واقعی است و برای نخستین بار در متن یک بیان معتقدانه، تمام نکبت و سیاهی جنگ را بر آفتاب می‌اندازد. پاستوریزه نیست و فاجعه را به‌جزئی‌ترین و سخت‌ترین شکل توصیف می‌کند. عواطف کتاب، عواطف طبیعی است؛

چرا که راوی خود، خانواده و همشهریانش قربانی جنگ شده‌اند اما برخلاف روند موجود ادبیات و هنر جنگ، از مرثیه‌سرایی و دامن‌زدن به احساسات پرهیز دارد و در یک کلام، این کتاب، عطش جامعه را نسبت به «واقعیت» جنگ نشان می‌دهد.

به جای «جنگ‌شناسی»، 22سال است که داریم «جنگ‌سرایی» و «جنگ‌احساسی» تحویل مردم می‌دهیم و عملاً تبلیغات جنگ پس از جنگ هم ادامه پیدا کرده است.

این کتاب، امیدها را برای تغییر این روند، زنده کرده است. اکنون با تلاش فرمایشی برای تبدیل سریع آن به قالب‌هایی که همه با «تخیل» سر و کار دارند و عملاً دوباره به جنگ‌سرایی و جنگ‌احساسی می‌افتند، به نقض غرض دچار می‌شویم. حال این شما و این کتاب دا. ببینیم این یکی هم مصرف می‌شود یا نه؟

کد خبر 85778

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز