اسدالله افلاکی: گفته می‌شود که مهمترین جاذبه‌های طبیعی البرز مرکزی عقاب طلایی و هما هستند. دو پرنده کم‌نظیر که اینجا یکی از معدود زیستگاه‌های اصلی آنهاست.

اما چند سالی است که هما اصلاً در این منطقه دیده نشده و موارد مشاهده عقاب طلایی البرز نیز بسیار نادر بوده است. دلیل آن نیز واضح است.

البرز مرکزی دیگر یک منطقه بکر طبیعی نیست و این دو پرنده نیز اساساً انسان‌گریز هستند و زیستگاه‌های بکر و دور از هیاهو را دوست دارند.

اقدام اخیر شهرداری در ممانعت از ساخت‌و‌ساز غیرمجاز در ارتفاعات تهران شاید بتواند نقطه آغازی برای مقاومت در مقابل تخریب البرز با سازه‌های انسانی باشد و شاید موجب شود طبیعت البرز از آنچه هست ویرانتر نشود. به همین خاطر در گزارشی که در پی می‌خوانید اقدام شهرداری را از منظر منابع طبیعی بررسی کرده‌ایم.

رئیس جامعه جنگلبانی ایران در این باره به همشهری گفت: «برخورد و مقابله با ساخت و سازهای غیرمجاز بویژه در ارتفاعات شمال تهران در صورتی امکان‌پذیر است که سیاست‌گذاریها و برنامه‌ریزیها مستمر و از سوی دیگر پشتوانه قضایی محکم و ادامه‌دار برای صدور احکام و اجرای آن وجود داشته است.»

مهندس کاظم نصرتی اضافه می‌کند که «نشانه‌های مثبتی برای برخورد با ساخت و سازهای غیرمجاز در تهران وجود دارد، نخست نگرانی مقام معظم رهبری نسبت به این ساخت و سازها و دیگر پیگیری رئیس قوه قضاییه و سرانجام معترض بودن مدیریت شهر تهران به این مسأله تا حدی که بحث تخریب آن را مطرح کرده است و این نشانه‌ها این امیدواری را برای افراد علاقه‌مند به محیط‌زیست و منابع طبیعی به وجود آورده که اظهار نظر بکنند و راهکار بدهند تا مگر روی این نشانه‌ها بارگذاری و ارزش‌‌گذاری بشود و برمبنای آن اقدامات جدی صورت بگیرد.»

وی افزود: «مسئله دیگر اینکه، حوضه آبریز تهران که یک حوضه وسیع است و از چندین حوضه آبخیز تشکیل شده یک حوضه بسته کاسه مانندی است که به دلیل ظرفیتها و قابلیت‌هایی که درگذشته داشته به عنوان پایتخت انتخاب شده است، یعنی منطقه‌ای تپه ماهوری بوده با پستی و بلندی و یال و دره‌ها و چشمه‌ها و نهرهای جاری، توده‌های جنگلی و باغات وسیع و نسبتاً پر محصول و اراضی کشاورزی مرغوب که به صورت مجموعه‌ای در درون یک واحد طبیعی و به عبارتی در حوضه آبریز در حالت تعادل وجود داشته است.

اما طی 50 سال اخیر این تعادل به هم خورده است، چرا که نبود اصول و ضوابط علمی و فنی در شهرسازی سبب شده تهران به صورت یک شهر مهاجرپذیر درآید و تمام قابلیت‌ها و ارزشهای اکولوژیکی و زیست‌محیطی آن نابود شود، به طوری که طی این سالها، ساخت و سازهایی که در شمال، شرق و غرب تهران صورت گرفته، یک محیط و مجموعه بسته‌ای را ایجاد کرده است که امکان تهویه هوا برای تهران باقی نگذاشته است. یعنی اگر در گذشته نسیم و وزش باد توان جابجایی آلودگی هوای تهران را داشت، امروزه ساخت و سازهای بی‌رویه مانع این جابجایی می‌شود.»

تهران مجرای تنفسی ندارد!

نصرتی می گوید: «از یک‌سو ساخت و سازها مانع از تهویه هوا در تهران می‌شود و از سوی دیگر عمده باغات و اراضی کرج و اطراف تهران که روزی محلی برای تفرجگاه مردم تهران بود امروزه خود به منابع آلاینده تبدیل شده و در نتیجه باغهایی که در گذشته نقش تلطیف هوای تهران را برعهده داشت امروز خود به منبعی آلاینده تبدیل شده‌اند. از همین‌رو اگر در زمستان در ساعات میانی شب از کرج به سمت تهران در حرکت باشیم   چتر آلودگی هوای کرج و تهران را می‌بینیم که به هم متصل است.

همچنان که چتر آلودگی هوا در فراز بومهن و رودهن و تهران نیز به صورت یکپارچه و متصل به هم قابل رؤیت است و این همه ناشی از آن است که مجراهای تنفسی تهران که به نوعی در غرب وجود داشت بسته شده و آلودگی‌هایی که پیش از این از طریق و از دامنه‌ها خارج می‌شد امروز برجهای ساخته شده در این مناطق مانع از خروج آن می‌شود. یعنی ما در این سالها کوه را تراشیده‌ایم و به جای آن ساختمان ساخته‌ایم و این ساختمانهای عمودی با ارتفاع 20 متر و بیشتر از آن که همچنان ساخته می‌شود اجازه خروج آلاینده‌ها را نمی‌دهد و آنها را به نوعی داخل کاسه اصلی حبس می‌کند.

از آن بدتر، اگر مردم پیش از این برای استفاده از هوای تمیز و تفرج به دره‌ها و دامنه‌ها و بالا دست این حوضه‌های آبخیز- که شاید کمتر از 30 درصد آنها باقی مانده- پناه می‌بردند امروز به دلیل ساخت و سازهای بی‌رویه، تمام این تفرجگاه‌ها به نوعی دچار تغییر و تحول شده است. حتی در محدوده‌هایی که ساخت و ساز هم نشده، انتقال آب  این مناطق، باعث از بین بردن توده‌های جنگلی و طراوت و ارزش تفریحی آن شده است.

برای نمونه، در منطقه سعادت‌آباد در مسیر شهرک مخابرات به چین‌کلاغ و امتداد آن، توده‌های کم‌نظیر با پوششی از درختان بید، زبان گنجشک، عرعر، صنوبر، چنار، گردو و ازگیل و چشمه آب نسبتاً خوبی وجود دارد که حیات این توده‌های جنگلی به آب این چشمه و مسیل بستگی دارد.

اما متأسفانه شرکت‌های تعاونی مسکن در سال‌های اخیر همواره در این محدوده مشغول ساخت و ساز بوده و همچنان این ساخت و سازها در جهت پیشروی به سمت قله است.
 از سوی دیگر، ناهماهنگی موجود  میان خدمات‌رسانی و توسعه ناپایداری که در حال وقوع است، سبب شده آب این دره را به ساختمان‌ها منتقل کنند و تأمین رفاه ساکنان این ساختمان‌ها در اولویت قرار بگیرد و در نتیجه ادامه حیات این توده‌های جنگلی مختل بشود.»

نصرتی می‌افزاید: «این روندی است که در تمام حوضه‌های آبخیز و سرشاخه‌های آن که عمدتاً  کوهستانی است در حال وقوع است. حال این پرسش مطرح می‌شود که اولاً این ساخت و سازهایی که از شمال شرق تا شمال غرب تهران در دامنه کوه و ارتفاعات و قله کوهستان در حال انجام است، متعلق به چه کسانی است و این افراد از چه مجرایی مجوز ساخت و ساز می‌گیرند، حتی اگر این ساخت و سازها  به نوعی کمک به قشری باشد به شدت از عدالت به دور است، چرا که برای همه قشرهای جامعه امکان چنین چیزی وجود ندارد. یعنی در همین دامنه‌ها، صدها تعاونی مسکن، زمین دارند ولی امکان و اجازه ساخت و ساز ندارند با این همه افرادی هستند که می‌توانند ساخت و ساز کنند.

 از طرف دیگر، اگر سال‌ها بر این نکته تأکید می‌شود که تهران روی گسل واقع شده و زلزله آن را ویران  می‌کند اینها چگونه بدون توجه به این خطر، این ساختمان‌ها را احداث می‌کنند و شأن قانونی این ساخت و سازها چیست، چرا که حدود 40 سال است که ضوابط و مقررات شهرسازی و انواع طرح‌های هادی، جامع و تفصیلی وجود دارد، بنابراین چگونه به رغم بودن این طرح‌ها و ضوابط شهرسازی این ساخت و سازها صورت می‌گیرد؟

پرسش دیگر اینکه وقتی که به تعاونی‌هایی که به آنها زمین‌ واگذار شده اجازه ساخت و ساز داده نمی‌شود، چطور یک عده یا برخی نهادها و ارگان‌ها می‌توانند در شرایط مشابه ساخت و ساز کنند. در حالی که این ساخت و سازها مانند دیواری باعث انباشت آلودگی در تهران می‌شود.»

نصرتی تصریح کرد: «اگر  چنانچه به مسائل زیست‌محیطی و حیاتی شهر تهران اعتقاد داریم و بر این باوریم که بیش از 50 درصد مرگ و میرها ناشی از آلودگی هوا، آب و تصادفات در شهر تهران است، باید به این پرسش‌ها پاسخ داده شود که چرا مردم تهران باید تاوان تخلفات عده‌ای دیگر را بپردازند و چرا اجازه ساخت و سازهایی داده می‌شود که نتیجه آن اعمال محدودیت برای مردم در دسترسی به بخش‌هایی از طبیعت است، تا آنجا که حتی از حق و حقوق عادی خود محروم بشوند.

بر این اساس اراده‌ای که در ماه‌های اخیر در بین مسئولین و تصمیم‌گیران به‌وجود آمده را باید قدر بدانیم و همه تلاش کنیم با یک عزم ملی تهران را از این وضعیت خارج کنیم و به مسئولان کمک  کنیم تا این وعده را محقق سازند.»

راهکارهایی برای اجرای قانون

رئیس جامعه جنگلبانی ایران می‌گوید: «برای رسیدن به این هدف باید منابع طبیعی و محیط‌زیست نزد سیاستگذاران و مسئولان کشور و مردم اهمیت و ارزش واقعی خود را بازیابد.

با این رویکرد که طبیعت و واحدهای طبیعی، یک مجموعه زنده‌ای را تشکیل می‌دهند که حیات آنها در تعادل و توازن با یکدیگر امکان‌پذیر است، به طوری که  هیچ‌گونه دخل و تصرف و برخورد غیرمنطقی و غیرعلمی را تحمل نمی‌کند.

این در حالی است که دخل و تصرفات غیرمنطقی در حوضه طبیعی تهران بزرگ در حال حاضر به صور مختلف وجود دارد که مهم‌ترین پیامدآن آلودگی هواست و این روند، ضرورت تحکیم جایگاه منابع طبیعی و محیط‌زیست و ارزش‌های زیست‌محیطی را در تمام فعالیت‌های عمرانی کشور نشان می‌دهد.»

وی در ادامه گفت: «این درست است که محور محیط‌زیست و محور توسعه، انسان است ولی تا منابع پایه‌ای چون: خاک، آب، پوشش گیاهی و هوای سالم وجود نداشته باشد، امکان زندگی وجود نخواهد داشت؛ بنابراین باید ارزش این منابع در تمام سطوح زندگی لحاظ شود.

از سوی دیگر، نباید سازمان محیط‌زیست و منابع طبیعی را مخل توسعه و در تقابل با آن بدانیم، بلکه باید زمینه را برای ارزیابی زیست‌محیطی پیش از اجرای تمامی پروژه‌های اجرایی و عمرانی فراهم سازیم.»

نصرتی معتقد است: « با توجه به اراده‌ای که برای جلوگیری از ساخت و ساز غیر مجاز وجود دارد، باید پشتوانه قضایی لازم را برای صدور احکام و اجرای آن به وجود بیاوریم. ضمن آنکه باید برنامه‌ریزی‌ها و سیاستگذاری‌ها مستمر، جدی و قاطع و به گونه‌ای باشد که مانع از ایجاد این ذهنیت بشود که هر مسئول و مقامی که می‌آید، شیوه خودش را دارد و پس از چندی این شیوه منسوخ می‌شود».

کد خبر 8588

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار محیط زیست

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز