و سالها بعد، برای این که از فرادست مجلس راهی به سوی کابینه پیدا کند، نه به عنوان وزیر که به عنوان معاون رئیس دولت نهم و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی انتخاب شد. مرد خبرساز احمدینژاد پس از سالها دوستی با احمدینژاد، سرانجام فرزند رئیس جمهوری را به همسری دخترش و به دامادی خود برگزید تا مردم ایران شاهد پیوند هرچه بیشتر دویار قدیمی و صمیمی باشند. در دوران جوانی، وی مرکز نشر فرهنگ و هنر و ادبیات مردم کردستان را راهاندازی کرد. سپس به عضویت وزارت اطلاعات در آمد.
در سالهای میانی دهه هفتاد به سمت مدیریت رادیو پیام رسید و در خرداد 1382 زمانی که محمود احمدینژاد به همت آبادگران شورای شهر به شهرداری تهران رسید، یار قدیمی وی نیز به سوی او شتافت و در مسند سازمان فرهنگی - هنری شهرداری تهران جا گرفت.
دوران جدیدی از همراهی و همکاری دو دوست فراهم شده بود. مشایی در این ایام هرچند اظهارنظرهای خاصی را داشت، اما به اندازه دوران بعد کاریاش خبرساز نبود. بعد از ایامی چند، سرانجام محمود احمدینژاد با رای مردم به ریاست جمهوری ایران برگزیده شد و این فرصت بار دیگر برای آقای مشایی مهیا شده بود تا بار دیگر و در مسندی بالاتر تلاشهایش را به کار گیرد.
اما دوران حضور مشایی در راس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به عقیده بسیاری از کارشناسان یکی از ضعیفترین دوران فعالیت این سازمان را رقم زد. معاون اول رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، رئیس مرکز مطالعات جهانی شدن، جانشین رئیس جمهور در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور، عضو شورای نظارت بر صدا و سیما، عضو شورای فرهنگی دولت، نماینده رئیسجمهور در شورای نظارت بر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، عضو کمیسیونهای اقتصادی و فرهنگی دولت نهم و نیز معاون اول سابق و مشاور و رئیس دفتر رئیس جمهور دهم، در طول سالهای گذشته به عنوان یکی از خبرسازترین دولتمردان جمهوری اسلامی ایران ظاهر شده است و هر از گاهی باعث شده است تا هجمه انتقادات متوجه دولت و رئیس جمهور شود.
در این میان یکی از عجیبترین اتفاقات، حمایتهای همیشگی رئیس جمهور از پدر عروسش بوده است که در میان تمامی انتقادات و ناراحتی بزرگان و مراجع عظام صورت گرفته است.عدهای میگویند رحیم مشایی با استعدادترین فرد برای انجام کارهای شگفتانگیز است. پس او بهترین کسی است که میتواند دولت را از پاسخ به سوالهای اساسی آسوده سازد.
اما در این میان میتوان به یک باور مهم هم رسید؛ کسی که سالیان سال روی یک موضع میایستد و همواره در برابر بزرگانی میایستد و هرازگاهی نگرانی آنها را فراهم میسازد، حتما براساس و پشتوانه یکسری عقاید منسجم و البته غلط در عرصه حضور یافته است. نگرشهایش هر از گاهی باعث التهاب در جامعه میشود و کسی چه میداند شاید او این التهابها را هم از شرایط تحقق آرمانی میداند که براساس همان پشتوانه و اساس غلط در فکر او جای گرفته است.
اسفندیار رحیم مشایی حالا سوژه اول رسانههای داخلی و بسیاری از رسانههای خارجی است. کسی چه میداند، شاید او این فضای التهاب را میپسندد...
داستان سی- دی معروف
شاید اولین اتفاقی که باعث شد نام مشایی به عنوان چهره خبرساز دولت بر سر زبانها بیفتد داستان سی-دی جنجالی بود که حکایت از حضور وی در یک مراسم خاص در ترکیه
داشت.
خبرگزاری ایرانیوز با قرار دادن صحنه ای چند ثانیه ای ازیک فیلم خبر از حضور مشایی در مراسمی داد که پرتکل های رایج برای حضور مقامات جمهوری اسلامی ایران در نشست های بین المللی رعایت نشده بود و مراسم افتتاحیه آن با رقص مختلط زنان و مردان همراه بود.
در این مراسم رحیم مشایی از ابتدا تا انتها در سالن حضور داشت و هیچ واکنش منفی هم نشان نداد. این خبر را بعداً خبرگزاری فارس هم با ارائه مستنداتی منتشر کرد و روزنامه کیهان نیز در برابر این اقدام معاون رئیس جمهور موضع گرفت.
دوستی با رژیم صهیونیستی
حکایت دوستی رحیم مشایی با مردم رژیم صهیونیستی هم از آن خبرهایی بود که با بازتابهای بسیاری مواجه شد. اما این موضوع هم نتوانست از میزان اعتماد رئیس جمهور به او بکاهد. مشایی چندی پیش از اشغالگران قدس با عنوان «مردم اسرائیل»! یاد کرد. او از دوستی با مردم رژیم صهیونیستی هم سخن گفت، جنایت صهیونیستها در میان مردم مظلوم فلسطین، روز به روز بیشتر میشود .
اعتراضات فراوانی علیه مشایی و اظهاراتش انجام شد. وی بعد از اعتراضهای گسترده داخلی نه تنها حاضر به اصلاح نظر خود نشد، بلکه بر آن اصرار هم ورزید .با اعلام خبر اظهارات مشایی مبنی بر این دوستی، بسیاری از مراجع عظام به صحنه آمدند و شدیدترین انتقادات را متوجه مشایی کردند.
این در حالی بود که او بار دیگر بر این موضع پای فشرد و بازهم از دوستیاش با مردم رژیم صهیونیستی سخن گفت. او نه یکبار که در برنامههای متعدد بارها بر این مسئله پای فشرد و از موضع خود دفاع کرد تا جایی که فرمایشات قاطع رهبر فرزانه انقلاب مباحث به وجودآمده را حل و فصل کرد.
داستان حجاب
از دیگر خبرسازیهای اسفندیار رحیم مشایی به اظهارات وی درباره موضوع حجاب برمیگردد. مشایی در اوج مخالفتهای گسترده کشورهای غربی با حجاب اسلامی، طی مصاحبهای «حجاب اسلامی» را «اختیاری» نامیده بود.
البته خود مشایی این موضوع را به گونهای دیگر روایت کرد: از قول خبرنگار یک رسانه خارجی نوشته بودند که بنده گفتهام: حجاب هیچ ضرورتی ندارد به این صورت که وقتی به ایران رفته بودم و با آقای مشایی مصاحبه کردم، جلوی در به من گفتند باید حجابت را کامل کنی، ولی وقتی داخل رفتم ایشان به من گفتند که نه حجاب هیچ ضرورتی ندارد و شما میتوانید هیچ حجابی نداشته باشید، این دروغ از آن جا معلوم میشود که در همان مقاله عکسی را در کنار خود من انداخته است که در آن حجابی دارد که از بسیاری از خانمها در تهران بیشتر و محکمتر بود.
خوب به بعضیها میشود یک مطالبی را نسبت داد، ولی به بنده که سابقه زندگیام کاملاً روشن است و به دولتی مثل دولت آقای دکتر احمدینژاد که سابقهاش و افتخار کردنش به سنتهای دینی و ملیمان در این چهار سال روشن است، این برچسبها نمیچسبد.
همشهری جمعه