به گزارش همشهری آنلاین، دختر ۱۸ ساله اشکریزان به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: پدرم پیمانکار سازمانهای نیمهدولتی است و اوضاع مالی متوسطی دارد. او گاهی پروژههای بزرگی را در شهرهای اطراف میگیرد و کمتر به مشهد میآید. ما هم اعتراضی نداشتیم چون پدرمان برای رفاه و آسایش ما زحمت میکشید.
از حدود یک سال قبل رفتارهای پدرم بهشدت تغییر کرد و با آنکه محل پروژه تا مشهد ۵۰ کیلومتر بیشتر فاصله نداشت، ادعا میکرد پروژه زمانبر است و نمیتواند به دیدارمان بیاید. آنجا بود که من به تغییر رفتارهای پدرم مشکوک شدم و با جستجوی پنهانی در گوشی تلفن فهمیدم به مادرم خیانت میکند و در شهرستان چناران زنی را صیغه کرده است و به همین خاطر کمتر به ما سر میزند.
- شکایت زن میانسال از دخترش به پلیس | ۱۳ سالگی مرا شوهر دادند
- عشق پسردایی سرابی بیش نبود | به هم زدن نامزدی بعد از ۶ سال | پای دختران خیابانی در میان بود
مادرم زنی مهربان و دلسوز است و همه ناملایمات زندگی را تحمل میکند تا همسرش در آرامش باشد و ما هم جای خالی پدر را احساس نکنیم. وقتی ماجرای خیانت را برای مادرم بازگو کردم، او نپذیرفت به همین دلیل در حضور مادرم با آن زن غریبه تماس گرفتم، ولی آن زن با وقاحت به من و مادرم ناسزا گفت و مدعی شد از یک سال قبل پدرم شوهرش است و ما هم نباید با شوهر او تماس بگیریم.
او چنان جملات بیشرمانهای بر زبان جاری میکرد که من از خجالت آب میشدم و مادرم فقط اشک میریخت. زمانی که پدرم به مشهد بازگشت و ما را مقابل خود دید، از آن زن غریبه حمایت کرد و من و مادرم را بهشدت کتک زد که چرا مزاحم همسرش شدهایم. در این شرایط خودم را از زیر مشت و لگدهای پدرم نجات دادم و به کلانتری آمدم تا از او شکایت کنم.
هنوز صحبتهای دختر جوان ادامه داشت که مادر او با چهرهای نگران و گریهکنان فرزندش را به آغوش کشید و گفت: از چند سال قبل متوجه خیانتهای همسرم بودم، اما به خاطر فرزندانم سکوت میکردم تا آنها آواره نشوند و دید بدی نسبت به پدرشان پیدا نکنند. همسرم یک بار مبلغ یک میلیارد تومان برای یکی از همین زنان غریبه هزینه کرد، ولی آن زن پولها را بالا کشید و فرار کرد. در همین حال شوهرم از من خواست به زندگی مشترکمان ادامه بدهم و این ماجرا را نادیده بگیرم تا دیگران متوجه موضوع نشوند.
ولی این بار به خاطر دخترم نمیتوانم سکوت کنم چراکه او نمیتواند این رفتارهای خیانتآمیز را تحمل کند و اصرار دارد از پدرش طلاق بگیرم، در این صورت در کنارم میماند و گرنه از ما جدا میشود.
با توجه به حساسیت این ماجرای تاسفانگیز تلاش مشاوران زبده کلانتری با راهنماییهای سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفا) برای ارائه راهکارهای کارشناسی و روانشناختی به اعضای این خانواده آغاز شد تا از متلاشی شدن این زندگی پیشگیری شود.
نظر شما