به گزارش همشهری آنلاین، مهران مدیری پیش از این هم برای اولین فیلمش ساعت ۵ عصر نقدهای منفی دریافت کرده بود. در حالی که در کارهای تلویزیونی اش، چه در سریال های طنز ۹۰ قسمتی و چه در در برنامه های گفت وگو محور و استندآپ کمدی، هیچوقت با چنین واکنش های منفی مواجه نشده است.
ساخت دو فیلم و بازی در ۱۲ فیلم حاصل کار مهران مدیری در سینماست. این آمار در برابر ۴۰ برنامه تلویزیونی که ساخته یا در آنها بازی کرده، رقم بالایی نیست. در میان نقش هایی که در سینما بازی کرده به غیر از همیشه پای یک زن در میان است که برای آن تنها جایزه بازیگری سینمایی اش را دریافت کرد، و دایره زنگی که نقش متفاوتی ارائه داد، فیلم و نقش خاصی کار نکرده است که بتوان گفت به عنوان بازیگر در آن درخشیده است. در فیلم دیدار نقش چندان برجسته ای ندارد و از یک سوم فیلم به بعد هم تا انتهای فیلم دیگر حضور ندارد و بیشتر مینا لاکانی است که دیده می شود. توکیو بدون توقف تجربه مکرر بازی های او در تلویزیون است. در پل چوبی حضور بسیار کمرنگی دارد، در ما همه با هم هستیم همان نقشی را دارد که در ساعت پنج عصر، ساخته خودش، بازی کرده بود. یک بازپرس. علاوه بر ضعف های جدی فیلم بازی مهران مدیری هم چیزی به فیلم اضافه نمی کند. در مورد فیلم درخت گردو خودش در یکی از مراسم جشن حافظ بسیار هوشمندانه بازی اش را نقد کرده و گفته است: هنوز نفهمیده ام دلیل انتخاب من برای بازی در درخت گردو چه بود...من افتضاحم در آن فیلم. این را واقعا می گویم. من در آن فیلم بد بای کردم. یعنی وقتی فیلم را دیدم نفهمیدم چرا بازی کردم. حالا دوستم داشتند یا دوست بودیم گفتند تو هم بیا بازی کن. ولی یک چیز افتضاحی بود. یعنی جایزه چپق طلایی اگر وجود داشت، برای این فیلم به من می دادند.
دربرابر سینما، او در تلویزیون بسیار موفق کرده است. مجموعه های طنز و ۹۰ دقیقه ای بسیاری تولید کرده که در تمام آنها بازی هم کرده و علاوه بر آن مسابقه و برنامه های گفت وگو محور هم داشته است که تمام آنها مخاطبان بسیاری جذب کرده اند و موفق بوده اند. اما واقعا چرا مهران مدیری در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی موفق است، اما در سینما نه؟ به نظر می رسد این ۳ عامل بسیار در این اتفاق موثرند:
سینما رسانه دیگری است
معیارهای سینما کاملا با تلویزیون متفاوت است. استانداردهای برنامه سازی برای تلویزیون هم به طور مشخص از سینما جداست. آنچه در تلویزیون جذاب و دیدنی است و مخاطب را جذب می کند، لزوما در سینما به کار نمی آید و موفق نیست. از سمت دیگر فرم و شکل بندی که برای یک سریال تلویزیونی به کار گرفته می شود، نمی تواند در سینما موفقیت به دست آورد. در سینما از کارگردانی تا طراحی صحنه و نورپردازی و صداگذاری همه چیز باید سینمایی باشد. اما در کارهای سینمایی مدیری چنین تفکیکی وجود ندارد و او با همان سیاق و شکل کارهای تلویزیونی اش عمل می کند. در سریال او فرصت دارد تا در ۹۰ قسمت داستانش را تعریف کند، شخصیت هایش را جا بیندازد، شوخی های مختلف را آزمایش کند و داستان های مختلفی تعریف کند که هر کدام بالاخره طرفداران خودش را پیدا خواهد کرد. به اضافه این که اتفاقات بداهه هم می تواند کمک کننده باشد. اما در سینما او چنین فرصتی ندارد.
فیلمنامه ضعیف
بسیاری از منتقدان معتقدند مشکل اصلی سینمای ایران فیلمنامه است. به خصوص در سال های اخیر، به سختی می توان فیلمی با فیلمنامه قوی و هوشمندانه یافت. در مورد مهران مدیری هم همینطور است. فیلمنامه اولین ساخته او، ساعت پنج عصر که نویسنده فیلمنامه اش را خود مدیری نوشته، ایده خوبی دارد. مردی که باید تا ساعت ۵ بعدازظهر قسط وام خانه اش را به بانک پرداخت کند، اما از همان ساختمان مسکونی اش تا خود بانک، با مشکلات عجیب مواجه می شود. دعوای همسایگان، زخمی شدن در دعوا، رفتن به بیمارستان و مواجه شدن خانم پیری که برای دفن شوهرش کسی را ندارد تا همراهی اش کند، گرفتار شدن در دست یک راننده معتاد و در نهایت دستگیر شدن توسط پلیس امنیت برای شرکت در تظاهرات اعتراضی. در حالی که او در این تظاهرات شرکت نکرده بوده است.
این اتفاقات اما منطق کمدی و سینمایی شان را از دست می دهند و در نهایت فیلمی ساخته می شود که می خواهد کمدی اجتماعی باشد، اما نه کمدی است و نه اجتماعی.
اتکای زیاد بر برند
مهران مدیری از معدود کارگردانان و بازیگرانی است که تبدیل به برند شده است. او با هوش و استعداد بالایی که دارد، توانسته مخاطبانی داشته باشد که اگر اسم او به عنوان سازنده روی هر برنامه تلویزیونی باشد، برایشان کافی است تا آن را حتما تماشا کنند و احتمالا همین باعث شده مدیری در مورد فیلم هایش هم همین تصور را داشته باشد. اما هر دو ساخته اش تا اینجا نشان داده چنین نیست.
نظر شما