اما هیچگاه این روش، مطابق آنچه تجربه شده بود، در ایران به منصه ظهور نرسید. شاید یکی از دلایل این امر گرایش کلی نظام آموزشی به علوم انتزاعی و حتی تدریس علوم تجربی به شکل انتزاعی باشد که مغایرت اساسی با روشهای مبتنی بر تجربه فردی دانشآموز دارد.
اکنون ابزار رایانه و اینترنت، تحولی را در نظام آموزشی جهان رقم زده که بومیسازی آن در ایران نیز به سرنوشت روش دانشآموز محوری دچار شده است.
واضح است که برای تحول در نظام آموزشی کشور، هرگز نمیتوان از بنیان آغاز کرد و کل نظام آموزشی را با نظامی جدید عوض کرد، بلکه این تحول باید تدریجی و مبتنی بر واقعیات جامعه باشد.
مدرسه هوشمند، یک پیشنهاد عملی با هدفمندی اجرای پیشرفتهترین روشهای آموزشی نوین و نگاه عملی به وضعیت کنونی نظام آموزشی کشور است.
در یک نگاه کلی، اگر فرایند آموزش در مدرسه را به سه بخش تدریس معلم، انجام تکلیف و تمرین و برگزاری آزمون تقسیم کنیم، در مییابیم که بدون دخالت مستقیم در بخش اول که از ایستایی بیشتری در مقابل تحول برخوردار است نیز، میتوان دست به بهبود نظام آموزشی زد.
هنگامی که معلم یک درس را برای یک گروه دانشآموزان ارائه میدهد، فرایند آموزش به روش چهره به چهره با تمام مزایای این روش اتفاق میافتد. اما به محض آن که معلم میپرسد کسی اشکال یا سؤالی ندارد، ابزارهای جدید آموزشی قابلیت خود را به نمایش میگذارند.
از این پس، دانشآموز قویتر ، مبحث بعدی و نکته جدید میخواهد و دانشآموز ضعیفتر هنوز در فهم آنچه تدریس شده، مشکل دارد. صرف وقت معلم برای یک گروه با این تنوع در دریافت، نقطه آغازین ضعف نظام آموزشی است.
پس از رفع اشکال دانشآموزان، نیاز به لوازم کمک آموزشی برای تعمیق در تفهیم ظهور میکند و پس از آن، تکرار مطالب برای تثبیت و یا تجربه منجر به پایداری مطالب در ذهن دانشآموزان، ضروری میشود که هر دو در مدرسه هوشمند مطابق برنامهریزی دقیق پیش میرود.
در واقع از زمانی که کار تدریس مقدماتی معلم پایان یافت، وظیفه ابزارهای جدید آغاز میشود. اگر هر دانشآموز یک رایانه مقابل خویش داشته باشد که نرمافزار آن با رهبری نظام یافته به معلم یاری رساند، دقیقاً مانند تکثیر معلم به تعداد دانشآموزان، بهرهوری محیط آموزشی افزایش مییابد.
پس از تدریس، نرمافزارهایی شامل متن، صوت، تصویر، پویانمایی (انیمیشن) و فیلم به دانش آموز عرضه و بازخورد فعالیت او ثبت میشود.
این بخشها به ویژه نرمافزارهایی که برای تکرار مطالب و تثبیت و تعمیق مطالب طراحی شدهاند، همگی به گونهای هستند که جایگاه دانشآموز در مسیر یادگیری را پیشبینی کرده و در همان نقطه به او کمک میکنند یعنی همان کاری که معلم در کلاس، امکان و فرصت انجامش را ندارد. البته در واقع این خود دانشآموز است که به کمک نرمافزار هوشمند، مسیر خودآموزی (self earning) خود را فراهم میآورد.
بهطور کلی، جهتگیری مدرسه هوشمند در مسیر تربیت دانشآموزانی است که به تدریج به دانشجو بدل شوند، یعنی به جای فراگیری دانشهای مختلف، روش فراگیری دانشها را بیاموزند تا در مواجهه با علوم و معلومات جدید، دچار ایستایی نشوند.
ابزار ویژه مدرسه هوشمند که توانمندی دانشآموز نیز تلقی میشود، تسلط بر زبان انگلیسی به معنی درک مطلب و استفاده از کامپیوتر به معنی امکان استفاده از نرمافزارها و توانمندی ورود عالمانه و هدفمند به فضای اینترنت است. در واقع دانشآموز به این ابزارها مجهز میشود تا در آینده با مواجهه دفعی روبهرو نگردد.
گام بعدی در فرآیند آموزش، تمرین و تکرار است. در این مرحله، مدرسه هوشمند بهطور مستقل و تنها با مدیریت کلی معلم، به انجام وظیفه میپردازد. یکی از ضعفهای عمده نظام آموزشی سنتی، محدودیت انجام تمرین به دلیل محدودیت وقت و موانعی از قبیل اتلاف وقت در نوشتن و عدم اطمینان دانشآموز به انجام صحیح تمرین در حین انجام و اتلاف وقت فراوان و محدودیت در بررسی آن توسط معلم است.
در مدرسه هوشمند، ضمن افزایش سرعت حل تمرین به تبع افزایش کمی حل تمرین، با اجرای سیستم هشدار و راهنمایی به دانشآموز حین انجام تمرین، کیفیت نیز افزایش مییابد. همچنین مجموعه اطلاعات ثبت شده در این بخش نظیر میزان دقت دانشآموز در حل تمرین، سرعت و میزان صرف وقت میتواند نظام آموزشی را در هدایت تحصیلی و ارزیابی وی یاری رساند.
گام بعدی، برگزاری آزمون است. نظام آموزش سنتی در این بخش هم دچار ضعفهای کیفی و کمی است که هر دو ضعف با تمهیدات نظام مدرسه هوشمند به راحتی مرتفع میشود.
آزمون در مدرسه هوشمند یک اتفاق نادر و پراسترس و اتفاقی در گزینش معلومات و توانمندیهای دانشآموز نخواهد بود. در واقع در مدرسه هوشمند، هر آنچه فراگرفته میشود، بارها در حداقل زمان و با بهترین راندمان میتواند مورد سؤال واقع شود و همه نتایج آن برای ارزیابی میزان موفقیت فرآیند آموزش ثبت شود.
همچنین نظیر بخش اول یعنی ارائه مطالب، در بخشهای تمرین و آزمون نیز، مجموعه دانشآموزان بهطور فردی با فرآیند آموزش روبهرو میشوند و هر کس مطابق استعداد و توان و انرژی خود پیشرفت میکند و هرگز دانشآموزان پیشرو، برای دیگری متوقف نمیشوند. همانگونه که دانشآموزان عقبتر مانده، به دلیل جا ماندن، مجبور به عبور سطحی از مطالبی که هنوز به درستی فرانگرفتهاند، نخواهند شد.
بدیهی است تمامی آنچه در مساعدت ابزارها به فرآیند آموزش بیان شد، محدود به فضای مدرسه نمیشود و دانشآموز میتواند تمامی آن را در منزل داشته باشد و از نقل و انتقال دفتر و کتاب به مدرسه و منزل بینیاز شود.
یکی از ضعفهای پنهان نظام آموزشی سنتی، محدود کردن دانشآموزان به دایره خارج از محدوده علایق و انگیزههایشان است. موضوعی که هر معلمی با آن روبهرو شده است.
یک دانشآموز دوست دارد از یادگیری یک درس به صورت سطحی و در حد ضروری عبور کند و در یک زمینه که مورد علاقه اوست، بسیار بیش از آنچه انتظار نظام آموزشی است، تعمق کند.
این امکان در مدرسه هوشمند به راحتی در اختیار دانشآموز قرار میگیرد، بدون آن که به فرآیند آموزشی او و گروه دانشآموزان صدمهای وارد شود.
شاید به نظر برسد با افزایش تعامل دانشآموز با ابزار رایانه، تعاملات دانشآموزان با یکدیگر و با معلمان خود رو به کاهش گذارد، همچنین از آنجا که تجربه به جای حفظ کردن معلومات بیشتر بر علوم تجربی تطبیق دارد، علوم انتزاعی و علوم انسانی ممکن است به اندازه علوم تجربی از ابزار مدرسه هوشمند بهرهمند نشوند.
مدرسه هوشمند این دو ضعف را با یکدیگر به نقطه قوت بدل کرده است. بدین معنی که در مورد علوم انسانی و علوم انتزاعی، از مباحثه گروهی دانشآموزان بهره میگیرد تا هم جبران ضعف روابط انسانی شود و هم ابزار مناسبی برای فراگیری علوم غیر تجربی پدید آید.
تغییر ساختار و معماری زمان در مدرسه هوشمند موجب باز شدن زمان دانشآموزان و امکان فعالیتهای جنبی را به آنها میدهد که بستری مناسب برای پژوهشهای گروهی و اداره سمینار و فضاهای علمی و تجربه تعاملات اجتماعی خواهد بود.
بدیهی است مدرسه هوشمند نیز با چالشهایی روبهروست که به برخی اشاره میشود:
- عادت دانشآموزان به یادگیری سنتی و آزمونهای سنتی و نیز عادت معلمان به همین روشها.
- نگرانی معلمان از به خطر افتادن موقعیت شغلی به دلیل عدم امکان ارائه آموزشهای لازم به ایشان و حتی عدم امکان اطلاع از مزایای واقعی مدرسه.
- فقدان الگوی بومی مدرسه هوشمند و نیاز به تجهیزات و سرمایه وسیع و مقاومت اولیای دانشآموزان.
البته سرمایه مورد نیاز برای تأمین تجهیزات مورد نیاز مدرسه هوشمند از هزینههایی که اکنون در بسیاری از مدارس غیردولتی صرف میشود، کمتر است.
اما اساسیترین گام در راه نیل به این نظام آموزشی، پس از تحکیم باور عمومی نسبت به آن، تغییر نگرش اساسی در تعاریف اولیه آموزش و البته در فرایند اجرا، استفاده از نرمافزارهای کامل و دقیقی است که امکان اصلاح و تکامل داشته باشد و بر نیازهای واقعی محیطهای آموزشی کشور منطبق باشد.
هم اکنون این نرمافزارها به صورت محدود و آزمایشی طراحی شده و در حال اجراست، اما محدود به مدارسی است که در ساختار خود از انعطاف و جسارت لازم برای تجربه روش های نوین و افزایش بهرهوری آموزشی برخوردارند.