وی در موضوع مهدویت، با استدلالهای متقن، ضمن رد نظرات انجمن حجتیه، خرافهگرایان و مدعیان ارتباط با امام زمان(عج) را «باب» های مدرن میداند که هیچ تفاوتی با مدعیان دروغین زمان قاجار ندارند. وی همچنین با برشمردن استدلالهایی به این نتیجه میرسد که ظهور امام زمان(عج) در یک جامعه استبدادی هرگز به وقوع نخواهد پیوست.
بلکه در جامعهای آزاد که امکان ابراز عقیده وجود داشته باشد، زمینه چنین اتفاقی فراهم است. گفت و گوی همشهری جمعه با این پژوهشگر را میخوانیم.
- موضوع مهدویت یکی از اساسیترین محورهای نظام فکری و عقیدتی شیعی است و در هر دورهای به نحوی برای نسلهای متعدد تبیین شده است. برای نسل امروز که بایچیدگیهای مفاهیم درگیر است و به راحتی اقناع نمیشوند، چگونه میتوان این موضوع راتحلیل و تبیین کرد؟
برای رسیدن به این هدف میتوان از چیدن یکسری مقدمات به نتیجهای قابل اعتنا و عقلانی رسید. براین اساس باید بگوییم که بارزترین پیام مهدویت، «امید» است. از نظر جامعهشناسی، آیندهپژوهی ، روانشناسی و ... این مسئله مورد پذیرش است که جامعه با امید زنده است، در یکی از همایشهای خارجی ، در قالب مقالهای، اندیشه تشیع و انتظار را در همین چارچوب مطرح کردیم و از زاویه انتظار به موضوع امید پرداختیم.
این مسئله بسیار مورد توجه قرار گرفت. درهر حال امید، بزرگترین فلسفه انتظار است و این امید هم در قرآن مجید، مکاتب متعدد، عرفان، ادیان دیگر و حتی جامعهشناسی و روانشناسی و ... دارای جایگاه است. این «امید» است که یک انسان بیمار وقتی آن را داشته باشد، بهبودیاش امیدوارکنندهتر میشود.
برای جامعه هم همینگونه است، معضلی همچون اعتیاد عمدتاً ناشی از جریان ناامیدی در جامعه است. فرد در جامعه ناامید به دنبال عرصه جدیدتر میگردد و «چنین مشکلاتی بوجود میآید».
امید در عبادت هم جایگاه دارد. قرآنکریم تاکید میکند که نباید از رحمت خدا غافل شد، در احادیث و روایات دینی به این موضوع توجه ویژه شده است. اگر جامعهای مایوس شود، معصیت در آن افزایش مییابد. پس امید برای هر انسانی و هر گروهی و هر جامعهای، میتواند نجاتبخش باشد و برای همه اقشار مفید است.
- این یک مقدمه . مقدمه بعدی چگونه مقدمهای است؟
مقدمه دیگر را میتوان اینگونه بیان کرد که هر چیزی که بتواند امید را افزایش دهد،«خوب» است. در این میان انتظار عاملی است که باعث افزایش امید در جامعه میشود. پس انتظار هم خوب است، در نگاهی عقلانی و فارغ از نگاه درون دینی یا درونشیعی، هم انتظار ، فینفسه دارای ارزش است چون امید میآفریند ، این از نظر امکانشناسی است، در نگاه دینی هم امید را دارای ارزش میدانیم، اما باید توجه داشته باشیم که این امید کاذب نباشد.
- منظورتان از امید کاذب چیست؟
امید کاذب یعنی این که به عنوان مثال، فرد بدون این که کاری بکند و حرکتی انجام دهد، همواره این امید را داشته باشد که پولدار خواهد شد، این امید، کاذب است که هیچگاه دارای ارزش نیست. زیرا مبتنی بر عقلانیت نمی باشد و حرکت اجتماعی را از جامعه میگیرد. امید باید صادق باشد، نه کاذب.
امیدی که در جهت پویایی و حرکت انسان در مسیر اهداف عالی نباشد، فاقد ارزش است. امید صادق، حیاتبخش است. ، انتظار در واقع عاملی است که منجر به ایجاد امید میشود پس دارای ارزش است.
- رابطه این موضوعات با خود انسان و درون او چگونه است؟
علاوه براین موضوعات، باید گفت که «انتظار» چیزی است که در فطرت انسانها وجود دارد. خداوندی که انسان را خلق کرد و سازوکارهای رشد در درون او به ودیعه گذاشت، امید را هم در آنجای داد. برایناساس انسانها ذاتا عنصری دارند به نام انتظار. در اوضاع سخت، انسانها همواره در جستوجوی پنجرهای هستند تا به رویشان گشوده شود. پس در حوزه وجودشناسی هم انتظار، جای پایی در فطرت هم دارد.
انسانها در سختترین شرایط باز هم امید دارند و انتظار رحمت میکشند. پس انتظار ریشه در فطرت دارد. حال میآییم بیرون و در حوزه عقلانیت وارد میشویم و میبینیم که در این حوزه هم انتظار، جایگاه دارد. در حوزه عقلانیت، ادیان و مکاتب متعدد، عرفان و فلسفه این مقوله وجود دارد.
کسانی مثل ابن عربی یا دیگر عرفا هم، بحث مهدویت را در این عرصه دارای جایگاه میدانند، عزیز نسفی در کتاب«انسانکامل» میگوید: همانگونه که انسان نیاز به عقل دارد، جامعه هم مانند انسان نیاز به یک عقل دارد و همانطور که انسان صرفا یک عقل دارد، جامعه هم باید صرفا یک عقل کامل داشته باشد.
پیامبراکرم (ص) مصداق این عقل است، او میگوید که این عقل، همان انسان کامل، حجت خدا، صاحب امر و صاحبالزمان است.
درهر زمان باید یک انسان کامل و ولیعصر وجود داشته باشد. پس به این نتیجه میرسیم که موضوع انتظار و مهدویت هم در حوزه عقلانیت وجود دارد و هم در حوزههای ادیان، تصوف، عرفان و ... و همه اینها نشان میدهد که جهان خالی از حجت خدا و بیصاحب نیست.
- با این وجود بهنظر میرسد در دین مبین اسلام، به صورت جدیتر و آشکارتری به این موضوع پرداخته شده است؟
بله، در اسلام بحث مهدویت جایگاه بسیار والایی دارد. احادیث و روایات بسیاری دراینباره وجود دارد. پیامبر(ص) فرمودهاند که خلفای بعد از من 12 نفر هستند که همگی از فرزندان فاطمه(س)می باشند.
و دوازدهمین نفر هم کسی است که اسمش هم نام من است، خلقش خلق من است و شکلش هم شکل من است، این روایت هم در منابع شیعی وجود دارد و هم در منابع اهل سنت وچون امکان اثبات وجود 12 نفر انسان عادل وشایسته به گونه ای که بتواند خلیفه رسول خدا (ص) باشد در سایر مذاهب وجود ندارد می توان ادعا نمود دکترین مهدویت شیعی قابل قبول تر می باشد.
- وقتی در منابع اهل سنت هم چنین چیزی هست، نگاه آنها به موضوع مهدویت چگونه نگرشی است؟
بحث مهدویت ویژه تشیع نیست، علمای اهل سنت هم امام مهدی(عج) را میپذیرند. فقط یک اختلاف اصلی بین نظرات دوطرف وجود دارد.
اهل سنت معتقد است امام مهدی(عج) هنوز متولد نشدهاند و شیعه میگوید که نه، ایشان متولد شدهاند و زنده هستند. آنها معتقدند حضرت مهدی(عج) متولد خواهند شد. اختلاف عمده فقط همین است پس میبینیم که موضوع مهدویت در همه حوزهها، از فطرت گرفته تا عقلانیت و مذهب و آئینهای متعدد وجود دارد.به نظر میرسد، براساس همان موضوع امید و انتظار، نگرش شیعه دارای امتیازاتی باشد.
بله، ما معتقدیم که امام(عج) متولد شدهاند و هستند، روایات ما و عرفا، وجود خلیفه الهی را در آفرینش ضروری میدانند. پس نگاه ما با این نگرش هم منطبق است. علاوه بر این، همین که معتقدیم امام(عج) متولد شدهاند و هستند، ما را امیدوارتر میکند، روایات، امام مهدی(عج) را مثل خورشیدی توصیف میکنند که در پس ابرها قرار دارد که هم نور دارد و هم این که در حجاب است.
مردم از این خورشید منتفع میشوند، هر چند که خورشید را نبینند. شیعه برایناساس، خود را از نور و گرمی و دعای خیر خورشید مهدویت بهرهمند میداند و این هم یک امتیاز بزرگ است که آدمی را امیدوار میکند. امتیاز دیگراینکه انسانها از نظر روانی دنبال اسطوره وقهرمان هستند. اما اگر اسطوره منفی باشد، انسان را هم منحرف میکند. درنگاه مهدویت مثبت امام مهدی اسطوره نیست. واقعیت اسطوره ای است. فرزند رسولالله(ص)
می باشد و از هر حیث مثل پیامبر(ص) است.
پس انسان از این نظر که دنبال اسطوره است، دراین شرایط که چنین امامی را برای خود متصور می سازد ، هیچگاه احساس بیکسی و یتیمی نمیکند و در خلوت باامام خود حرف میزند و احساس میکند که کسی واقعا صدایش را میشنود.
این از نظر عرفانی و روانی برای انسان منافع زیادی دارد و امید مثبت میدهد، نه امید کاذب، برایناساس، انسان تلاش میکند تا شرایط را مهیا کند تا خدمت امام خود برسد. این انتظارآنگونه نیست که بنشینیم و بگوییم گناه زیاد شود تا او بیاید. بلکه تلاش میکند تا جامعه را پاک و شرایط را برای آمدن او آماده نماید.
به موضوع جالبی اشاره شد. همین جا به نظر میرسد باید مروری داشته باشیم بر افکار برخی از جریانات همچون حجتیه.
- در مبحثی که مطرح کردید به نوعی به افکار منحرف این جریان انتقادی وارد کردید. فکر میکنید این استدلال که برای ظهور امام زمان(عج) باید شرایط افزایش ظلم و جور را فراهم کرد، چه افتراقاتی با موضوع تلاش برای پاککردن جامعه از گناهان دارد. در واقع سؤال این است که پایه افکار حجتیه چیست و چرا استدلالهای آنها را باید رد کرد؟
استدلال برخی ازآنان مبنی بر ایناست که جهان را باید پر از ظلم و جور کرد تا زمینه ظهور فراهم شود، این نظر به هیچوجه پایه درستی ندارد. امام زمان در جامعهای ظهور میکند که جامعه از ظلم و ستم به تنگ آمده باشد وروحیه ظلم ستیزی آگاهانه بالا رفته باشد. یعنی حتی اگر ظلم کوچکی هم باشد، جامعه نتواند آن را تحمل کند.
در این جامعه حساسیت نسبت به ظلم بالا میرود و حتی اندازه کم آن نیز قابل پذیرش نخواهد بود. بر این اساس است که باید تلاش کنیم تا زمینههای عدالت و تحقق آن را از طریق اگاهی بخشی عمومی فراهم کنیم. وقتی مردم نسبت به حقوق از دست رفته خود آگاه شوند از پای نخواهندنشست اصلا این گونه نیست که بگوییم دنیا پر از فریب و ظلم باشد، امام ظهور خواهد کرد. بلکه اصل موضوع این است که دنیا باید به یک آگاهی برسد که فریاد ظلمستیزی از آن بلند شود. ببینید این کاملاً غلط است که استدلال میکنند برای ظهور جامعه باید پر از ستم شود، ما این را قبول نداریم.
زمانی زمینههای ظهور فراهم میشود که جامعه به یک آگاهی برسد و براساس آن آگاهی ستمپذیر نباشد، برای همین است که وقتی انقلاب اسلامی، به عنوان حرکتی علیه ظلم و ستم به سرانجام میرسد، صاحب نظران نهضت حضرت امام خمینی(ره)، را مقدمه وآمادهسازی برای ظهور امام زمان(عج)، تحلیل میکنند. در یک جامعه باید آزادی وجود داشته باشد و امکان نقد و ابراز آن در رسانهها و... فراهم شود.
در این جامعه مردم به آگاهی میرسند و در سایه آزادی، به نقد میپردازند و ظلم و ستم را بر نمیتابند. امکان دارد در دوران استبداد، ظلم زیاد شود. اما به علت نبود آزادی، کسی هم از آن خبردار نشود. این موجب حرکت اجتماعی نمیشود. باید آزادی باشد و رسانهها با آزادی اطلاعرسانی کنند. و مردم براساس آن حرکت اجتماعی داشته باشند.
اگر شرایط آزادی ، نقد و حساسیت به ظلم و .. فراهم شود باید منتظر ظهور بود. لذا در هیچ حکومت استبدادی وناآگاه، امکان ظهور منجی وجود نخواهد داشت چون مردم یا منتظر نیستند ویا انتظار آنها کاذب ویا منفی است.جالب شد. با این حساب مردم خیلی باید آگاهی خود را بالا ببرند و در راستای یک حرکت بزرگ گام بردارند.
بله، امام زمان در واقع میآید و با کسانی مواجه میشود که مردم زورشان به آنها نمیرسد. اما این بدینمعنا نیست که مردم هیچکاری برای جامعه نکنند. آنها تلاش خود را میکنند و وقتی با وجود حساسیت به ظلم، نمیتوانند کاری را پیش ببرند. در این شرایط زمینه ظهور فراهم میشود.
- با این حساب ما هنوز با درک فلسفه غیبت خیلی فاصله داریم.
بله، اصلا چون جامعه ولایتپذیر نشده بود، امام زمان(عج) غیبت کردند، و زمانی ظهور میکنند که شرایط برای ولایتپذیری آماده باشد، آن هم ولایتپذیری به معنای واقعی و نه صوری .
علاوه بر این، حدیثی از امام صادق(ع) است که میفرمایند، امر ظهور اتفاق نمیافتد مگر زمانی که هیچ گروهی از مردم باقی نمانند که حکومت خودشان را تجربه نکرده باشند. یعنی مردم انواع حکومتها را از مشروطه، دیکتاتوری ، دموکراتیک و ... را تجربه میکنند، اما در نهایت هیچکدام از آنها را کارساز نمیبینند.
در این شرایط که حکومتهای شکل گرفته از ناحیه مردم، آزمونهایشان را پس میدهند، و نمیتوانند عدالت را آنگونه که باید اقامه کنند، امام زمان ظهور میکند، این اندیشه پویاست که همه در آن تلاش میکنند تا با روش خود عدالت را برقرار کنند و هیچکس نخواهد بود که بگوید اگر حکومت براساس عقاید ما بود، میتوانستیم عدالت را برقرار کنیم.
- پس با چنین استدلالهایی، تفکراتی همچون تفکرات انجمن حجتیه واقعا هیچ حرفی برای گفتن ندارند.
بله، دلایل و استدلالهای آنها خلاف عقل و دین است. در هیچ حدیث و روایتی چنین برداشتی وجود ندارد و این استدلال، برداشت غلط از حوزه ولایت است.
- یکی از موضوعات مهم در مهدویت، آسیبشناسی انتظار است. در موضوع انتظار همواره ادعاهای متعددی، مخصوصا در باب ارتباط با امام زمان(عج) مطرح میشود، تحلیل شما در این باره چیست؟
ما نیاز به آسیبشناسی در این حوزه داریم. باید فلسفه غیبت را مورد توجه قرار دهیم و از این زاویه با ادعاها برخورد کنیم. اگر قرار بر این است که امام غایب باشد و مستقیم تصرف نکند، پس هرگونه ارتباطمستقیم با امام زمان(عج) رد میشود. هر کس بگوید که هر وقت بخواهم، میتوانم با امام زمان ارتباط برقرار کنم، باید این را تکذیب کرد، الان هم متاسفانه چنین ادعاهایی بالا گرفته است.
اصلا در عصر قاجار بر اثر پیدایش چنین فضایی بود که بابیت و بهائیت بروز و ظهور کرد. ادعای ارتباط مستقیم با امام زمان، همان اندیشه باب است. که متاسفانه عدهای دانسته یا نادانسته به آن دامن میزنند و خود را «باب»یا دروازههای امام(عج) میدانند. اینها همان «باب»های مدرن هستند، البته ما منکر ارتباط امام زمان(عج) به شکل موردی با برخی از افراد نیستیم.
اما هرگز ارتباط دل بخواه، آن هم از طرف فرد مدعی را قبول نداریم و مطمئنا طرف دروغ میگوید، ما بابی بودن را قبول نداریم و هیچ«بابی» را به رسمیت نمیشناسیم. همه این ادعاها یک انحراف بزرگ است و مطرح کنندگان هم همان «باب» جدید و مدرن هستند.
متاسفانه امروزه در سطوح متعدد به این انحرافات دامن زده میشود. از سطح زندگی عادی مردم تا سطوح بالاتر چنین ادعاهایی هر ازگاهی مطرح میشود، بالاخره چه باید کرد.
متاسفانه بحث خرافات و پیرایهها، حول و حوش این موضوع زیاد است و ما در اخبار متعدد داریم که چه انسانهایی از این مسئله سواستفاده کرده و خانوادههایی را به روز سیاه نشاندهاند. باید روی اینها کار کرد. مسئله مهم دیگر این است که امام زمان(عج) نیاز به سرباز دارد و تا زمانی که سربازان آماده نباشند، ظهور نمیکنند.
ایشان سرباز بیسواد هم نمیخواهند. میخواهند جهان را اداره کنند و این اقدام با نخبگان و سربازان فرهیخته امکانپذیر است. آدمهای بیسواد بیعرضه و بیدست و پا نمیتوانند ادعای سربازی امام زمان(عج) را داشته باشند. امام زمان سردارانی میخواهد در لباس سربازی، که با اخلاق مداری، پیام آور مهر و صفا باشند و از خشونت بیزار. خلقمهدوی و تسامح احمدی داشته باشند.
به دنبال این وظیفه باشند که کار نیمه تمام پیامبر(ص) را تمام کنند که خداوند به رسول خود فرموده ما تو را نفرستادیم مگر برای اینکه رحمتی برای جهان باشی. این رحمت هم صرفا شامل مسلمانان و یا انسانها نمیشود، شامل همه چیز است از محیطزیست تا هر چه موجود درجهان است.
در این بین شاخص اصلی سربازی امام زمان هم، علم و تقوی است. اینجا لازم میدانم به یک موضوع دیگر هم اشاره کنم و آن این که امام زمان(عج) نوشتهای نداد ه اند که مثلاً سربازانش را از قم و تهران و یا هر جای دیگری انتخاب میکنند. اصلاً چنین چیزی نیست هر جا مسلمان متقیتری واگاه تر بود، انتخاب خواهند کرد. حال ممکن است این مسلمان از اروپا باشد یا هر جای دیگر.
- و توصیه آخری که برای مخاطبان ما دارید...
یک توصیه کلی برای خودم ودیگران دارم وآن اینکه باید حواسمان جمع باشد نکند ما که ادعا میکنیم اسلامیترین نظام را داریم و پرچم امام زمان(عج) در دستهای ماست، جزو سربازان ایشان نباشیم و کسان دیگری از بلاد دیگر به این افتخار نایل شوند. این زنگ خطری است برای ما که باید جدی بگیریم وبا ایجاد جامعه ای آزاد، آگاه ومبتنی بر علم و تقوی در مسیر سربازان امام زمان(عج) گام برداریم.
همشهری جمعه