روابط عمومی مراکز فرهنگی هنری منطقه 3 اعلام کرد ابتدای این نشست، طوسی درباره وجوه مشترک بین سینما و ادبیات کیمیایی گفت: بهطور اجتنابناپذیری نقطه وصلی بین کارنامه سینمایی و فعالیتهای داستاننویسی و شعر او وجود دارد. بهخصوص از وجه قناعت کلامی و زبانی این مشخصه بارزتر خود را نشان میدهد.
وی با اشاره به دیالوگنویسی در آثار کیمیایی گفت: محلهای که کیمیایی در آن بزرگ شده تاثیر بسیاری در نوع زبان کیمیایی دارد و امروز آنچه از آثار کیمیایی در ذهن ثبت شده، مونولوگهای شخصیتهای فیلم است.
در ادامه این نشست، ارجمند ویراستار رمان جسدهای شیشهای در پاسخ به سؤال طوسی که آیا میتوان بین فعالیتهای سینمایی و ادبی کیمیایی تفکیک قائل شد گفت: جسدهای شیشهای نمایشی از فیلمهایی است که کیمیایی نتوانسته بسازد. سینما و رمان 2رسانهای هستند که بسیار با هم در ارتباطند.
در جسدهای شیشهای ما داستان نمیخوانیم بلکه فیلم میبینیم. وی ادامه داد: نویسنده با چنان قدرت و نبوغی از پس این کلمات تصاویری به ما نشان میدهد که واقعا حیرتانگیز و اعجابآور است. این کتاب نیز مانند فیلمهای کیمیایی به قدری قوی است که میتوان از 30 صفحه اول آن 3فیلم مستقل تولید کرد. توصیفهایی که کیمیایی از تهران و لالهزار میکند بینظیر است.
در ادامه نشست، کیمیایی درباره انگیزههایش از نوشتن رمان و یک مجموعه شعر گفت: داستاننویسی ابتدا خیلی برایم سخت بود. ولی مهمترین چیزی که در جسدهای شیشهای برایم اهمیت داشت خود زبان بود، زبان فارسی که باید به یک شکل بهوجود میآمد.
در عین حال همانطور که رمان پیش میرفت و واژهها کنار یکدیگر قرار میگرفتند یک تصویر کلی را نشان میدادند. کیمیایی ادامه داد: زبان در این رمان از تئاترهای لالهزار در دهه 30 بهوجود میآید. زبانی که حتی به سینما نیز نفوذ کرد و به آن زبان خلیفهای یا کوفهای میگفتند ولی متأسفانه کلیشهای مانده بود. وی با اشاره به رمان جسدهای شیشهای گفت: جغرافیای شهری در زبان بسیار تعیینکننده است.
انسانها با توجه به موقعیت زندگیشان کلمات و عبارات مختلفی بکار میبرند و امروز زبان کسانی که در خانههای با حیات بزرگ زندگی میکنند با کسانی که در آپارتمان زندگی میکنند متفاوت است.
کیمیایی درباره تصویرسازی در کتابهایش گفت: در زمان نوشتن داستان به یک کشف غریب دست یافتم و آن این بود که وقتی واژهها با هم ترکیب میشوند تصویر را میسازند، تصویری که توسط ذهن دیده میشود. اما چشم نمیتواند ببیند و این بهنظر من اعجاز واژههاست.
در پایان این نشست کیمیایی درباره تاثیر سینمای آمریکا در آثارش گفت: ما صاحب سینما نبودیم بلکه سینما یک امر وارداتی است و زمانی که دوربین به ایران آمد ما سعی کردیم عکسها و سینمای ملی و بومی خود را با آن بگیریم و ثبت کنیم.