همشهری آنلاین: فریبرز لاچینی که سه شهریور ۷۴ ساله شد، یکی از نامدارترین آهنگسازان ایرانی است که هم برای خوانندگان سرشناس موسیقی ساخته و هم آلبومهای موسیقی بیکلام او مشهور است. از جمله خوانندگانی که با لاچینی همکاری کردهاند میتوان به محمد نوری اشاره کرد. آلبوم «پاییز طلایی» او یکی از آلبومهای بیکلام و ماندگار لاچینی است که نغمه آشنایی حتی برای شنوندگان غیرحرفهای موسیقی دارد. لاچینی موسیقی فیلمهایی همچون «نار و نی»، «دندان مار»، «ردپای گرگ»، «بوتیک»، «دیشب باباتو دیدم آیدا» و سریال «آرایشگاه زیبا» را ساخته و تجربههای ارزشمندی هم در موسیقی کودکان دارد. لاچینی معروف است به دوری از مصاحبه و در خلوت کار کردن. اگر اینطور نبود هم نمیتوانست چنین کارنامه پرباری داشته باشد. شنبه همین هفته تولد ۷۴ سالگی او بود. به همین مناسبت برخی نظرات او را که در گفتوگویی با هفتهنامه صدا در سال ۱۳۹۶ منتشر شده مرور کردهایم.
سلیقهها عوض شده
اجازه ندارم اسمی از کس خاصی را بیاورم ولی نوازندگان بسیاری را میشناسم که در وضعیت بدی در حال گذران زندگی هستند. باز هم میگویم این وضعیت مختص به ایران نیست. البته در ایران کمی وضع سختتر است اما در آنطرف دنیا هم بسیاری از نوازندگان درجهیک در مترو ساز میزنند. به نظرم سیستم تغییر کرده دهه هفتادیها موسیقی دیگری را میخواهند. خب حق هم دارند. یک زمانی آقای لشگری و عارف و ویگن کار میکردند، این نسل زانیار و سیروان خسروی را میخواهند. بیشتر مخاطبانشان هم زیر ۳۰ سال سن دارند. در آنطرف دنیا هم البته شرایط همینطور است. به همین دلایل است که ترجیح میدهم کارهای خودم را ادامه دهم.
مشکل کپیرایت
مشکل اصلی ما بیشتر به چالشهایی مربوط میشود که در حوزه کپیرایت با آن مواجه هستیم. البته این مسئله مختص به ایران نیست. به محض انتشار یک اثر روی سایت شخصی من که برای فروش گذاشته شده آن را کپی میکنند و میفروشند.
من ترجیح دادم در این سالها بیشتر در حوزه کتاب کار کنم. در این زمینه با ناشری که کتابهای پیانو را منتشر میکند همکاری میکنم. این کتابها در تمام دنیا چاپ شدهاند و فروش خودشان را هم دارند. حجم این آثار حالا دیگر نزدیک به ۶۰۰ کتاب را شامل میشود. من بعد از تحمل سختیهای زیاد برای نوشتن یک کتاب آن را برای فروش روی سایت میگذارم اما عدهای هستند که چند نسخه از آن را میخرند و بعد به طور همزمان آن را در اینترنت پخش میکنند. این کار برای من هیچ درآمد مالی ندارد. میشود گفت به نسبت زمانی که رویشان میگذارم حتی خرجشان را هم در نمیآورند. الان وضعیت طوری است که حتی دستمزد نیروهایی که برای این سایت کار میکنند را هم نمیتوانم بپردازم.
کپی کردن، مشکل اصلی ماست. مردم هم البته عادت کردند و نمیشود از آنها انتظار دیگری داشت. در حوزههای دیگر هم همینطور است. بهترین فیلمهایی که در اکران هستند در اینترنت میشود آنها را کپی کرد. البته وضع خوانندهها کمی متفاوت است چون آنها کنسرت برگزار میکنند و میتوانند از آن مسیر درآمدی کسب کنند. در مورد آهنگساز، نویسنده و ... اما فکر میکنم وضع سختی است.
خاطرهای از پشت صحنه یک فیلم
سالها پیش ما در طبقه بالای استودیویی بودیم و در طبقه پایین داشتند افکتهای یک فیلم اکشن را ضبط میکردند. سروصداها آنقدر ادامه پیدا کرد که رفتم پایین تا بگویم ملاحظه کنید. ناگهان با صحنه جالبی مواجه شدم و دیدم آنچه فکر میکردم افکت است، یک دعوای واقعی از آب درآمد. تهیهکننده و کارگردان و بازیگر به جان هم افتاده بودند. احتمالا بندگان خدا درگیر مشکلات مالی بودند. خلاصه اینکه من فکر میکردم صدا از افکت است اما دوستان واقعا به جان هم افتاده بودند. خوب است مردم پشت صحنه را نمیبینند و فقط آنچه جلوی دوربین است مقابل چشمانشان صفآرایی میکند.
نظر شما