خبرگزاری مهر به نقل از پرس.تی.وی گزارش داد: سید حسن نصرالله جمعه شب 14 اوت به مناسبت سومین سالگرد پیروزی مقاومت در برابر اسرائیل در جنگ سال 2006 برای جمعیت حاضر در حومه جنوبی بیروت از طریق تلویزیون سخنرانی کرد.
ترجمه متن کامل این سخنرانی به شرح زیر است:
در ابتدا لازم است از طرف شما حاضران در این مراسم به روح پاک و مطهر شهدای مقاومت و ارتش لبنان و شهروندان عزیز لبنانی، فلسطینی و سوری که در جنگ تابستان 2006 به شهادت رسیدند درود بفرستم. به مجروحان که هنوز نیز از زخمهای خود رنج می کشند و همچنین کسانی که منازل خود را از دست داده یا آواره شدند و همچنین کسانی که به مهاجران پناه دادند و همچنین حامیان مقاومت در تمام دنیا درود بفرستم.
از پایان تجاوز اسرائیل در چنین روزی و سپس حرکت غافلگیرانه مردم ما که بلافاصله به روستاهای خود بازگشتند، در مورد جنگ و پشت پرده و طرحها و پیامدهای آن سخنان زیادی گفته شد. طبیعی است که چنین سخنانی خاتمه نیابد و ما هنوز در برابر سخنان نگفته بسیاری باشیم چرا که شاهد حماسه و معجزهای واقعی بودیم که توسط لبنان و ملت آن صورت گرفته و این معجزه و حماسه باید از تمامی ابعاد استراتژیک و نظامی و سیاسی آن مورد بررسی قرار گیرد.
از جمله اموری که باید بررسی شود، اینکه اگر مقاومت شکست میخورد، در منطقه چه رخ میداد؟ امروز در برابر این حماسه که توسط لبنان، ملت، مقاومت، دولت و ارتش آن صورت گرفت قرار داریم.
من در سخنان خود در مورد شرایط کنونی و تهدیدات اسرائیل و مرحله آینده سخن خواهم گفت و قصد ارائه تحلیل سیاسی ندارم؛ بلکه باید متوجه مسئولیتها و موضعگیریهای خود باشیم.
از ویژگیهای مقاومت در عصر حاضر این است که موضوعات را به صورت شفاف گفته و سپس مسئولیتها را به شکل عام تقسیم میکند تا به نتیجه برسد. پیش از این که وارد موضوع اصلی شوم؛ قصد دارم متن کوچکی را برای شما قرائت کنم که مربوط به بنیامین نتانیاهو است که پس از جنگ تابستان 2006 آن را بر زبان آورد.
وی با اشاره به مقایسه جنگ سال 67 و سال 2006 از سوی بنیامین نتانیاهو گفت: این سخنان قبل از جنگ غزه ایراد شد که در آن جنگ نیز اسرائیل شکست دیگری را متحمل شد.
ما ظرف هفتههای گذشته شاهد تبلیغات رسانهای بزرگی بودیم که برخی از پایگاههای خبر رسانهای آمریکایی و به خصوص انگلیسی بدان پرداختند. بسیاری از سوءالات مطرح شده و خود را بر واقعیت محلی و منطقهای تحمیل کردند بطوری که تماسهای زیادی در مورد این سؤالات و اتفاقات ایجاد شد.
من بر این باور هستم که این تهدیدات و سر و صداهایی که از مسئولان اسرائیلی شنیدیم بیانگر جنگ قریبالوقوعی علیه لبنان نیست. هدف از این تهدیدات تحقق برخی اهداف از جمله جنگ روانی است. من اطمینان میدهم که جنگ واقعی وجود نخواهد داشت.
کسی که خیلی حرف زده و تهدید میکند؛ کار خاصی نمیتواند بکند. هر گاه رژیم اسراییل خیلی صحبت میکند یعنی قادر به کاری نیست و برعکس اگر سکوت اختیار کردند ما باید نگران شویم.
این سر و صداها اهداف زیادی دارد. از جمله اهداف این تهدیدها، موضوع تشکیل دولت لبنان است. آنها میگویند اگر حزبالله را وارد دولت کنید؛ لبنان باید به شکل کامل پیامدهای آن را تحمل کند. بدین ترتیب اسراییل میخواهد بر دولت لبنان فشار آورد تا در قدم اول مانع تشکیل دولت شده و در قدم دوم به حزبالله فشار آورد تا وارد دولت نشود و سوم هم اینکه دشمن صهیونیستی از تشکیل دولت وحدت ملی در لبنان نگران است.
باید همه با هم در تشکیل دولت وحدت ملی عجله به خرج دهیم چرا که نیاز اقتصادی، معیشتی و امنیتی وجود دارد تا دولتی را هر چه سریعتر تشکیل دهیم. حزبالله نیز به شکل فعال باید در این دولت حضور داشته باشد. من چندی قبل در سخنان خود گفتم که ممکن است ما در دولت شرکت نکنیم؛ ولی اکنون میگویم که حزبالله در دولت حاضر خواهد بود.
هدف دوم اینکه رژیم اسرائیل قصد دارد عرصه داخلی لبنان را بحرانزده کند. خود اسراییلیها میگویند که ظرف مدت گذشته لبنان آرام شده و گفتگوهایی میان گروههای لبنانی جریان دارد که این باعث میشود مقاومت آسوده شود و بدین ترتیب آنها میخواهند با این تهدیدات، عرصه داخلی لبنان را سرشار از بحران کنند. به شکر خدا فضای داخلی لبنان بسیار آرام بوده و لبنانیها و نیروهای مختلف آن فریب اسراییل را نمیخورند.
هدف سوم اسرائیل از تهدیدات خود، تغییر وظیفه و ماموریت نیروهای یونیفیل در آستانه گزارش دبیرکل سازمان ملل است. پیش از حادثه انفجار انبار سلاح در جنوب لبنان، اسراییل شروع به سخن گفتن از فعالیتهای غیرقانونی حزبالله در جنوب به میان آورد. امروز نیروهای سازمان ملل در جنوب لبنان یک وظیفه دارد و آن هم کمک به ارتش لبنان در برقراری آرامش در جنوب داشته و حق بازرسی هیچ جایی را ندارد. اسراییلیها قصد دارند نیروهای یونیفیل را تبدیل به نیرویی چند ملیتی کنند تا این حق را داشته باشد که افرادی را بازداشت کرده و فعالیتهایی برخلاف دوره قبل داشته باشد.
اسرائیل برای این منظور از حادثه انفجار در جنوب استفاده کرد ولی به دلیل موضع گیری رسمی لبنان و احزاب مختلف آن در مخالفت با تعدیل وظیفه نیروهای یونیفیل با شکست مواجه شد.
هدف چهارم، باز کردن پرونده مسلح شدن مقاومت است. در داخل رژیم صهیونیستی که بحث و گفتگوهای زیادی در مورد جنگ و پیامدهای آن وجود دارد.
آنها شروع میکنند جامعه بینالمللی را تحریک کنند و سپس فشارهایی بر ایران، سوریه و لبنان وارد آورده و بگویند اگر دست به کاری جدی برای جلوگیری از مسلح شدن مقاومت نزنید، آنگاه حوادثی رخ خواهد داد.
من اکنون قصد ندارم پرونده مسلح سازی حزبالله را باز کنم، زیرا هیچوقت چنین سخنانی را نگفتم. من تنها در پاسخ به اسرائیل قصد دارم به همه لبنانیها بگویم که ای ملت عزیز لبنان، در برابر تهدیدات اسرائیل در شرایطی که قصد دارند بگویند ضعیف باید پایمال شده و حقایق وارونه جلوه داده شود و مقدسات مورد توهین قرار گرفته و به خاطر شرکتهای نفت و سلاح غربی، انسانها کشته شوند؛ این تنها یک ملت و دولت و امت قوی هستند که باقی خواهند ماند.
هر کسی که فکر میکند میتواند کشور و ملتش را میتواند با روابط و سیاستبازیها حفظ کند باید بداند که شکست خورده و در نهایت روزی در بازار سیاستمداران به قیمت مناسب فروخته خواهد شد.
یک ملت هرگز با روابط پابرجا نمیماند بلکه با قدرت و نیرو است که میتواند کرامت خود را حفظ کند.
از جمله اهداف این تهدیدات اسراییل، به راه انداختن جنگ روانی برای تحت تاثیر قرار دادن جدیت و امید ما به آینده است تا ملت لبنان و ملتهای منطقه در وضعیت نگرانی باقی بمانند.
این جنگ روانی، شکست خورده است و من مایلم شرمالشیخ در سال 96 را به یاد دشمن بیاورم که در آن بسیاری از جهانیان جمع شدند. پس از آن کنفرانس همه به اتفاق آراء سه گروه حزبالله، حماس و جهاد اسلامی را جزو گروههای تروریستی نام گذاشتند و خواستار نابودی آنها شدند.
در سال 96 جنگی جهانی علیه مقاومت لبنانی و فلسطینی اعلام شد. من در آن روز از حومه جنوبی بیروت پاسخ دادم که در برابر تمامی این تهدیدات این آیه قرآن را به شما میگویم که با تمامی این تهدیدات، ایمان ما بیشتر شده و "حسبنا الله و نعم الوکیل". خدا برای ما کافیست. این موضعگیری در آن زمان، با جنگ سال 96 علیه لبنان همراه شد.
این جنگ روانی در گذشته، اکنون و آینده هیچ سودی برای اسراییل نداشته و ندارد. من به همه اسرائیلیها که مشغول خسته کردن خود با این تهدیدات هستند میگویم این تهدیدات ممکن است برای جامعه شما تاثیرگذار باشد ولی در برابر ملتی که عزم و روحیه داشته و از مرگ نمیترسد و بر این باور است که خدا به آن کمک میکند؛ هیچگونه فایدهای ندارد، بلکه ایمان آنها را بیشتر میکند.
در راستای این جنگ روانی من به همه میگویم که جنگ تابستان 2006 در تمامی جهان مورد بررسی و تحقیق و رایزنی قرار گرفت و ما نیز در لبنان باید دست به چنین اقدامی بزنیم.
پس از تجربه دو جنگ 2006 و غزه به همه پژوهشگران میگویم قبل از بررسی سلاح و نوع و مقدار آن، انسان را بررسی کنید. امام موسی صدر سالها قبل با تکیه بر اراده ملت گفت که ما با سنگ و ناخنهای خود با اسراییل مبارزه میکنیم. شما باید انسان و اراده و قدرت آن را بررسی کنید.
من قبلا گفته بودم که همانطور که به شما وعده پیروزی دادم، باز هم وعده میدهم و از من ایراد گرفتند که شاید این پیروزی رخ ندهد. من میگویم که با تکیه بر اراده مردم و شناخت خود از این اراده سخن میگویم.
من در برابر تمامی تهدیدها بار دیگر با قاطعیت میگویم همان گونه که قبلا به شما وعده پیروزی دادم، بار دیگر نیز وعده پیروزی میدهم.
برخی به ما میگویند، چگونه با چنین یقین و اطمینانی سخن میگویی؟ من میگویم با ایمان به خدا و توکل به او و در قدم بعدی با تکیه بر شرافتمندترین مردم و رجالالله امکان ندارد که احساس شکست کنیم. هر کسی که ملتی فداکار و ثابتقدم مانند ما داشته باشد و کسی که چنین مردان مقاومی داشته باشد؛ چرا باید از آینده نگران باشد؟
تهدیدات اسراییل نه تنها هیچ نتیجهای نداشته؛ بلکه تاثیر منفی در میان خودشان گذاشته است. وقتی مسئولان اسرائیلی میگویند حزبالله در لبنان سه برابر بیشتر از سال 2006 قوی شده است، در واقع دارد به جهان میگوید که بیایید به ما کمک کنید ولی چه پاسخی برای مردم اسراییل دارد؟
وقتی باراک(ایهود باراک، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی) میگوید نتیجه همراهی جامعه بینالمللی با حزبالله این است که جنبش موفق شده اکنون به سلاحهایی دست یابد که تمامی اسراییل را هدف قرار دهد؛ چه کاری با مردم خود کرده است؟ او در واقع میگوید در جنگ آینده اینگونه نخواهد بود که اهالی شمال سرزمینهای اشغالی مجبور به فرار شوند؛ بلکه همه باید فرار کنند.
چه چیزی باعث شد تا نتانیاهو به زبان آمده و بگوید هر آنچه گفته شده تاکنون یک طوفان رسانهای بوده است؟ تنها دلیل این بود که جهانگردان از سرزمینهای اشغالی فرار کرده و ساکنان دچار نگرانی شدند.
اگر همانگونه که بودیم، باقی بمانیم و با هرگونه تهدید مقابله کنیم؛ میتوانم بگویم که تمامی این طوفانهای رسانهای شکست خورده و فایدهای نخواهد داشت.
سخنان زیادی در مورد زمانبندی جنگ نیز به میان آمد که از نظر ما اشتباه و بیفایده است.
در بخش دوم سخنان خود قصد دارم در مورد فضای کنونی سخن بگویم. بسیاری از مردم بر این باور هستند که جنگی در آینده رخ خواهد داد و برای این سخن خود نیز دلایل زیادی دارند. من قصد ندارم زیاد وارد این بحث شوم چرا که کسی اطلاعات ندارد و تنها بر اساس تحلیل اظهار نظر میکنند.
فرضیه جنگ علیه لبنان اگر قابل باور باشد، که هست و فقط زمان آن مشخص نیست؛ دو گزینه داریم. اول اینکه تسلیم شده و به اسراییل بگوییم بیا هر چه میخواهی بگیر ولی دست به جنگی علیه کشور ما نزد. این گزینه خطرات و پیامدهای بسیار بدی دارد. ممکن است اسراییل بگوید من قصد دارم مقاومت را خلعسلاح کنیم و ما هم بر فرض قبول کردیم. سپس اسرائیل میآید ادامه نقشه خود را اجرا کرده و فلسطینیان را مجبور به وطنگزینی کرده و سپس به دنبال حل بحران آب خود میرود و این روند همچنان ادامه خواهد داشت. گزینه دوم این است که برویم خود را آماده کنیم تا از بروز جنگ جلوگیری کنیم. ما لبنانیها اگر همه با هم متحد باشیم میتوانیم از جنگ جلوگیری کنیم. با این حال اگر هم جنگی رخ دهد، ما در آن پیروز خواهیم بود.
چگونه میتوانیم گزینه جلوگیری از جنگ را فعال کنیم؟
اول اینکه لبنان قدرت نظامی بازدارنده داشته باشد. هنگامی که کشوری یک نیروی نظامی بازدارنده در اختیار داشته باشد، به اسراییل میگوییم که تو قادر به تحقق اهدافت نیستی و نمیتوانی هر چه خواستی با ما بکنی. اگر اسراییل چنین تصویری از لبنان داشته باشد، برای هر قدم خود هزاران بار فکر میکند. من به همه میگویم که هیچ دولت اسرائیلی نمیتواند به راحتی تصمیم به جنگ علیه لبنان بگیرد.
اگر اسرائیل تصمیم به جنگ علیه لبنان بگیرد، چه اهدافی را دنبال خواهد کرد؟ کمترین هدف اسرائیل در چنین جنگی، ناتوان کردن مقاومت در لبنان و محاصره آن است.
سوال من از متخصصان سیاسی و نظامی و از همه این است که آیا ارتش کنونی اسرائیل و دولت فعلی آن قدرت حمله به لبنان و ضربه زدن به مقاومت را دارد؟ من میگویم که خیر.
طبیعی است که اسرائیل از سه سال قبل تاکنون مشغول تمرین شبانه روزی است تا قوی باشد. ایهود باراک وزیر جنگ اسرائیل دو روز قبل گفت که آینده اسراییل مبتنی بر قدرت ارتش است.
من میگویم این ارتش چگونه از جنگ 2006 خارج شد و چگونه میخواهد وارد جنگ جدیدی شود؟ اگر آنها بخواهند روند تمرینهای خود را ادامه داده و مثلا ما هم راحت نشسته باشیم و حرکتی نکنیم؛ آنگاه آنها پیروز خواهند شد، ولی اگر ما نیز از جنگ 2006 درس گرفته و این درسها را مورد بحث قرار دهیم و مدرسه مبارزاتی و مقاومت خود را تقویت کنیم (که الگویی برای جهان شده است) و آماده مواجهه با دشمن باشیم و اگر شرایط را به گونهای تغییر دهیم که به جای هزاران نفر، دهها هزار نفر رزمنده داشته باشیم؛ میتوانیم به دشمن بفهمانیم که هرگونه جنگ جدیدی علیه لبنان معادلات جدیدی خواهد داشت.
امروز در باور سربازان ارتش اسرائیل استراتژی جدیدی به نام "استراتژی ضاحیه" وجود دارد که قصد ورود به آن را ندارم. من در جنگ سال 2006 گفتم که اگر اسراییل بیروت را هدف قرار دهد، تلآویو را هدف قرار میدهیم و امروز اعلام میکنم اگر اسرائیل بیروت یا حومه جنوبی آن را هدف قرار دهد، مقاومت تلآویو را هدف قرار میدهد.
به دشمن میگویم که در صورت دست زدن به جنگ علیه لبنان و حمله به هر روستا و شهر در لبنان ما امروز قادر هستیم تمامی خاک سرزمینهای اشغالی را هدف قرار دهیم. حال شما هر چه میخواهید دست به مانور بزنید.
دشمن این روزها تنها از حمله هوایی سخن نمیگوید؛ بلکه از حمله زمینی گسترده نیز صحبت میکند. من به دشمن میگویم هر اندازه میخواهی تانکهای خود را پیشرفته کن و سلاح کسب کن. من اعلام میکنم که ارتش اسرائیل با تمامی امکانات آن در روستاها و کوهها و درههای لبنان نابود میشود.
اگر این قدرت را داشته باشیم، که داریم و فقط باید آن را باز هم افزایش دهیم؛ آیا این باعث نمیشود که اسرائیل هرگز به فکر جنگ با لبنان نیافتد؟ این چیزی است که از کشور حمایت میکند.
در هر جنگ جدید اسرائیل علیه لبنان، شاهد امور غیرمترقبه جدیدی از نوع غافلگیریهای جنگ 2006 (هدف قرار دادن ناوچه اسرائیلی) خواهیم بود.
نکته دیگری که از جنگ جلوگیری میکند، وحدت ملی و کنار نهادن اختلافات است. بدین ترتیب دشمن میفهمد که در هر جنگ جدیدی با کل ملت لبنان مواجه است. ممکن است اسراییل گمان کند که میتواند ملت لبنان را تجزیه کند، ولی در صورت وجود وحدت این نقشه با شکست مواجه میشود.
نکته سوم، شبکههای جاسوسی است. اسرائیلیها از تعدیهای حزبالله به قطعنامه 1701 سخن میگویند در حالیکه از سال 2006 تا کنون خود چهار هزار بار این قطعنامه را زیر پا گذاشته اند. چرا هنوز هم هواپیماهای اسرائیلی بر فراز لبنان پرواز میکنند؟ مهمترین چیزی که باعث میشود اسرائیل در جنگ عجله به خرج دهد این است که اطلاعات زیاد و کافی داشته باشد و در این بین، جاسوسها چشمهای اسراییل هستند.
من امروز از دستگاه امنیتی لبنان میخواهم تا به فعالیت خود در کشف و بازداشت جاسوسان اسرائیلی ادامه دهند. در لبنان هیچ روستا و محلهای وجود ندارد که در آن جاسوس نباشد و من این سخن را با قاطعیت میگویم.
موضوع بعدی اینکه این جاسوسان باید به شدت مجازات شوند. ما سخنان زیادی در مورد احتمال بخشیده شدن آنها شنیدیم و من اعلام میکنم هر کسی که با جاسوسان با تساهل و تسامح برخورد کند، خون شهدا را زیر پا گذاشته است.
با تکیه بر این امور که نام بردم میتوانیم قدرت بازدارندگی خوبی در برابر اسراییل داشته باشیم و از بروز هرگونه جنگی جلوگیری کنیم.
جنگ تابستان 2006 باعث شد تا خطرناکترین نقشه آمریکایی ـ صهیونیستی در منطقه شکست بخورد. امروز این طرح شکست سخنی خورده و البته هنوز بخشهایی از آن باقی مانده است. از سال 2006 تاکنون دیگر سخنی از خاورمیانه جدید نشنیدیم. در فلسطین به لطف مقاومت و در لبنان به لطف مقاومت و ملت و همچنین مقاومت افسانهای در جنگ 2006 و در عراق با مقاومت ملت عراق در برابر آمریکاییها و تحمیل عقبنشینی به ارتش آمریکا و به لطف کشورهایی چون ایران و سوریه، طرحهای آمریکا و اسراییل شکست خورده است.
امروز در این لحظه من به شما میگویم که ما در وضعیت داخلی، منطقهای و بینالمللی بهتری در مقایسه با سال 2006 قرار داریم. ما در آن سال پیروز شدیم و امروز آنها آرزوهایی دارند. آنها آرزو دارند سوریه شکست بخورد در حالیکه سوریه قویتر شده است. در مورد ایران گمان کردند که تهدید مداوم آن به جنگ باعث تسلیم میشود در حالیکه این اتفاق نیافتد.
ایران از بحران خارج شده است
ظرف هفتههای گذشته برخی بر احتمال سقوط نظام جمهوری اسلامی تکیه کردند که این تنها توهمی بیش نیست. ایران با مردم و ملت خود در شرایطی که رهبری به درایت و ذکاوت و روحانیت امام سید علی خامنهای دارد، از بحران خود با قدرت بیشتری خارج شده و این قدرت بیشتر نیز خواهد شد.
من به شما ملت خود در لبنان و فلسطین و عراق و منطقه میگویم که قدرت ما در وحدت ما نهفته است. قدرت ما در اراده ما و ایمان و یقین و اطمینان ما نهفته است.