شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۸۸ - ۱۷:۵۸
۰ نفر

زهیر توکلی: خبری در خبرگزاری‌ها آمده بود به این مضمون که سال گذشته کمک‌های مالی خیران به کتابخانه‌های خوزستان 3 برابر شده است

سؤالی که بلافاصله مطرح می‌شود این است که در کنار خیرین کتابخانه‌ساز (مثل خیرین مدرسه‌ساز) و در کنار کمک‌های نقدی برای خرید کتاب، یک راه بسیار ساده برای کمک به کتابخانه‌های عمومی وجود دارد و آن «خرید کتاب‌های دست دوم از کتابخانه‌های شخصی» است.

در زندگی آپارتمان‌نشینی، برای «کتاب‌بازها» یا همان صاحبان کتابخانه‌های شخصی، بسیار اتفاق می‌افتد که در نقل و انتقال از یک آپارتمان به آپارتمان کوچک‌تر، با معضل فراوانی کتاب‌ها روبه‌رو شوند.

بسیاری از آنها، کتاب‌ها را بار کارتن موز می‌کنند و به انباری منزل پدری یا انباری آپارتمان خودشان (یا هردو، بس که کارتن‌های کتاب، انبوه است) می‌سپارند و علی‌القاعده دیگر روی آن کتاب‌ها را نخواهند دید. بعضی دیگر هم که به اصطلاح «دل‌گنده‌تر» هستند، کتاب‌ها را به دست‌دوم فروشی‌ها می‌فروشند همان‌هایی که در پاساژهای کهنه و گردگرفته‌ای در حواشی میدان انقلاب، «کتابخانه شخصی شما را خریدارند» و با بی‌رحمی، کتاب‌ها را تقریباً «کیلویی» می‌خرند و تحقیقاً نسخه نسخه می‌فروشند.

تا این جای کار، خسران مالی و حسرت همیشگی نصیب آن آدم اهل فرهنگ کتابخوان کتاب‌باز شده است اما ضرری که به فرهنگ جامعه می‌خورد، وقتی است که فروشنده از مشاهیر و مفاخر و از «اهل بخیه» در عالم فرهنگ باشد.

کتابخانه‌های شخصی استادان دانشگاه‌ها، شاعران و نویسندگان مطرح، روزنامه‌نگاران قدیمی، هنرمندان و...، یادگاری‌های یک حیات طولانی فرهنگی هستند، حیات فرهنگی این اشخاص، خلاصه و برآمده و صیقل و تراش‌خورده فرهنگ جامعه است. لابه‌لای کتاب‌های کتابخانه شخصی چنین افرادی، کتاب‌های نایاب وجود دارد که حتی در کتابخانه‌های معظم عمومی پیدا نمی‌شود.

کتاب‌هایی هست که به امضای نویسندگانشان موشح شده و به این اشخاص تقدیم گردیده است و از همه مهم‌تر، کتاب‌هایی است که خود این اشخاص، بر آن حاشیه و یادداشت نگاشته‌اند. چرا باید این کتاب‌ها سر از پشت و پسله‌ها و پستوهای افسرده‌کننده پاساژهای حاشیه‌ای در راسته انقلاب دربیاورد؟ یک بار بنده با سیداحمد نادمی، شاعر و مترجم شعر انگلیسی، به هوای تفرج و تورق به یکی از پاساژهای دست‌دوم‌فروشی راسته انقلاب رفته بودیم.

ناگهان او کتابی به زبان انگلیسی به من نشان داد. کتاب دفتر شعری بود سروده شاعر انگلیسی. گفتم: خوب که چی؟ در پاسخ، صفحه اول پس از جلد را پیش چشمم آورد. امضای این شاعر بود و دستخط او که کتاب را به بیژن جلالی هدیه داده بود. آن دست‌دوم فروشی، نفهمید چه یادگار گرانبهایی را دارد می‌فروشد. نادمی با شوق و ذوقی که آن را از فروشنده پنهان می‌کرد تا مبادا روی قیمت بکشد، آن را خرید و زدیم بیرون.

نگارنده، خود صاحب کتاب‌هایی از کتابخانه شخصی دکتر فرامرز سلیمانی، شاعر و روزنامه‌نگار مطرح دهه 50 و اوایل دهه 60 شده که بر برخی از آنها خود ایشان، حاشیه نوشته است.

یکی از این کتاب‌ها، «دیدار در فلق» است که مرحوم منوچهر آتشی، خودش امضا کرده و به ایشان تقدیم کرده است. خب، جای این کتاب‌ها کجاست؟ متأسفانه اهتمام جدی و سازمند به نپوسیدن کتابخانه‌های شخصی در کنج انبارها یا به غارت نرفتن آنها توسط دست‌دوم فروشی‌ها صورت نمی‌گیرد.

همه دید‌یم و شنیدیم که کتابخانه‌های شخصی مرد بزرگی چون استاد احمد آرام که خودش اهدای آن به کتابخانه ملی را وصیت کرده بود، چه فراز و نشیب‌هایی را پشت سر گذاشت و چند سال طول کشید تا اطمینان ورثه مرحوم احمد آرام نسبت به انجام درست وصیت پدرشان فراهم شود.

پیشنهادی که در اینجا می‌شود در میان افکند، آن است که مثل شماره 137 که مربوط به شهرداری است، در همه استان‌ها و شهرها یک شماره 3 رقمی به مردم معرفی شود و هرکس، کتابخانه شخصی خود یا بخشی از آن را به اصطلاح خودمان «می‌خواهد بدهد بیرون»، با این شماره تماس بگیرد و نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، کتاب‌ها را به قیمتی عادلانه (مثلاً نصف قیمت) خریداری کند.

اینگونه چه‌بسا کتاب‌های شخصی در شهرهای دورافتاده، شایسته باشد که به تهران منتقل شود و در کتابخانه‌های مادر کشور نگهداری شود و از آن سو، بسیاری از کتاب‌هایی که ما در کتابخانه شخصی داریم و حتی دست دوم فروشی‌ها حاضر به خریدشان نیستند (مثل کتاب‌های کمک آموزشی که پس از کنکور بلااستفاده می‌شود)، به کتابخانه‌های مناطق محروم، برده شود. بالاخره، «کتاب» پس از انتشار دست هرکس که باشد فرزند فرهنگ کشور است و نباید یتیم بماند و زیر دست و پا رها شود.

کد خبر 87879

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز