به گزارش همشهری آنلاین، با آنکه از ماه ها قبل سلسله اقدامات خصمانه ارتش بعثی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران به شکل پراکنده شروع شده بود و همه شواهد نشان از یک اتفاق ناگوار در روزهای آینده می داد اما با سکوت یکباره در مناطق مرزی ایران و عراق، فرماندهان و نیررهای نظامی ایران و عراق احساس کردند این سکوت، آرامش قبل از طوفان است و باید منتظر اتفاق های ناخوشایند در ساعات و روزهای آینده باشند. موضوع از این قرار بود که در روز۳۰ شهریورماه ۱۳۵۹ بعد از این که پاسگاههای گیسکه، چغاحمام و چیلات در مرزهای سومار، نفتشهر و دهلران به تصرف ارتش عراق درآمدند، عراق نیمی از هواپیماهای خود را به عربستان، کویت، امارات، عمان، یمن شمالی و اردن فرستاد تا در برابر حملات متقابل ایران در امان باشند و ستاد لشکر ۵ مکانیزه عراق به تمامی واحدهای تابعه دستور داده تا اطلاع ثانوی سکوت رادیویی را رعایت کنند. معلوم بود که این سکوت آرامش قبل از طوفان اصلی است. در سوی دیگر میدان جنگی که هنوز رسماً شروع نشده بود، مدافعان خرمشهر سنگربندی می کردند. خرمشهری ها هنوز نمی دانستند باید بروند یا بمانند. روی جاده اثری از ازدحام خودروها نبود. کسی هشدار لازم را صادر نمی کرد. برخی از مردم شهرهای مرزی تصور درستی از عمق فاجعه نداشتند. رزمندگان و فرماندهان حاضر در منطقه هم اجازه صدور دستور ترک فوری شهر را نداشتند. تصمیم روی این موضوع از حیطه اختیار آن ها خارج بود، اما همه می دانستند که به زودی اتفاق بزرگی رخ می دهد و آنها نمی توانند کاری جز تحکیم مواضع دفاعی خود انجام دهند.
سرانجام در ساعاتی بعد عراق به کشتی تجارتی ایران در خور موسی حمله کرد. این ششصدوششمین و آخرین حمله آن ها به مواضع ایران پیش از شروع رسمی جنگ بود. تا این که حوالی ظهر روز بعد ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹، ۱۰ فرودگاه و پایگاه هوایی ایران مورد حمله جنگنده های عراقی قرار گرفت. اخبار از شروع رسمی جنگ ایران و عراق خبر می داد. وضعیت دفاعی کشور مناسب نبود. باید از پیش کاری صورت می گرفت اما این اتفاق نیفتاده بود و جنگ ناخواسته از سوی حکومت بعثی عراق به نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران تحمیل شده بود. در آن شرایط، تنها راه، مقاومت بود و مقاومت از همان لحظه آغاز رسمی جنگ شروع شد.
نظر شما