پوشش خدمات بهداشتی آمریکا عمدتا از طریق بیمههای خصوصی انجام میشود و در نتیجه دست کم 40 تا 50 میلیون آمریکایی به علت نداشتن شغل ثابت یا تغییر شغل تحت پوشش بیمههای بهداشتی قرار نمیگیرند.
البته دولت آمریکا با دو برنامه Medicare و Medicaid به ترتیب سالمندان بالای 65 سال و گروهی از اقشار کمدرآمد را تحت پوشش خدمات بهداشتی قرار میدهد.
اما در هر حال خدمات بهداشتی یکپارچه آنچنانکه در اروپا و کانادا وجود دارد، در آمریکا موجود نیست و علیرغم صرف بودجه بسیار 7920 دلار به ازای هر فرد در مقابل برای مثال 2992 دلار در انگلیس و 3601 دلا در فرانسه، نظام بهداشتی آمریکا در ارزیابیهای جهانی در رتبه پایینتری نسبت به کشورهای اروپایی قرار میگیرد.
در ارزیابی سازمان جهانی بهداشت از نظامهای بهداشتی در سال 2000، آمریکا رده 37 را به خود اختصاص داد. آمریکا با وجود اینکه بیشترین هزینه بهداشتی در جهان را صرف میکند، تنها از لحاظ میزان مرگ و میر نوزادان و امید به زندگی اندکی نسبت به کشورهای اتحادیه اروپا وضعیت بهتری دارد.
اکنون آمریکایی به دنبال سرمشقگرفتن از نمونههای اروپایی نظامهای بهداشتی هستند.
دو نوع نظام بهداشت اروپایی
به طور کلی در کشورهای اروپایی دو نوع نظام بهداشتی وجود دارد.
نظامهای بیسمارکی، گرفتهشده از نام صدراعظم پروس اتو فن بیسمارک، که در کشورهایی مانند آلمان، هلند، فرانسه و سوئیس اجرا میشود. این نظام بر اساس تامین اجتماعی است که در آن گسترهای از سازمانهای بیمهگر وجود دارد که از لحاظ سازمانی مستقل از فراهمآورندگان مراقبتهای بهداشتی هستند.
مدل بوریچی، گرفته شده از نام ویلیام بوریج مصلح اجتماعی انگلیسی طراح سرویس ملی بهداشت، نظامهای مراقبت بهداشتی را به وجود میآورد که در آنها تامین اعتبار و ارائه مراقبتهای بهداشتی در یک نظام سازمانی منفرد صورت میگیرد، مانند سرویس ملی بهداشت انگلیس یا نظامهای بهداشتی کشورهای اسکاندیناوی.
در نظامهای بیسمارکی خدمات بهداشتی امکان انتخاب خدماتدهنده بهداشتی وجود دارد. به عنوان نمونه در هلند مردم بیمه بهداشتی را از مجموعهای بیمههای خصوصی در حال رقابت میخرند، یا در فرانسه مردم بیمه بهداشتی پایهای از از یک بنیاد غیرانتفاعی دریافت میکنند که در عمل وابسته به دولت است، در عین حال بیمههای مکمل را بنا به خواست خود از بیمهگرهای خصوصی میخرند.
در هر دو کشور دولت به شدت در تنظیم قیمتهای خدمات بهداشتی و تعیین بودجه ملی برای آن دخیل است. و در هر دو کشور مردم از طریق ترکیبی از پرداخت خصوصی و مالیاتهای دولتی هزینه خدمات بهداشتی را تامین میکنند.
نکته مهمتر آن است که در هر دوی این کشورها مردم روابط درازمدت با پزشکان عمومیشان دارند. هر وقت بخواهند میتوانند به آنها دسترسی داشته باشند. در این کشورها هر فرد بیماری میتواند حتی پس از اینکه پزشک خانوادگیاش مطباش را تعطیل کرده است، مشاوره پزشکی فوری دریافت کند و حتی در صورت لزوم بدون تاخیر به به بیمارستان فرستاده شود.
نظام بهداشتی انگلیس نمونه نظامهای بهداشتی بوریجی است. سرویس ملی بهداشت انگلیس 61 سال پیش بنیانگذاری شد، و هدف آن این است به جز موارد استثنایی بیماران برای خدمات بهداشتی پولی نپردازند.
[براون و شصتمین سالگرد سرویس ملی بهداشت انگلیس]
همه داروهای نسخهشده تحت پوشش هستند، و دولت به طور مرتب اهداف بهداشتی مانند حداکثر زمان انتظار در بخش اورژانس یا زمان انتظار برای عمل را تعیین میکند.
بررسیهای سالانه تحلیلگران بهداشتی شرکت Consumer Powerhouse که هر سال وضعیت نظامهای بهداشتی کشورهای اروپایی را بر حسب معیارهایی مانند حقوق و اطلاعرسانی به بیماران، نتایج پیشگیری و درمان، گستردگی و دسترسی به خدمات بهداشتی، وضعیت دارو ارزیابی میکنند، برتری نسبی مدل بیسمارکی به مدل بوریجی را نشان میدهد.
آخرین ارزیابی این گروه تحلیلگران در سال 2009 هلند را در راس 32 کشور مورد بررسی قرار داد. اتریش، لوکزامبورگ، دانمارک، آلمان، سوئیس، سوئد، فرانسه، فنلاند و بلژیک و استونی در ردههای بعد قرار دارند. انگلیس در ره سیزدهم قرار گرفت.
تحلیلگران این موسسه بر اساس این رتبهبندی نتیجه میگیرند که کشورهای با سیستمهای چندگانه پوشش خدمات بهداشتی (نظامهای بیسمارکی) که در آنها هر شهروند قدرت انتخاب میان ارائهکنندگان خدمات بهداشتی را دارند، جدا از آنکه این ارائهکنندگان دولتی یا خصوصی، انتفاعی یا غیرانتفاعی باشند، نمرات بالاتری در این ارزیابی به دست آوردهاند.
نقاط ضعف نظامهای بهداشتی اروپایی
البته نظامهای اروپایی نیز نقاط ضعف خود را دارند.
یک مشکل زمان انتظاری است که بیماران برای دسترسی به خدمات تخصصی باید بگذرانند.
این مسئله به خصوص در نظامهای بهداشتی بوریجی مانند سرویس ملی بهداشت انگلیس که عملا تنها یک فراهمآورنده خدمات بهداشتی وجود دارد، صدق میکند. یک بررسی اخیر نشان داد که حدود 15000 نفر در سنین بالای 75 هر سال در دچار مرگ زودرس ناشی از سرطان میشوند. کارشناسان میگویند در صورتی که تشخیص و درمان زودتر صورت میگرفت تعداد این مرگها کاهش مییافت.
یک مشکل دیگر خدمات بهداشتی یکپارچه بهداشتی از نوع اروپایی هزینه بالایی است که بر بودجه دولت تحمیل میکند و مالیاتدهندگان باید آن را بپردازند.
برای مثال فرانسه در سال 1996 برای جلوگیری از کسر بودجه بهداشتی سعی کرد بود هزینههای بیمهها را با تعیین اهدافی تحت کنترل درآورد. اما یک دهه بعد در سال 2006 بعد میزان کسری بودجه بهداشتی نه تنها کاهش نیافت، بلکه دوبرابر شد و به 49 میلیارد یورو رسید.
[نظام بهداشتی فرانسه بدتر شده است]
یک مشکل دیگر استفاده غیرضروری از خدمات بهداشتی است. برای مثال در هلند و سوئد که هرکسی باید بیمه بهداشتی بخرد، افراد خود را محق میدانند که حتی اگر بیماری جزئی ماند سرماخوردگی دارند، به دکتر مراجعه کنند زیرا از قبل پول بیمه را پرداخته است.
در مورد نظام بهداشتی سوئیس نیز بار هزینهها و فشار کاری بر روی پرسنل پزشکی مشکلات مشابهی ایحاد کرده است. تلاش برای کاهش هزینههای بهداشتی به کاهش تختهای بیمارستانی، ادغام بیمارستانها و سختتر شدن خدمات تخصصی انجامیده و یک بررسی در سال 2007 نشان داد که در بیمارستانها در ژنو و لوزان میزان خطاهای پزشکی تا 40 درصد افزایش یافته است.
یک مشکل دیگر دولتی بودن خدمات بهداشتی کندشدن روند پذیرش شیوههای جدید درمانی و تشخیصی است. نظامهای دولتی بهداشتی در پذیرفتن تکنولوژیهای جدید پزشکی کند عمل میکنند. در آلمان و انگلیس، حتی پس از اینکه داروهای جدید مورد تایید قرار میگیرند، دسترسی به آنها پیچیده است زیرا یک سازمان مستقل باید در مورد اینکه آیا این داروها ارزش خریدن دارند، تصمیم بگیرد.
برای مثال در حالیکه اثربخشی هرسپتین، داروی سرطان پستان، در سال 1998 ثابت شد، و فورا در آمریکا در اختیار بیماران قرار گرفت. در انگلیس چهار سال تولید کشید تا دولت برای خرید آن برای درمان مبتلا به سرطان پستان اقدام کند.