عصر شنبه، اهالی محله خیابان شاهبداغی در شهرقدس با شنیدن صدای زنی که از داخل ساختمانی 5طبقه درخواست کمک میکرد، از خانههای خود خارج شدند.
لحظاتی نگذشته بود که صدای شلیک رگباری گلولهها به گوش رسید.
اهالی محل وحشتزده در مقابل در ساختمان جمع شدند اما صدای شلیک همچنان شنیده میشد.
همان لحظه بود که این زن به بیرون از ساختمان دوید و فریاد زنان میگفت: « دختر و پسرش هدف گلوله قرار گرفتهاند او فریاد میزد که محمد فرزندانش را به گلوله بسته و بعد به سراغ خانواده خودش رفته است». مردم و کسبه که از این ماجرا شوکه شده بودند بلافاصله ماجرا را به پلیس 110 خبر دادند.
دقایقی بعد، ماموران کلانتری شهرقدس در محل حضور یافتند و در بررسیهای اولیه متوجه شدند صاحب ساختمان که مرد سالخوردهای به نام محمد است درحالیکه مسلح به کلاشینکف است، در داخل ساختمان، اعضای خانواده خود و همسایه را به رگبار بسته است.
با توجه به حساسیت ماجرا، ماموران از کارآگاهان اداره آگاهی شهریار و ماموران پلیس اطلاعات و امنیت درخواست کمک کردند.
کمتر از چند دقیقه، خانه مرد جنایتکار به محاصره ماموران پلیس شهریار درآمد و تلاشها برای دستگیری مرد مسلح با حضور بازپرس کشیک ویژه قتل شهرقدس آغاز شد.
ماموران پلیس که در ساختمانهای مجاور نیز کمین کرده بودند متوجه شدند که مرد مسلح به بالای پشت بام رفته و از آنجا نیز به اهالی محل شلیک میکند، با توجه به اینکه احتمال هر گونه حادثه خونین دیگری وجود داشت، پلیس تصمیم گرفت با استفاده از تک تیراندازهای خود مرد مسلح را هدف قرار دهد اما زمانی که مرد مسلح، ماموران پلیس را در محل دید از آنها خواست به او امان بدهند و بدون هیچ شلیکی به بالای پشت بام بروند.
ماموران که احتمال میدادند این مرد قصد اجرای نقشه دیگری را داشته باشد، از او خواستند اسلحه خود را در اختیار ماموران قرار دهد وقتی مرد جنایتکار به خواسته ماموران پاسخ داد، تیم ویژهای از ماموران خود را به سرعت به پشت بام رساندند و این مرد را درحالی که یک اسلحه کلاشینکف، 2کلت کمری شاه کش و تعداد زیادی گلوله به همراه داشت دستگیر کردند.
با دستگیری مرد مسلح، ماموران قدم به قتلگاه گذاشتند، آنها با ورود به ساختمان در طبقات مختلف با 4 جسد روبهرو شدند. 2 نفر از قربانیان زن و فرزند محمد به نامهای زهرا 42 ساله و صدیقه 22 ساله بودند، 2 جسد دیگر نیز متعلق به دختر 15 ساله همسایه و جوان 22 سالهای بود که با شنیدن فریادهای کمک خواهی به داخل ساختمان آمده بود.
اما در اثر شلیک گلوله مرد جنایتکار، کشته شده بود . 2پسر بچه دیگر نیز که در خیابان شاهد این درگیری خونین بودند به نامهای امیر حسین 10ساله و پوریا 12 ساله توسط محمد از بالای پشتبام هدف گلوله قرار گرفته بودند که بعد از انتقال به بیمارستان، متأسفانه این دو کودک بیگناه هم جان باختند.
11 مجروح حادثه
این در حالی بود که در بررسیهای بعدی مشخص شد که مرد مسلح هنگام شلیک از بالای پشتبام 11 نفر دیگر به نامهای فرشاد15 ساله، صادق24 ساله، محمد 20ساله، علی 16 ساله، اسماعیل30 ساله، پرویز 33 ساله، صادق 14 ساله ولی 33 ساله، سعید 13 ساله، سکینه 25 ساله و عباس 27 ساله را هدف قرار داده است که این مجروحان بعد از این ماجرا، به بیمارستان شماره 2 فیاض بخش انتقال یافتند.
با حضور ماموران تشخیص هویت و اورژانس در محل، قربانیان این حادثه به پزشکی قانونی انتقال یافتند و متهم اصلی پرونده برای بازجوییهای تکمیلی به اداره آگاهی شهریار منتقل شد.
متهم در همان بازجوییهای اولیه به قتل اعضای خانواده و همسایههایش اعتراف کرد و انگیزه خود را از جنایت اختلافات خانوادگی و درگیری با همسایهاش عنوان کرد.
این مرد صبح دیروز درحالیکه لباسش غرق خون بود مقابل خبرنگاران قرار گرفت و درخصوص انگیزهاش از جنایت چنین گفت: چند سالی بود که این خانه را به کمک همسرم زهرا ساخته بودم و در آن زندگی میکردیم.
من 2 همسر و تعداد زیادی فرزند و نوه دارم. به همین خاطر با ساختن این ساختمان فرزندانم را برای ادامه زندگی پیش خودم آوردم و به هر یک از آنها واحدی دادم. تا اینکه یکی از واحدها در طبقه چهارم خالی ماند.
تصمیم گرفتم این واحد را اجاره دهم یا به فروش برسانم. 5 ماه قبل، سرانجام این واحد را به مردی فروختم اما از همان زمان اختلافات من با اعضای خانوادهام و همچنین مرد همسایه شروع شد. این اختلافات ادامه داشت تا اینکه روز حادثه وقتی در پارکینگ خانه نشسته بودم و رفتوآمدها را نگاه میکردم ناگهان همسایه مان را دیدم که به همراه 2 پسر وارد ساختمان شد.
وقتی قصد داشتم مانع ورود این افراد به ساختمان شوم مرد همسایه مقابلم ایستاد و مدعی شد که خانه را خریداری کرده و من نباید به او بگویم که چه کسی را میتواند به خانهاش دعوت کند یا نه، در همان لحظه عصبانی شدم و به طرف انباری خانه رفتم و اسلحه کلاشینکفی را که از سالها قبل در آنجا مخفی کرده بودم به همراه تیرهایش از انباری خارج کردم. مرد همسایه با دیدن اسلحه به بیرون ساختمان دوید و من که 2 پسر جوان را پیدا نکردم وارد طبقات شدم.
همان لحظه بود که پسر مرد همسایه و همراهش را هدف گلوله قرار دادم که یکی از آنها مقابل در خانهشان در طبقه چهارم درحالیکه زخمی شده بود، بر زمین افتاد.
در اثرصدای شلیک، زن همسایه در را باز کرد و من به طرف آنها نیز شلیک کردم. سپس به طبقه پایین آمدم و به سراغ همسر اول و دخترم رفتم و آنها را نیز با شلیک گلوله به قتل رساندم و همسر دومم به نام سکینه را نیز زخمی کردم.
همان موقع بود که متوجه شدم چند جوان برای کمک به مجروحان وارد ساختمان شدهاند. بنابراین به طرف آنها نیز شلیک کردم که یکی از آنها کشته شد اما بقیه توانستند ازمحل بگریزند. سپس به پشت بام رفتم و از بالای ساختمان مرد همسایه را نشانه گرفتم اما به خاطر اینکه اعصابم به هم ریخته بود دستم میلرزید.
در همان لحظات فقط شلیک میکردم تا بتوانم مرد همسایه را نیز که باعث عصبانیت من شده بود به قتل برسانم. در این بین بود که چند نفر در خیابان زخمی و کشته شدند. بعد از چند دقیقه با دیدن ماموران پلیس که ساختمان را محاصره کرده بودند، خودم را تسلیم کردم تا آنها به طرفم شلیک نکنند.
سردار اکبرشاهی، رئیس پلیس استان تهران با اعلام این خبر گفت: تحقیقات از مصدومان حادثه که در بیمارستان بستری هستند ادامه دارد و تلاش برای بررسی انگیزه اصلی این مرد مسلح ادامه دارد.
وی ادامه داد: این متهم هماکنون با قرار بازداشت بازپرس شعبه 104 دادگاه شهرقدس در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی شهریار قرار دارد تا تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده انجام شود.
گفتوگو با نجات یافته حادثه
- ماجرای این جنایت خونین چطور اتفاق افتاد؟
من و دوستم پیام حدود ساعت 7 بعدازظهر داشتیم به طرف خانه میرفتیم که ناگهان مقابل ساختمان متوجه فریادهای یک زن شدیم که درخواست کمک میکرد. برای کمک به طرف ساختمان رفتیم و همان موقع بود که صدای شلیک گلوله را شنیدیم. هر دو به داخل ساختمان رفتیم تا ببینیم چه اتفاقی افتاده است.
همین که وارد ساختمان شدیم صدای گلولههای بیشتری را شنیدیم. از ترسمان به طبقات بالا رفتیم و همان لحظه بود که صدای پای مردی را شنیدیم که از پلهها بالا میآمد. من و پیام از ترسمان به بالای پشت بام رفتیم تا فرار کنیم، چند لحظه گذشت که پیام گفت بیا از ساختمان خارج شویم همین که وارد راه پلهها شدیم ناگهان پیرمرد را دیدیم که اسلحه به دست از خانهاش خارج شد و به طرف من و پیام اقدام به تیراندازی کرد، پیام که جلوی من حرکت میکرد تیر خورد ولی من توانستم از ساختمان خارج شوم، وقتی بیرون آمدم سریع به پلیس تلفن کردم و ماجرا را اطلاع دادم تعداد زیادی از همسایهها و مردم عادی در خیابان و مقابل ساختمان تجمع کرده بودند که ناگهان محمد از بالای پشت بام نیز اقدام به شلیک کرد و باعث زخمیشدن همسایهها و رهگذران شد.
گفتوگو با متهم اصلی پرونده
- شغل اصلی شما چیست؟
الان 30 دستگاه مینی بوس و اتوبوس دارم.
- پس وضع مالی خوبی داری؟
بله، به همین خاطر هم 2 تا زن دارم، البته یکی از آنها در این حادثه کشته شده است.
- چرا اقدام به شلیک کردی؟
با همسایه درگیر شدم و تصمیم گرفتم که به او نشان بدهم که میتوانم هر کاری بکنم، یک ماه پیش آنها که یک واحد از ساختمانم را خریده بودند در اینجا ساکن شدند، افراد زیادی به خانه آنها رفتوآمد داشتند و سر همین مسئله با آنها درگیر شدم.
- اما بررسیها نشان میدهد که روز حادثه صاحبخانه با فرزندش و پسر یکی از اقوام نزدیکش به خانه خودشان میرفتند و تو بی دلیل به آنها حملهکرده ای؟
نمیدانم.
- چرا همسر اولت و دختر خودت را هم کشتی؟
با آنها هم اختلاف داشتم.
- خب چرا همسرت را طلاق ندادی و او را کشتی؟
من دوستش داشتم! او خیلی برای زندگیام زحمت کشیده بود اما اختلافمان این اواخر خیلی شدید شده بود.
- چرا به خانواده همسایه ات هم شلیک کردی که باعث قتل دختر بیگناه خانواده شد؟
عصبانی بودم میخواستم به مرد همسایه نشان بدهم که میتوانم هر کاری بکنم، به او گفتم که نباید مهمانهای غریبه به خانه آنها بیایند اما او گوش نکرد در حالی که او در ساختمانی که من ساخته بودم ساکن شده بود.برای همین به فرزندش شلیک کردم.
- اما آنجا را خریده بود و مالک بود؟
من نمیدانم، الان هم خسته شدهام و نمیتوانم به سؤالات شما پاسخ بدهم.
- اسلحه را از کجا آوردی؟
سال 64 بود که اسلحه را با تیرهایش دزدیدم و در خانهام پنهان کردم.
- فکر میکردی یک روز با این اسلحه، تعداد زیادی از افراد بیگناه را به کشتن بدهی؟
نه. من در محل مرد سرشناسی هستم، اینجا همه محمد دوزاری را میشناسند، همیشه سعی کردم به افراد کمک کنم اما نمیدانم چرا این کار را کردم. از خدا میخواهم مرا در مدتی که از عمرم باقیمانده است ببخشد.
- درخواستت از مجروحان حادثه و خانواده قربانیان چیست؟
تقاضای بخشش دارم، میدانم که اشتباه کردم در آن لحظه عصبانیت بر من غلبه کرد ودیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم.
- می دانی چه مجازاتی در انتظار توست؟
بله، میدانم که انسان کشتهام و باید کشته شوم.
- راستی لقب محمد دو زاری از کجا آمده است؟
به خاطر اینکه آن اوایل که به شهرقدس آمده بودم، مینی بوس داشتم، دو ریال پول میگرفتم تا مسافران را جابه جا کنم به همین خاطر این اسم روی من باقی ماند.