سه‌شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۸ - ۱۰:۱۶
۰ نفر

ترجمه و تلخیص علیرضا رضایت: ظاهر این سؤال که کراراً مطرح می‌شد چنان ساده است که انسان را گمراه می‌کند زیرا این موضوع پژوهشی چندین احتمال در پی دارد.

آیا این سؤال مطالعه‌ای تجربی را می‌طلبد که هدف آن یافتن یک ویژگی مشترک در کار هنرمندان زن است؟ اگر چنین است، چه تعداد هنرمندان باید برای جمع‌آوری یک مجموعة قابل اطمینان مورد مطالعه قرار بگیرند که بتوان از آنها به تعمیقی در مورد سبک یا خلاقیت زنانه دست یافت؟

آیا این یک مسئله بیشتر نظری درخصوص منابع صدای خلاقانه و تمایز جنسی است؟ چگونه می‌توان ویژگی‌های زیباشناختی زنانه را شناسایی کرد؟ و به‌طور خاص، چگونه جست‌وجوی سبک‌های مشخصاً زنانه می‌تواند از صرف تکرار و استمرار جفت‌های ناشایستی که فمینیسم آنها را فراوان مورد تحلیل و انتقاد قرار می‌دهد پرهیز کند؟ آیا ما باید در پی ارزش‌هایی در هنر باشیم که بتوان آنها را نه زنانه بلکه فمینیستی (دیدگاهی به لحاظ سیاسی آگاهانه‌تر) دانست؟ آیا جست‌وجوی سبک‌های هنری‌ای که زنانه یا فمینیستی هستند مستلزم آنند که نویسندگان عملاً زن باشند؟

از منظر فیلسوف، تمام این مسائل را مفهوم حساس و دشواریاب زیبایی‌شناسی پیچیده‌تر می‌کند. کار جست‌وجوی نظریة زیبایی‌شناختی فلسفی فمینیستی  (زنانه) با کشف ارزش‌های زیبایی‌شناختی مجزا در کار خلاقانه هنرمندان (مرد یا زن) تفاوت دارد. اما این سردرگمی را صرفاً نمی‌توان با جدا کردن نظریه از عمل حل و فصل کرد بلکه این سؤال مطرح می‌شود که چه ارتباطی بین نظریه‌های زیباشناختی فلسفی و دوره‌ها، سبک‌ها یا گرایش‌ها در هنر وجود دارد؟ بسیاری از تلاش‌های فمینیستی اولیه در نظام‌های انتقادی معطوف اثر هنرمندان و نویسندگان زن بودند.

برخی از نظریه‌پردازان هنر و ادبیات،پاره‌ای متون، سبک‌ها و موضوعات را شناسایی کرده‌اند که بیشتر در آثار هنری هنرمندان زن وجود دارند تا هنرمندان مرد. این ویژگی‌ها ممکن است پیامد تفاوت‌های عام در تجربه اجتماعی باشند: زنانی که نقش‌های خانگی برای آنان تعیین شده طبیعتاً درخصوص احتمالات (امکانات) مختلف زندگی قلم می‌زنند تا مردانی که اغلب در مکان‌های عمومی هستند. ارزش‌های آنها واقعی‌تر (برجسته‌تر) و کمتر مواجهه‌ای و بیشتر افشاگرانه، عادی و تکراری است.

اما تلاش جهت تعمیم دادن کار زنان به‌شدت در میان دانشمندان فمینیست مورد بحث بوده است چرا که بسیاری درخصوص وجود مدرک برای مدعیات و فرضیاتی که برای دفاع از آنها باید ساخته شوند تردید دارند.

نه تنها تنوع هنر ‍[تولید شده توسط] زنان، تعمیم سبک‌شناختی را به چالش می‌کشد بلکه گوناگونی خود زنان نیز این تعمیم را دچار چالش می‌کند. از آنجا که زنان همانند مردان، یک طبقة یکپارچه را تشکیل نمی‌دهند بلکه در اجتماعاتی به نام طبقه، ملیت و نژاد زندگی می‌کنند و هر یک از این اجتماعات و طبقات تاریخی دارد که آنها را پیچیده می‌کند، هنری که آنها تولید می‌کنند بعید می‌نماید که سنت مشخصی- خاص خود-  به دست دهد. نقش احتمالی جسم در رشد ذهنیت، رویکردهای دیگری را به مسئله خلاقیت زنانه پیش نهاده است.

دسته‌ای از نظریاتی که ریشه در روانکاوی و پسا‌ساختار‌گرایی دارند انتقادهای وارد بر سنت‌های مردسالارانه فلسفی را به‌خود زبان کشاندند، [البته] با این استدلال که زنانگی در گفتمان سنتی قابل طرح نیست. نویسندگانی مانند لوئیس‌ایریگاری و آلن‌سیکوس  زبان و نگارش را در راستای آنچه دریدا آن را بسط و پرورش داده، شیوه‌های خود خلاقی می‌دانند.

براساس این دیدگاه زبان به ایجاد ذهنیت کمک می‌کند؛ خود (نفس) را نباید چنین تصویر کرد که جوهر مستقلی است که «کلمات خود را بر می‌گزیند» تا به‌طور خاص با تجربة زنانة خود منطبق شود. ایریگاری نه تنها زبان مربوط به ارزش‌های مردسالارانه را بررسی می‌کند (او انتقادی قاطع و همه جانبه به تاریخ فلسفة غرب وارد می‌کند) بلکه مفهوم نوشتن را به مثابة یک زن (بر محور جسم یک زن) مطرح می‌کند.

او تاکید می‌کند که جنسیت بر هویت فرد حاکم است و تظاهر به کنار گذاشتن جنسیت فرد به هنگام نوشتن یا صحبت کردن مستلزم آن است که [امر] زنانه (زنانگی) در گفتمانی مردانه/ خنثی که بر نظام مرد‌‌سالارانه حاکم است، محو شود. نوشتن بر آمده از جسم به‌طور بالقوه این نظام را تغییر می‌دهد (واژگون می‌کند). این نگارش کاملاً بنیان‌کن است که از ساختارهای گفتمان مردسالارانه و نظامی که زنانگی را به مثابة امری نامردانه (غیرمردانه) و فاقد ذهنیتی از آن خود تعریف می‌کند، می‌گریزد.  مفاهیم تحریک‌آمیز مربوط به نگارش و زنانگی را نیز ژولیا کریستوا بسط داده است.

مسلماً شیوه‌های بسیاری وجود دارد که بتوان یک «صدای» زنانه را در نظریه و هنر قرار داد و به همان میزان آشکار است که هر یک از این شیوه‌ها در فمینیسم محل بحث‌ هستند چرا که این مسائل بسیار پیچیده‌اند و مستلزم آشنایی با شیوه‌های بسیار متفاوت فلسفی‌اند.

ویژگی‌های زیباشناختی و ارزیابی انتقادی

انتقاد فمینیستی از خنثی بودن و عام بودن ارزش‌های زیباشناختی موضوعی تحلیلی در همین راستا را از نو باب می‌کند که برای تفسیر هنر بسیار حائز اهمیت است: ماهیت تمایز ویژگی‌های زیبایی‌شناختی و غیرزیبایی‌شناختی. لازم به تاکید است که این حوزه همواره حوزه‌ای بحث‌انگیز بوده است و تعداد محدودی از نظریه‌های زیبایی‌شناختی در پرداختن به هنر، زیبایی‌شناسی را به‌صورت محض به کار برده‌اند. با وجود این، سنتی استوار در نظریة زیبایی‌شناختی وجود دارد (شاید به‌طور خاص مکتب آنگلو آمریکایی باشد) که بین آنچه می‌توان ویژگی‌های درونی و بیرونی آثار هنری نامید تمایز قائل بوده و معتقد است که تنها ویژگی‌های درونی با ارزیابی معنا یا کیفیت آن اثر در ارتباطند.

این تمایز با فرضیه‌های مربوط به استقلال هنر در ارتباط است و ارزش هنری مجزا ،  ارزشی است که اثر هنری به تنهایی و صرف‌نظر از عواملی که یک مشاهده‌گر به هنگام خواندن، شنیدن یا دیدن نمی‌تواند آنها را دریابد، از آن برخوردار است. 

بعید است که شخص به هنگام تماشای یک نقاشی، گوش‌دادن به کنسرتو یا خواندن یک شعر بتواند جنس هنرمند را تشخیص دهد، از این رو، معمولاً گفته شده است صرف زن یا مرد بودن هنرمند، ویژگی بیرونی هنر را تشکیل می‌دهد (نشان می‌دهد). مارکسیسم، روانکاوی و فمینیسم که متأخر‌تر است نمونه‌های برجسته‌ای از طرح‌های نظری هستند که مورد انتقادند چرا که آنها بررسی ویژگی‌های بیرونی را بر فرایند ارزیابی یک اثر هنری تحمیل می‌کنند (یا در آن دخالت می‌دهند).

هنرهای زنانه؛ سنت‌ها و مدل‌های دیگر

اینکه هنر زیبا هنر عمومی است مستلزم آن است که این هنر در فضای نسبتاً خالی گالری قابل فهم باشد. این فضا فضایی است که تا همین اواخر تعداد محدودی از زنان فعالانه در آن وارد شده‌اند. در واقع، برخی معتقدند که حتی دنیای گالری‌های هنری مدرن همچنان دنیایی مردانه است. اگر مفهوم هنر به مثابة مقوله‌ای عمومی، مفهومی مردمحور است پس این مفهوم چه چیز را کنار گذاشته‌(نادیده گرفته) است؟ آیا ملاحظه و بررسی اشیایی که در فضاهای خصوصی خلق شده‌اند و تا‌کنون نادیده گرفته ‌شده‌اند می‌تواند سنت‌های هنری‌ای را نشان ‌دهد که در آن زنان فعالان اصلی هستند؟

جست‌وجو برای یافتن سنت‌های هنری زنانه اغلب با جست‌وجو برای یافتن زیبایی‌شناسی زنانه در‌می‌آمیزد اما بین این دو گونه جست‌وجو تفاوت‌های مهمی وجود دارد. جست‌وجو برای یافتن زیبایی‌شناسی زنانه مستعد فرو افتادن در فرضیه‌های ذات‌گرایانه (ذات‌باورانه) است تا آنجا که شخص به این سو حرکت می‌کند که نقاشی‌ها، موسیقی و ادبیات زنان را به‌منظور کشف سبکی که محبوبیت عام دارد به دقت مورد بررسی قرار دهد. چنین کشفی البته بعید می‌نماید، چراکه مستلزم این پیش فرض است که مجموعه‌ای از ویژگی‌های زیبایی‌شناختی زنانه وجود دارد. در مقابل، جویا شدن از [وجود] سنت‌های هنری خاص زنان این فرض را ایجاب نمی‌کند که محصولات آنها ویژگی‌های زیبایی‌شناختی مشترکی دارد.

به علاوه،  این خود تاکید می‌کند که فرصت ساخت و تولید اشیایی که ارزش هنری دارند تحت‌تأثیر شرایط به‌وجود می‌آید. بنابراین، به جای صرف جست‌وجو یا بررسی ژانرهای متداول با هدف کشف معدود فعالان زن موجود در آنها، باید در پی فضاهایی باشیم که در آنها اکثریت زنان برخی گروه‌های اجتماعی، زمان خود را در آنجا می‌گذرانند، تا ببینیم که آیا مفهوم رایج هنر را می‌توان تکمیل کرد؟

مورخان هنر در پی آثار فراموش شدة زنان در تاریخ هستند، در عین حال فمینیست‌های دیگر به‌منظور پیش‌بینی صورتی که هنر فمینیستی ممکن است به‌خود بگیرد از کشفیات و یافته‌های انتقادی مربوط به مفاهیم سنتی هنر استفاده می‌کنند. حرمت نهادن به نبوغ خلاقانه و جدا کردن اشیای هنری از فعالیت‌های زندگی روزمره ظاهراً برای برخی فمینیست‌ها مفاهیمی عمیقاً مردانه است که یک‌سره در سنت‌های مردسالارانه جای (ریشه) دارد.

در واقع، مفهوم یک شیء هنری که برای لذت و سرگرمی بیننده عرضه می‌شود در تقسیم دوتایی ذهن – عین که همسو با مفهوم دوگانة زنانه – مردانه است، مشارکت (دخالت) دارد. هنرمندان و نظریه‌پردازان به‌تساوی صورت‌های هنری‌ای را مورد بررسی قرار داده‌اند که تمایزهای رایج بین هنر و مخاطب را مدنظر ندارند. برخی هنرها و  موسیقی صورت‌هایی هستند که در آنها مشارکت فعالانه جایگزین تشویق منفعلانه می‌شود.

از آنجا که مشارکت، خبرگی را دشوار می‌کند  این صورت‌های هنری جایگاه متعارف منتقد و شیء هنری را بر هم می‌زنند و توجه به ارزش‌های صورت‌گرایانه را تحت شعاع قرار داده و مانع ارتقای کیفیت زیبایی‌شناختی به مثابة مهم‌ترین مشخصه هنر می‌شوند. ارتباط سوژه و ابژه، ابهام آمیز کردن تمایزهای مشخص بین این دو، تاکید بر ابعاد زیبایی‌شناختی زندگی روزمره و در نظر گرفتن هنر به مثابة یک فعالیت و نه یک دستاورد، همگی به‌نظریة زیبایی‌شناختی فمینیستی و عملکرد هنرمندان فمینیست راه یافته است.

کد خبر 88617

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز