​مرد ۴۷ ساله‌ای که چندین سال از عمر خود را پشت میله‌های زندان گذرانده بود، پس از آزادی یک زن را به قتل رساند و اموال او را سرقت کرد.

جسد

به گزارش همشهری آنلاین، دزد ۴۷ ساله‌ای که چندین سال از عمر خود را پشت میله‌های زندان گذرانده بود، این بار برای سرقت مقداری طلا زن ۶۸ ساله‌ای را در مشهد خفه کرد، اما خیلی زود ردزنی‌های اطلاعاتی کارآگاهان با هدایت مستقیم سرهنگ محمدرضا فدائیان (رئیس پلیس آگاهی مشهد) و با صدور دستورهای ویژه قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه قتل عمد) آغاز شد و عامل جنایت به چنگ قانون افتاد.

این مرد که به شدت ابراز پشیمانی می‌کرد و مدعی بود هیچ‌گاه در زندگی پشتیبان و راهنمایی نداشته است، به سوالات درباره سرگذشت خود و ماجرای زورگیری تا جنایت را پاسخ داد. آنچه می‌خوانید حاصل گفتگوی یک ساعته با این متهم است که به خاطر پنهان کردن برخی حقایق زندگی مدام دچار تناقض‌گویی می‌شد و با جمله «به خاطرم نمی‌آید!» راه گریز از پاسخ را باز می‌گذاشت.

خفه کردن زن ۶۸ ساله با دست | تحت فشار بودم، مرا ببخشید! | می‌ترسم همسرم طلاق بگیرد! + عکس

چند سال داری؟ متولد ۱۳۵۶ هستم.

درس هم خوانده ای؟ تا چند کلاس ابتدایی تحصیل کردم.

چرا؟ علاقه‌ای به درس و مدرسه نداشتم.

شغل پدرت چیست؟ او کارمند ... (یکی از ادارات دولتی) بود و مادرم نیز خانه‌داری می‌کرد.

چند خواهر و برادر داری؟ ۲خواهر و ۳ برادر دارم.

آن‌ها هم مانند تو زندگی آشفته‌ای دارند؟

نه! پدرم از نظر مالی به آن‌ها می‌رسید. زندگی همه آن‌ها خوب است و اوضاع مالی مناسبی دارند.

متاهلی؟بله! یک پسر نوجوان دارم که در دبیرستان ترک تحصیل کرد و دیگر به مدرسه نرفت چون به فوتبال علاقه زیادی داشت. یک دختر جوان هم دارم که چندماه قبل ازدواج کرد.

معتادی؟ بودم اما از یک سال قبل دیگر مصرف نمی‌کنم.

چه شد که معتاد شدی؟پدرم به شیره و تریاک اعتیاد داشت، یعنی در خانواده با مواد مخدر بیگانه نبودم.. از سوی دیگر هم فشارهای زندگی مرا به سوی اعتیاد کشاند.

اولین بار با چه کسی و در کجا مواد مصرف کردی؟با یکی از نزدیکان همسرم شیره مصرف کردم. آن روز سرماخوردگی داشتم که به من پیشنهاد مصرف شیره را داد تا زودتر به بهبودی برسم!

چرا بعد از آن ادامه دادی؟ چون احساس لذت کردم و بعد به صورت تفریحی مواد مخدر می‌کشیدم. فکر می‌کردم من مانند دیگر ان نیستم و اراده قوی دارم. از طرف دیگر هیچ‌گاه تصور نمی‌کردم که با همین مصرف تفریحی معتاد می‌شوم ولی به قول معروف خیلی زود دیر شد.

گفتی به خاطر فشارهای زندگی معتاد شدی؟ نمی‌دانم، بالاخره فشارهای زندگی و تفاوت‌هایی که پدرم بین فرزندانش قائل بود هم بسیار تاثیر داشت.

از چه زمانی به مصرف مواد مخدر صنعتی (شیشه) آلوده شدی؟ نمی‌دانم، به خاطر ندارم.

چند سال قبل ازدواج کردی؟ حدود ۳۰ سال قبل.

با همسرت چگونه آشنا شدی؟ با جوانی به نام مجتبی دوست بودم که یک روز او دخترخاله‌اش را به من معرفی کرد که دختر خوبی است. من هم به خواستگاریش رفتم.

چند وقت نامزد بودید؟ حدود ۲ سال در عقد بودیم که بعد ازدواج کردیم و زندگی مشترکمان آغاز شد.

آن زمان چه شغلی داشتی؟ بعد از ترک تحصیل شاگرد آرایشگری شدم و در واقع آرایشگر بودم.

الان هم همین شغل را داری؟ نه، بعد از ازدواج به قهوه‌فروشی روی آوردم و به مدت ۵ سال قهوه می‌فروختم ولی چون اجاره مغازه نمی‌دادم، پدرزنم مرا از مغازه‌اش بیرون انداخت. بیشتر سال‌های عمرم را بیکار بودم.

پس چگونه مخارج زندگی را تامین می‌کردی؟ همسرم در خانه‌های مردم کار می‌کرد. او کارهای نظافتی منازل را انجام می‌داد و مخارج زندگی را هم می‌پرداخت.

ماجرای زورگیری چه بود؟ حدود ۲۰ سال قبل، زمانی که دخترم ۳ ماهه بود، یک شب بعد از مصرف شیشه به سوی منطقه گلشهر مشهد حرکت کردم. چون واقعا برای تامین هزینه‌های اعتیادم دچار مشکل بودم. آنجا در کنار خیابان پسر جوانی را دیدم و گوشی را از او زورگیری کردم.

چاقو هم داشتی؟ به خاطر ندارم.

چند سال زندان بودی؟ به تحمل ۱۰ سال زندان محکوم شدم، ولی بعد از ۵ سال به طور موقت آزاد شدم که ۳ سال نیز شامل عفو شد.

این همه سال که زندان بودی عبرت نگرفتی؟ بعد از آزادی دوباره به دنبال شیشه رفتم و تا ۲ سال قبل شیشه مصرف می‌کردم. بیکاری و فشار زندگی دوباره مرا به سوی خلاف سوق داد.

همسرت در این مدت تقاضای طلاق نکرد؟ نه، او پای من ایستاد و خیلی سختی کشید.

ماجرای قتل چگونه رخ داد؟ بیکار بودم و پولی نداشتم. وقتی برق تک‌پوش طلای پیرزن چشمانم را گرفت، وسوسه شیطانی به سراغم آمد. نمی‌توانستم از این طلاها چشم‌پوشی کنم. به همین دلیل نقشه سرقت طلای پیرزن را کشیدم. در منزل او خیلی اوقات باز بود. زمانی که وارد خانه شدم، او نترسید. شاید تصور نمی‌کرد من چه نقشه‌ای در سر دارم، ولی در یک لحظه او را روی زمین انداختم و گلویش را فشار دادم. هنگامی که بی‌حرکت شد، ابتدا قیچی خیاطی را برداشتم تا النگوی تک‌پوش را قیچی کنم، اما وقتی دیدم به‌راحتی از دستش بیرون آمد، قیچی را در کنار جسد انداختم و از خانه بیرون آمدم.

طلاها را چه کردی؟ به پسر خواهرزنم دادم که آن‌ها را فروخت و من با پول طلاهای سرقتی یک دستگاه پراید خریدم.

همسرت مشکوک نشد که از کجا این همه پول آوردی؟ چرا خیلی سمج بود و مدام سوال می‌کرد، ولی من جواب سربالا می‌دادم.

پراید را از کجا خریدی؟ از یک بنگاه فروش خودرو در خیابان گاز خریدم و چند روز با آن مسافرکشی کردم.

پشیمانی؟ خیلی پشیمانم. نفهمیدم چگونه مرتکب قتل شدم. من قصد کشتن پیرزن را نداشتم فقط می‌خواستم طلاها را سرقت کنم.

ریشه خلافکاری و تباهی عمرت را در چه می‌دانی؟ اولین مقصر پدرم است، چون دستم را نگرفت و پولی به من نداد تا از فشار زندگیم کاسته شود. از سوی دیگر هم اعتیاد موجب این زندگی فلاکت‌بار شد.

ولی اگر پدرت پولی به تو می‌داد خرج اعتیاد می‌کردی؟ بله، به همین خاطر پدرم به من اعتماد نداشت. بالاخره خیلی از عوامل در این ماجرای تلخ موثر هستند.

چه توصیه‌ای برای افرادی داری که در شرایط تو قرارمی گیرند؟ مصرف تفریحی مواد فقط یک جمله مزخرف است. منم منم نکنید! مسیر درست زندگی را در پیش بگیرید و حتی از یک کیلومتری مواد هم عبور نکنید. فرجامی جز زندگی فلاکت‌بار ندارد.

بقیه اموال سرقتی را چه کردی؟ من اموال دیگری را از منزل پیرزن نبردم.

اما حتی دستگاه فشار خون او هم در منزل شما کشف شده است؟ بله، آن را سرقت کرده بودم.

یعنی سکه‌های طلا و بقیه اموال مورد ادعای اولیای دم را سرقت نکردی؟ نه.

در این سال‌ها به ترک اعتیاد هم فکر کردی؟ بله. یک بار همسرم مرا به مرکز ترک اعتیاد برد ولی ۲۸ روز بعد دوباره مصرف کردم چون مادرم از دنیا رفته بود.

یعنی هر کس مادرش از دنیا برود باید « شیشه مصرف کند؟ نمی‌دانم، وسوسه شدم.

با اولیای دم حرفی نداری؟ فقط می‌خواهم مرا ببخشند. از نظر مالی تحت فشار بودم، پشیمانم.

آخرین کلام؟ کاش روزی که مواد مخدر را به من تعارف کردند، توان «نه» گفتن را داشتم. حالا هم می‌ترسم همسرم از من طلاق بگیرد. اگرچه می‌دانم فرزندانم تا چه حد خجالت‌زده و شرمگین می‌شوند. به خاطر سرقت طلا زندگیم را نابود کردم.

کد خبر 891901

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار جامعه

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 2
  • IR ۰۹:۲۹ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۸
    0 0
    باید سخت گیری کنند در زندان