به گزارش همشهری آنلاین، رسانه به عنوان یک عنصر تعیین کننده در جریان نبرد طوفان الاقصی به ایفای نقش پرداخته است، بگونهای که پس از سالهای از اشغال فلسطین توسط رژیم صهیونیستی جریان اعتراض به جنایات این رژیم و حمایت از مردم فلسطین و غزه به موجی جهانی تبدیل شده و حتی توانسته است دانشگاههای معتبر کشورهای غربی را نیز در بر گیرد.
در همین راستا و به منظور بررسی فعالیت رسانهای جبهه مقاومت در جنگ طوفان الاقصی، میزگردی با حضور آقایان اکبر نصراللهی استاد دانشگاه، حازم کلاس رئیس دفتر شبکه العربی قطر در تهران و علی علیزاده مدیر مجموعه رسانهای جدال برگزار کردیم.
در ادامه مشروح مسائل مطرح شده در این میزگرد را میخوانید:
فعالیت رسانهایی جبهه مقاومت هم افزا و حرفهای نیست
نصراللهی: آنچه که مسلم است این است که رسانههای مختلف با توجه به ارزشهای خبری بسیار مهمی که عملیات طوفان الاقصی و حوادث بعد از آن داشتند و دارند، تلاش کردند وقایع سرزمینهای اشغالی را به گوش مردم برسانند و در معرض دید مردم قرار بدهند اما باید با تاسف عرض کنم که این تلاشها با توجه به اهمیت و ارزش خبری این وقایع و حوادث بیسابقهای که این روزها در سرزمینهای اشغالی در حال روی دادن است، ناکافی، غیرحرفهای، به لحاظ رویکردی و راهبرد قابل نقد و در مجموع بازدارنده نیستند.
یعنی ما شاهد هستیم وقایعی در حال وقوع هستند که دارای همه ارزشهای خبری هستند، اما آنچه که از رسانههای مختلف دنیا بویژه رسانههایی که در کشورهای اسلامی هستند و ادعای مسئولیتطلبی و مسئولیتجویی و استقلال را دارند، میتوانیم بگوییم علیرغم تلاشهای در خور تقدیر، این تلاشها همافزا و شبکهای و حرفهای نیستند و رویکردشان همچنان سنتی است و بین زمان وقوع اتفاقاتی که در سرزمینهای اشغالی روی میدهد و با آنچه که از رسانههای مختلف انتشار پیدا میکند فاصله زیاد است.
در واقع روایت اول برای رسانههای جبهه مقاومت و رسانههای مستقل نیست و ما بسیاری مواقع ناخواسته، به دلایل مختلفی که انشاءالله در ادامه نقد خواهیم کرد، در زمین رسانههای صهیونیستی و آمریکایی بازی میکنیم و این جای تامل و بررسی دارد و حتما باید در این حوزه بازنگری اساسی انجام شود.
حازم کلاس: فرمایشات دکتر نصراللهی کاملا درست است منتها دو نکته دارد؛ یکی اینکه مخاطب ما کیست؟ اگر ما از رسانههای مقاومت یا رسانههای جبهه مخاطب صحبت میکنیم طبیعتا مخاطبانشان طرفدار مقاومت هستند اما برخی رسانهها بی طرف هستند. شاید از نظر خیلی از کارشناسان این بیطرفی در چنین اتفاق بزرگ و مهمی بار منفی دارد اما یک عده از رسانهها این باور و این رویکرد بی طرفی را در نظر گرفتند. یک عده طرفدار جبهه مقاومت هستند برخی رسانهها هم کاملا مخالف مقاومت هستند.
شهرک نشینان اسرائیلی به سید حسن بیش از رسانههای رژیم اعتماد داشتند
اگر با دید خیلی وسیع به هر کدام نگاه کنیم، این رسانهها رویکردهایشان طبیعتا به سیاستهای اصلی خودشان بر میگردد. منتها باید ببینیم بعد از یک سال، طوفان الاقصی چه تغییری در رویکرد رسانههای دنیا ایجاد کرده است؟
ما در طول سالیان عادت کرده بودیم از شبکهای مانند المنار که رسانه رسمی حزبالله است سخنرانی سید حسن نصرالله را به عنوان روایت اول بشنویم. حتی خود اسرائیلیها نیز منتظر سخنرانیاش بودند تا روایت اول را از زبان سید حسن بشنوند و حتی بیشتر از رسانههای اسرائیلی هم باورش داشتند. الان در طوفان الاقصی هم، القسام توانسته خودش را در عرصه رسانهای ثابت کند. سخنرانیهای ابوعبیده و فیلمهایی که از تمام اتفاقات لحظه به لحظه ثبت میکند موجب شده که شرکت متا و برخی کشورها مانند آلمان انتشار مثلث قرمز را ممنوع میکند. این نشان میدهد که رسانههای مقاومت چه تاثیری داشتهاند.
طوفان الاقصی اولین جنگ بدون خبرنگار
حال اگر برعکس نگاه کنیم، خیلی هم جالب است، رسانههای اسرائیل هیچ خبری از غزه منتشر نمیکنند. از روز شروع طوفان الاقصی در سال ۲۰۲۳ تا الان یک خبر از غزه در رسانههای اسرائیل منتشر نشده است.
به قوت میتوانم ادعا کنم که پوشش رسانهای این جنگ در مقایسه با پوشش تمام جنگها در قرن بیست و یکم متفاوت هست. ما جنگ بدون خبرنگار داریم! یعنی خبرنگاری در غزه نداریم. من کاملا این را میتوانم اثبات کنم. هیچ خبرنگار غربی وارد غزه نشد!
تنها خبرنگاران غربی از جبهه اسرائیل و از شهرکهایی که در مجاورت غزه هستند، اخبار غزه را پوشش دادند و این موجب شده است روایت کاملی نداشته باشیم.
اگر بخواهم خلاصه کنم، ما از نظر رسانههای مقامت شاید موفقیتهایی داریم توانستیم حتی به لحظه خبر منتشر بکنیم اما اینکه چقدر این روایت ما گوش شنوا در دنیا پیدا کرد، آن یک بحث دیگر است. شاید این یک کمبود راهبردی باشد رسانههایی که بتوانند به دنیا خطاب بکنند و بتوانند نظر مردم را به دنیا برسانند، در اختیار نداریم.
این باعث میشود که دنیا منبع خبریاش محدود باشد اما در این مسیر علیرغم محدودیتهایی که در رسانههای اجتماعی به دلیل سیطره برخی از ابرقدرتها وجود دارد، اما توانستیم به جایی برسیم و این تاثیرش را در راهپیماییهایی که در کشورها و دانشگاههای غربی برگزار شد نشان داد.
رهبران مقاومت خلاء رسانههای رسمی را پر میکنند
علیزاده: در آذر ۹۸ در میزگرد تسنیم من گفتم که جبهه انقلاب رسانه خاصی ندارد و بخشی از این بار رسانهای را فرد رسانهها به دوش میکشند و سه فرد را نام بردم که عملا جای خالی رسانههای مدرن را به شکل سنتی پر میکنند و آن سه فرد را من قاسم سلیمانی، سید حسن نصرالله و [آیت الله] علی خامنهای نام بردم و خیلی تلخ است که از آن موقع دو تن از این فرد رسانهها شهید شدند. آن چیزی که برای من خیلی نمادین است آن چیزی که بخشی از این فقدان رسانهای را پر میکرد و آن اعتمادی بود که این فرد رسانهها حداقل برای طرفدارانشان داشتند و ما دو سوم از این فرد رسانهها را از دست دادیم.
به یاد بیاورید که همین عملیات اربعینی که حزبالله انجام داد و از آن تصویری موجود نبود، سید حسن خودش به میدان آمد و گفت که شما تا حالا از من دیدید که دروغی گفته باشم یا خیر؟ اگر از من میپذیرید این حمله، حمله سنگینی بوده و ما ضربات سنگینی وارد کردیم، یعنی خودش را به رسانه تبدیل کرد.
من الان بیست سال است که در انگلیس هستم و در فضاهای عمومی حضور دارم و شاید یک تصویر متفاومتی داشته باشم که در تفاوت صحبتهای آقای نصراللهی و کلاس هم شاید این قضیه نمایان بود.
اینکه اسرائیل خبرنگاران را به صورت نقطهای هدف قرار داد و کار به جایی رسید که متا بگوید فلان قضیه را ممنوع میکنیم، توییتر بگوید که فلان قضیه را ممنوع میکنیم یا بحث بسته شدن تیک تاک مطرح بشود نشان میدهد که غرب مجبور شده است بخشی از ماسک دموکراسیخواهیاش را بردارد و در مقابل این رسانهها بایستد. پس رسانهها موفق بودند اگر رسانهها موفق نبودند طرف مقابل این کارها را انجام نمیداد.
پرداخت ۹ میلیادر دلار از جیب مالیات دهندگان آمریکایی برای تسلیحات اسرائیلی
دانشگاه بان در ریپورتی که منتشر میکند گفت که ۱۷.۹ میلیارد دلار پول رسمی و شفاف از جیب مالیاتدهندگان آمریکایی بابت سلاحهایی که به اسرائیل ارسال شده مصرف شده است. فاکس نیوز، سی بی اس، ای بی سی، سی ان ان باید مرتب پمپاژ بکنند که اسرائیل در خطر است، به آنها در هفت اکتبر تجاوز شده است و این تصویر را بسازند تا افکار عمومی آمریکا نگوید چرا پول بچههای من و مدرسه و بیمارستان من را میبرید آن طرف دنیا به اسرائیل و مشکل بوجود میآورید؟
به همین دلیل من معتقدم که در مورد اسرائیل جنگ رسانهای یک اتفاق ثانویه نیست. ما رسانهها را در ساحت بازنمایی تعریف میکنیم یعنی ما یک واقعیتی داریم در جامعه و بعد این را در سطح رسانه بازنمایی میکنیم. من معتقدم که درباره اسرائیل ساحت رسانهای و ساحت میدان در امتداد همدیگر و هم تنیده هستند به این معنی که گاهی وقتها که اسرائیل میخواهد افکار عمومی غرب را به یک سمت ببرد، شاید حملاتش را کم بکند یا حملاتش را زیاد کند.
برغم نقدی که من به جبهه مقاومت دارم اما فهم ضرورت رسانهای بودن نبرد را ما از مقاومت لبنان دیدیم. از مقاومت فلسطین هم دیدیم. حزبالله به خمپارهاندازها و موشکهای الماسش دوربین نصب میکرد چون می دانست اگر اینها دیده نشوند و از آنها تصویری نباشد، هیچ گونه اهمیتی ندارد و لازم است که هم بزنیم یعنی یک هدف با ارزش نظامی را بزنیم و هم این را نشان بدهیم. حماس میدانست که برغم خطراتش، اگر یک نفر را میگذارد که قناسه بزند باید کنارش هم یک نفر را بگذارد که فیلم بگیرد پس جان یک نفر را برای یک دقیقه یا سی ثانیه ویدئو به خطر میاندازد . پس حماس هم به اهمیت این قضیه کاملا واقف بود و به نظرم این یک جهش کیفی در فهم خود مبارزان خط مقدم از امرز رسانه بود.
مردم غزه مهمترین راویان جنگ
اما مهمترین راویان رسانهای یک سال گذشته مردم عادی غزه بودند و این یک اتفاق کیفی بود. یعنی شما نزدیک به ده پانزده هزار شهروند خبرنگار دارید که از لحظه بیرون آوردن جنازه و ضجههای مادر و پدر فیلم میگیرند، این یک اتفاقی است که در دو ساحت است یک ساحتش این است که این موبایلها به ما اجازه میدهد که این فیلمها را بگیریم، ساحت دومش این است که آن فرد میداند که به جای اینکه شیون کند باید فیلم بگیرد چون شیونش نمیتواند مانع مرگ دیگران شود و سومین ساحتش این است که عرب فلسطینی میگوید از خصوصیترین لحظهای که ضجه زدن برای بچهام است و بیرون آوردن هشت تکه بچهام است فیلم بگیر چون این مقاومت است.
این ویدئوییهایی که از پارسال تا الان منتشر شد بازی را به صورت عجیبی عوض کرد. ما در تاریخ ۱۰، ۱۵ هزار ساله مکتوم بشر، نسلکشی هم زیاد داریم، اما اولین بار است که به واسطه این شهروند خبرنگاران نسلکشی را از نمای نزدیک دیدیم.
الجزیره نبود نمیتوانستیم هولوکاست غزه را ببینیم
برغم اینکه نقدهای زیادی از الجزیره دارم در این یک سال اگر الجزیره نبود، ما هولوکاست غزه را به این شکل نمیتوانستیم به ابعاد وسیع ببینیم. من در تظاهراتها از بچههای انگلیسی میپرسم که چه میبینید که به این تظاهرات میآیید؟ اول میگویند تیک تاک، اینستاگرام، ولی از رسانههای رسمی اگر چیزی ببینیم فقط و فقط الجزیره انگلیسی و بینالملل است. الجزیره به راستی که جغرافیای رسانه را در غرب عوض کرد.
به بازدارندگی رسانهای نرسیدهایم
نصراللهی: من مجدد عرض خودم را تکرار میکنم. من از همه رسانهها تشکر کردم که در این شرایط سخت که سانسور شدیدی حاکم است و علیرغم محدودیت حضور خبرنگاران در میدان صدای مردم فلسطین میشوند و وقایع آنجا را در حد توان و وسعشان منعکس میکنند. اما در عین حال تاکید میکنم که کاری که انجام میشود حرفهای نیست، همافزا نیست، بازدارنده و کافی نیست. خیلی روشن است.
من فکر میکنم که وقایع آنقدر بزرگ است و دارای ارزش خبری است کار رسانهای به موازات و به اندازه این فاجعه نیست. شفاف و واضح است، میگویم کافی نیست، همافزا نیست میگویم که بازدارنده و حرفهای نیست.
نکته دیگر که عرض کردم؛ اینکه محدودیتهایی بر سر فعالیتهای رسانهای الجزیره قائل میشوند و یا در برخی از سوشیال مدیاها و متا یا جاهای مختلف، این به مفهوم این نیست که کار افراد حقیقی و حقوقی، حرفهای، دقیق و کافی و بازدارنده است بلکه نشان میدهد که آنها تحملشان پایین است. آنها میخواهند برخلاف آنچه که قبلتر میگفتند بیطرفی و حق مردم به دانستن، جلوی هر صدایی که از فلسطین میآید و بخواهد واقعیت را بگوید را میگیرند و خیلی تعارف هم ندارد.
نیازمند تشکیل جبهه مقاومت رسانهای هستیم
نکته سوم این است که ما جبهه مقاومت رسانهای نداریم. ما جبهه مقاومت در بعد نظامی داریم همین جبهه مقاومتی که کاری کرده که یک سال اسرائیل، آمریکا، اروپا و تمام ادوات و تجهیزات و نیروهایشان را بسیج کردند و با حماس و حزبالله میجنگند، جنگ، جنگ حماس و حزبالله و حوثیها با اسرائیل نیست بلکه جنگ حماس، حزبالله و حوثیها با کل آمریکا و اروپاییها است.
نکته چهارم این است که هزینه دروغ رسانههای جریان اصلی، تحریف و قلب واقعیت بسیار پایین است. خیلی راحت اصطلاحا در روز روشن مردم را میکشند، زن و بچه را میکشند، به دانشگاهها حمله میکنند، اساتید و خبرنگاران و نیروهای امدادی را هدف قرار میدهند اما هزینه این کار چقدر است؟ چقدر رسانهها توانستند واقعا این حس و این فضا را انتقال بدهند؟ اگر انتقال میدادند که دولتهای حامی اسرائیل که نمیتوانستند مقاومت بکنند.
من عرض نکردم که کاری در این زمینه انجام نشده است، میگویم که کار کافی و بازدارنده نیست، اگر رسانه قوی میداشتیم، شاهد این نبودیم که در غزه حدود ۲ هزار نفر را شهید کنند که ۶۰ درصد از اینها زنان و کودکان و سالمندان باشند، ۱۷۳ روزنامهنگار، ۱۱ هزار دانشآموز و ۱۱۵ دانشمند، استاد دانشگاه و محقق و ... از این لیست فراوان است، من عرضم این است که رسانههای ما نتوانستند آن طور که باید و شاید مردم را حساس بکنند و هزینه این اقدامات غیر انسانی را بالا ببرند به گونهای که آنها متوقف شوند.
دلایل دیگر من این است که من به صراحت عرض میکنم، عرض کردم ما جبهه مقاومت رسانهای نداریم حتما باید جبهه مقاومت رسانهای تشکیل بشود. به این مفهوم که همه رسانهها به هر میزان از امکانات و ظرفیتی که دارند با هم کار بکنند. وقایع مشترک است، قتل عام مردم، ظلم و موارد متعددی که همه میدانیم هست. باید جبهه مقاومت رسانهای تشکیل شود، اگر جبهه مقاومت رسانهای تشکیل نشود، همچنان رژیم صهیونیستی، آمریکا و سایر کشورهای حامی اسرائیل خیلی راحت این جنایتها را عادیسازی میکنند، مثلا یک صدای نحیف و ضعیفی از یک جایی میآید خیلی محل اعتنا نیست.
آنچه که مسلم است و واقعیت دارد این است که رسانههایی که الان زحمت میکشند و وقایع سرزمینهای اشغالی و جنایات اسرائیل را منعکس میکنند در تبیین سریع، جامع و اقناعکننده وقایع فلسطین ناتوان هستند و یا توانایی کافی ندارند. به واژههایی که میگویم دقت بفرمایید، «یا ناتوان هستند یا توانایی کافی ندارند».
نتوانستهایم ۷ اکتبر را برای مردم تبیین کنیم
مثال میزنم، ۷ اکتبر دقیقا سال گذشته همین موقع بود که اتفاق افتاد. سوالم این است که چه تصویری، چه روایتی از ۷ اکتبر را رسانههایی که حامی جبهه مقاومت هستند به دنیا مخابره کردند؟ همین الان چیزی که اتفاق میافتد و شبهای که در افکار عمومی هست این است که میگویند که ۷ اکتبر باعث همه این گرفتاریها و مشکلات شده است. خیلی شفاف میگویند اگر ۷ اکتبر اتفاق نمیافتد شهید نصرالله زنده بود، شهید موسوی زنده بود، شهید رضی زنده بود، به شهید هنیه حمله نمیشد و ۴۰ هزار نفر شهید نمیشدند و مسائل دیگر. این یعنی چه؟ یعنی ما نتوانستیم بگوییم که ۷ اکتبر یک واکنش طبیعی، غریزی، حق و مشروع و منطبق با قوانین بینالمللی بوده است. یعنی یک واکنش بوده، واکنش به دههها حصر، توهین و ظلم. اگر ما بتوانیم ۷ اکتبر را جا بیندازیم که حق بوده دیگر بحث بعدی پیش نمیآید که حتی برخی خودیها بگویند که ۷ اکتبر باعث شده که این همه مشکلات اتفاق افتاده است.
اگر ما توانایی در تبیین سریع و جامع وقایع فلسطین داشتیم، این آشفتگی، شکست و خسارتی که اسرائیلیها مرتکب شدند، مردم به خوبی میدانستند و آن موقع این طرف روایت ناامیدی حاکم نمیشد. الان بپذیریم که بسیاری از افراد در دنیا روایت ناامیدی را میپذیرند انگار ته خط هستیم و بن بست است انگار اسرائیل هر کاری خواسته انجام داده در صورتی که اینطور نیست.
شبکه ۱۲ میگوید که حدود ۱۰۰ میلیارد دلار خسارت به اسرائیل وارد شده است؛ مهاجرت، اختلافی که بین خودشان هست، تعطیلی صنعت گردشگری و کسب و کار، اینها فقط بخشی از وقایعی است که الان مطرح میکنند و مشکلاتی که اسرائیلیها دارند ولی رسانههای جبهه انقلاب نتوانستند آنها را مطرح بکنند.
بنده هم معتقدم که واقعا آنچه که الان از سرزمینهای اشغالی و غزه روایت میشود روایت رسانههای رسمی نیست. به دلیل اینکه اسرائیلیها محدودیتهای سفت و سخت و بیسابقهای اعمال کردند و دلیل دیگر آنکه اینکه خود مردم روایتگر این نبرد و این وقایع هستند و ما با پدیدهای به نام ارتباط جمعی شخصی مواجه هستیم و باید این پدیده را به رسمیت بشناسیم، حمایت کنیم و تشکیل جبهه مقاومت رسانهای با استفاده همه ظرفیتهای سوشیال مدیا، رسانههای رسمی و افرادی که خودشان رسانه هستند.
حازم کلاس: آقای دکتر به درستی فرمودند که شاید ما جبهه مقاومت رسانهای نداریم ولی آیا ما شاهد حضور چنین جبهه غیر مقاومت رسانهای در دنیا هستیم؟ ما جبهه غیر مقاومت در دنیا نداریم. به عنوان مثال شبکه انگلیس با شبکه آمریکا هماهنگ میشود؟ اینطور نیست. شبکه ایکس (توییتر) اصلا رقیب متا است اما سیاستهای مشابهی را در این موضوع دنبال میکنند.
بحث تشکیل جبهه مقاومت رسانهای درست است اما نه به عنوان ارگان یا به عنوان سازمان بلکه به عنوان هماهنگی مورد نیاز است. ما در وقایع قبلی در منطقه شاهد بودیم، آقای دکتر یادشان هست در برخی اتفاقات، تلویزیونهای رسمی، مانند اتحادیههای تلویزیونهای اسلامی یا اتحادیه تلویزیونهای عرب، تلویزیونهای رسمی دولتها را با هم هماهنگ میکردند و دو سه ساعت در روز را به پخش یکسان اختصاص میدادند. ما در این اتفاق چنین چیزی را شاهد نبودیم چرا؟ به دلیل اختلاف نظر در مورد حماس، به دلیل اختلاف نظر در مورد مقاومت و اصل مقاومت. یعنی ما نمیتوانیم این ادعا را داشته باشیم در کشورهای عربی و اسلامی رسانهها کاملا مستقل هستند. حتی در دنیا ما رسانه مستقل به این عنوان اصلا نداریم و همه از سیاستهای خودشان تبعیت میکنند.
آقای دکتر میفرمایند که فعالیت رسانهای قانعکننده نبودند. به اعتقاد خودم جبهه مقاومت یعنی رسانه های جبهه مقاومت یا رسانههای حامی جبهه مقاومت یا حتی رسانههای بیطرف که به واقعیت مقاومت تمایل دارند، در مخاطب عرب، در مخاطب ایرانی یا در مخاطب ترکیهای موفق بودند. ، اما آیا در مخاطب طرف مقابل که عمدتا غربی هست موفق بودند؟ نبودند. چرا نبودند؟ چون در این حوزه رسانهای ندارند. یعنی همانطور که آقای علیزاده فرمودند، شاید یک رسانه الجزیره انگلیسی داریم، ما در جهان چنین رسانه موفق، بزرگ و فراگیر که بتواند این مطالب را و این واقعیتها را و این روایتهای اول را منتقل بکند نداریم.
اما اینکه شاید روایت ناامیدی غالب باشد یک بحث مفصلی است به نظرم فقط بحث رسانهای نیست یک بخش آن هم سیاسی است. ما نمیتوانیم ادعا بکنیم که در این یک سال پیروز هستیم. ما در برابر نسلکشی هستیم، آدم نمیتواند در برابر نسلکشی باشد اما با دستش علامت ویکتوری را نشان بدهد.
من در معرض نسلکشی هستم، چطور پیروز هستم؟ پیروزی به معنی شاید سیاسی قابل توجیه هست، به معنی رسانهای قابل توجیه هست، آمارهایی که به درستی آقای دکتر اشاره کردند در مورد متضرر شدن رژیم صهیونیستی اقتصادش ، مهاجرت و ... درست است اما وضعیت ما فاجعه است. اینجا در بحث رسانه شاید مهمترین بحث، انسان محور است، شهروندان، مردم در دنیا دوست دارند داستانهای خودشان و داستانهایی که مربوط به آدمهای شبیه خودشان ببینند، چه در سوشیال مدیا چه در تلویزیون و چه در رسانههای مختلف. این روایت که مربوط به غزه هست، همهاش غمانگیز است.
ما باید مخاطبمان را بشناسیم. مردم منطقه، طرفدار مقاومت هستند اکثریت طرفدار مقاومت هستند. نیاز نداریم اینها را اقناع بکنیم، ما باید طرف مقابل را اقناع بکنیم.به اعتقاد من شهروند خبرنگاران و نقش سوشیال مدیا علیرغم محدودیتها توانستند موفق بشوند، پس چطور چند دانشجو و استاد اخراج شدند؟ چطور تظاهرات کردند؟ از کجا با خبر شدند؟
انتشار ۱۱۰ میلیارد مطلب درباره فلسطین در شبکههای اجتماعی
اگر به این آمارها اشاره کنم خیلی جالب است در همین یک سال و فقط در چند ماه اول در شبکه ام اس ام بی سی آمریکا، ۳ مجری اخراج شدند! به خاطر طرفداری از فلسطین. روزنامه گاردین، کاریکاتوریست ۴۰ ساله خودش آقای استیو بل را اخراج کرد. به خاطر همین اتفاقات بی بی سی، ۶ نفر، ۶ خبرنگار خودش را کنار گذاشته و آنها را اخراج کرد. ما شاهد یک سری استعفاها هم توسط برخی آدمها بودیم چه تحت فشار و چه غیر تحت فشار.
آمارهای رسانههای سنتی، رسانههای مدرن خیلی جالب است. من از یک موسسه اسرائیلی نقل میکنم، موسسه هومن برای اسرائیل است در ماه اکتبر سال گذشته (۲۰۲۳) در مورد سوشیال مدیا تحقیق کرده و دقیقا در مورد اینستاگرام و تیک تاک این کار را انجام داده است در مورد اسرائیل هفت میلیارد و ۳۹۰ و خردهای مطلب منتشر شده است در مورد فلسطین چقدر مطرح شد؟ ۱۱۰ میلیارد مطلب! این نشان میدهد که شبکههای اجتماعی چقدر تاثیر دارند.
ما به این نیاز داریم که یک رسانه قوی و معتبر داشته باشیم تا بتواند با زبان دنیا صحبت کند. بتواند خطابش شهروندان انگلیس و آمریکا و فرانسه و آلمان باشد. و طبیعتا این کار، کار آسانی نیست چون رسانه در چارچوب سیاستهای دولتها حرکت میکند. کدام ارگان رسانهای را میتوانیم تاسیس بکنیم که بتواند فرامنطقهای، فرادولتی، فرا رژیمی، کار بکند؟ الان اسرائیل محدودیتهای فراوان قائل شدهاست. همانطور که دکتر نصراللهی فرمودند محدودیتهایی علیه خبرنگاران ایجاد کرده است.
رسانههای اسرائیل اتاق فرماندهی جنگ است
به تعبیر برخی از محققان و کارشناسان برجسته رسانه در دنیا،کار رسانههای اسرائیل را ارزیابی کردند گفتند که الان اتفاقهای خبر رسانههای اسرائیل، اتفاق فرماندهی جنگ است! اصلا خبرنگار نمیتواند به این صورت آنطور که دوست دارد و آنطور که حتی میبیند بتواند خبر منتشر بکند. ما تظاهرات علیه نتانیاهو را میبینیم، آیا با آن گستردگی که باید منتشر بشود و به دید جهانیان برسد آیا میرسد؟ خیر.
سازمان ملل در عرصه رسانهای هم بی تاثیر است
انسان محور بودن رسانهها شامل حال همه رسانهها است حال این رسانه ایرانی باشد، چه قطری باشد چه انگلیسی باشد چه اسرائیلی باشد. این قاعده است این از بدیهیات رسانه است. طبیعی است. اما میبینیم بیمارستانها بمبگذاری شد، خبرنگاران را ترور کردند،پزشکان، به آمبولانسها و مدارس حمله شد و ... از اینها یک خبر در رسانههای اسرائیل نیست. چه کسی این رسانهها را محاکمه میکند که شما درست کار کردید یا غیر درست؟ واقعا اصل بیطرفی را رعایت کردی یا خیر؟ الان در هلال احمر، صلیب سرخ قواعد بینالمللی داریم. در رسانه یک چنین چیزی باید ایجاد شود. در عرصه سیاست، سازمان ملل ناکام است چه برسد به عرصه رسانه.
دیوارهای مستحکم امپراطوری رسانهای غرب ترک برداشته است
علیزاده: من هم حرف آقای نصراللهی را قبول دارم اینکه کاری که کردم کافی نیست و هزینه دروغگویی هنوز پایین است. آقای نصراللهی از ایران و بالاخره از آن منظر نگاه میکند من از انگلیس و از منظر جغرافیای رسانهای اینجا نگاه میکنم و همه تفاوت ما در این است.
من فکر میکنم ایران نتوانست حتی مردم خودش را که یک نسل قبلش به خاطر فلسطین انقلاب کردند، را توجیه کند. در مورد این قضیه شکست رسانههای جمهوری اسلامی بویژه صدا و سیما درباره روایت هفت اکتبر به این سمت محرز است من اینجا تفاوتی با آقای نصراللهی ندارم و از ایشان هم خیلی خیلی صریحتر هستم.
اما حرف من چیز دیگری است در سطح جهانی ما برای اولین بار ترک انداختن بر دیوارهای مستحکم بتنی امپراطوری رسانهای ۱۵۰ - ۲۰۰ ساله غرب را دیدیم. یعنی آن امپراتوری رسانه ای که از دیلی تلگراف شروع شد، زمانی که پدر بزرگهای ما سواد خواندن و نوشتن نداشتند و در انگلیس رسانه بود و جنگ رسانهای بود وقتی با فرانسه دعوایشان میشد بلد بودند که چطور خبر را تنظیم بکنند که در دل فرانسویها ترس بیفتد و از سال ۱۹۱۰ رادیو بوده و هنرهای رادیویی جورج اوول معروفی که میشناسیم در بی بی سی طراحی جنگ رسانهای میکردند و جنگ رسانهای و جنگ پروپاگاندایی را صد سال است که با آن همراه هستند و ما آن چیزهایی که دنبال آن هستیم تازه کشف بکنیم را بلد هستند. اما برای اولین بار روی این دیوار ترک افتاد و این اتفاق مهمی است. برای اولین بار بی بی سی باید ضجه بزند که به من گوش بدهید. چون مردم تیک تاک نگاه میکنند.
من یک چیزی را از آفکام نشان میدهم، این آمار امسال است. شما بهتر میدانید که آفکام جایی است که بر رسانههای رسمی انگلیس نظارت میکند. قرمز جگری، سال ۲۰۲۴ و امسال است، صورتی سال ۲۰۱۹ یا سال ۹۸ است. بی بی سی که مرجع خبری در انگلیس بوده ببینید چقدر کم شده است؟ همین طور آی تی وی، فیسبوک هم کم شده است. پایینتر توییتر بیشتر شده است و شبکههای اجتماعی هم بیشتر شده است. منظورم این است که با پارادایمهای متفاوت سر کنیم چون نگاه به رسانه عوض شده است.
بحث من با آقای نصراللهی این است که من نگران این هستم که اگر بگوییم ما جبهه مقاومت رسانهای نداریم، ما کافی نبودیم، ما هزینه دروغگویی را پایین نیاوردیم، این احساس بوجود میآید که ما الان باید چکار بکنیم؟ بودجه بیشتری بگذاریم و صدا و سیما را بزرگتر بکنیم؟ سپاه قدس باز یک تلویزیون بزرگتر روی صدها تلویزیون بیخاصیتی که دارد اضافه بکند؟ نیروی نظامی و سپاه باز یک هزینه رسانهای بکند؟ باز یک پروژه رسانهای متروکه بیخاصیت با ۱۰۰ نانخور را روی کارهای دیگرمان اضافه بکنیم؟ صدا و سیمای ۳۷ هزار نفری ما از هفت اکتبر تا الان چکار کرد؟ اتفاقا با این بخش از صحبتهای آقای نصراللهی موافق هستم، ما باید ببینیم که چه کسانی کار کردند و آنها را حمایت کنیم و آنهایی که کار نکردند به سمت بسته شدنش برویم.
حرف این است که در هفت اکتبر تا الان، یک جایی مثل الجزیره که ۲۰ سال است قدمت داشته است به بار نشست. توانست آن شهروند خبرنگاران و شهروند مبارزانی که در توییتر و تیک تاک بودند یک جایی برایشان یک بیس و پایگاهی فراهم بکنند. شهروندانی که از پلیس کتک میخوردند در دانشگاه اخراج میشدند، درگیر میشدند . الان مایی وجود ندارد یعنی سنترال کردن و مرکزی کردن رسانه در عصر ۲۰۲۴ خودش یک کار ضد رسانهای است! ما باید پارادایممان را در مورد رسانه عوض بکنیم بدانیم کجا جنگ اتفاق میافتد؟
الان محور مقاومت را نگاه بکنید، شما میگویید آن طرف اف ۳۵ دارد تانک مرکاوا دارد، ناو هواپیمابر دارد، شما با ۴ تا قناسه در غزه و ۴ موشک الماس میخواهی چکار کنی؟ در حالیکه محور مقاومت پارادایم جنگی را عوض کرده است. ما باید در رسانهها پارادایم جنگی را عوض بکنیم. من اگر کسی بودم و امکان و بودجهای داشتم میرفتم ببینم که در تیک تاک، توییتر اینستاگرام چه کسانی دارند میجنگند؟ همانها را تقویت میکردم و میگذاشتم صدایی که از پایین میآید بیشتر منعکس شود چون صدایی که از بالا آمد خیلی ناموفق بود.
اینکه میگویند ناموفق بودیم میگوییم این موضوع نابرابر بوده و رسانههای رسمی ما نتوانست رشد بکند و خیلی خیلی زود پژمرد. شما صدا و سیمایش را ببینید، اصلا صدا و سیمای لندن را ببینید، ماهی بیست هزار پوند خرج میکند یک گزارش دقیقهای از هفت اکتبر تا حالا از آنها دیده باشید اسمم را عوض میکنم. یک ساختمان چهار طبقه دارند، کلی پول بیتالمال میخورند دو دقیقه اگر گزارش داشتند من اسمم را عوض میکنم.
باید ذهن در مورد مرجعیت خبری عوض شود. مشکل ایران به عنوان یکی از کشورهای مرکزی محور مقاومت این است که میگوید که آن خبری که من میگویم درست است و لا غیر. نمیتواند بین اخبار مختلفی که میآید مدیریت بکند. نمیگذارد صداهای مختلف شنیده شود صدای من یک خرده بلندتر باشد. با مدیریت صداهای مختلف است که صدای من شنیده میشود. میگوید صدای من و لا غیر و این اصلا دیگر کار نمیکند. شما اگر ده میلیارد دلار هم خرجش بکنید کار نمیکند.
نکته دوم: چرا ما از هفت اکتبر تا الان موفق نشدیم؟ برنامه کم داشتیم؟ برنامه طوفان الاقصی در افق نبود؟ تسنیم نبود؟ اسرائیل برای اینکه اعتبار اجتماعی را در الاقصی کم بکند در یک سال قبلش در موضوع زن زندگی آزادی، ایران را در مخمصه گذاشته بود و رسانههای ایران در آنجا اعتبارشان را از دست دادند. بحث رسانه مثل ظروف مرتبط است. شما اگر در قضیه آب خوزستان اشتباه بکنید بعد در مورد حزبالله صحبت بکنید میگویند که حرفتان را باور نمیکنیم. برای همین اعتبار رسانهای ما در موضوع هفت اکتبر پایین نیامده است بلکه از قبل این پایین آمده و توانسته اینجا خودش را احیا کند.
باید جنگ نامتقارن رسانهای راه بیاندازیم
ما باید پارادایم ذهنیمان را نسبت به کار رسانه عوض بکنیم باید ذهن ما را نسبت به رسانه مدرن بکنیم. از رسانه سنتی با یک ساختمان ده طبقه و آنتن ماهوارهای بیرون بیاییم. الان رسانه هزاران شکل مختلف دارد. ما میتوانیم اینها را بهم پیوند بزنیم و به آنها کمک برسانیم. اگر این پارادایم عوض بشود مثل پارادایممان که در جنگ عوض شد میتوانیم به آن طرف ترک بیندازیم. یعنی باید جنگ نامتقارن رسانهای راه بیاندازیم.
جنگ اصلی در سازمانهای رسانهای است
نصراللهی: اجازه میخواهم باز کامنتهایی را روی فرمایشات دوستان بگذارم. آقای کلاس فرمودند جبهه مقامت رسانهای نداریم از آن طرف جبهه غیر مقاومت رسانهای داریم. به نظرم بله ما با دیکتاتوری رسانهای در عین تکثر و تعدد در غرب مواجه هستیم. اسامی مختلف است. محل فعالیت رسانه مشخص است. در واقع متعدد است. زبانهای متعددی دارند. پوششهای متعددی دارند ولی یک نخ تسبیح اینها را بهم ربط میدهد. قبول کنید که جنگ اصلی یا قرارگاه جنگ در سازمانهای رسانهای است و این سازمانهای رسانهای در تسلط صهیونیستها و آمریکا هست.
در عین تکثر، تنوع و اسامی مختلف اینها با هم هماهنگ هستند و افرادی هستند که اینها را با همدیگر هماهنگ بکنند. یا منافع اقتصادی یا منافع سیاسی یا افرادی که به شکل تابلو وار و آشکار هماهنگی را بین آنها ایجاد نمیکند. چطور ممکن است؟ در عرصه های داخلی هم میبینید مثلا ده روزنامه در یک روز یک جور تیتر میزنند یا یک حجور عمل میکنند یا همه یک رویداد نسلکشی را منتشر نمیکنند یا نمیگذارند هیچ خبری منتشر شود. ولی اگر یک جای دیگری کوچکترین اتفاقی باشد، آن اتفاق را برجسته و بلد و منتشر و جریانسازی میکنند. بپذیریم که ما در کشف رویدادهای مهم و جریانسازی آن، توانمان ناکافی است. همانطور که آقای علیزاده فرمودند هماهنگیهایمان ناکافی است.
ما نیازی نداریم که بودجه بیشتری اختصاص بدهیم و صدا و سیمای دیگر یایجاد بکنیم، روزنامه دیگری تاسیس بکنیم، همینهایی که هستند باید هماهنگتر، حرفهایتر و مسلطتر با اتخاذ رویکرد درست و با اتخاذ راهبرد مناسب و با شناخت دقیق از آرایش رسانهای و نیاز مخاطبان و شناخت دقیق دشمنان کارشان را ادامه بدهند.
بپذیریم که ما نمیتوانیم به تنهایی در قبال این غول رسانهای و امپراتوری رسانهای، شبکه و قرارگاه جنگ رسانهای غرب تک تک بایستیم. ما حتما نیاز داریم که همافزایی و همآموزی داشته باشیم. باید از امکانات همدیگر استفاده بکنیم این به آن مفهوم نیست که ما یک سازمان رسمی و یا یک دولتی یا حاکمیتی چنین کاری انجام بدهد. مگر جهبه مقاومت حاکمیتی بوده؟ اتفاقا باید به مردم و ان جی او ها و ثمنها تکیه کرد. باور من این است، باید اجماع نخبگانی صورتب گیرد، باید ظرفیتهای آموزشی، سواد رسانهای و سواد مجازی افراد بالا برود باید مطالبهگری افزایش پیدا بکند.
آقای کلاس میفرمایند ما در مخاطبان عرب موفق بودیم، اگر موفق بودیم کجا هستند این مخاطبان عربی که نتوانستند دولتهایشان را به صف کنند؟
در مورد اینکه ما مشکلمان نسبت به مخاطبان غرب بیشتر است بله بیشتر است. چون ما با زبان آنها حرف نمیزنیم. ما به ذائقه آنها توجه نداریم. ما را قبول ندارند، ما را نمیشناسند.
آنچه که مسلم است ما باید یک سری اهداف و راهبردها مد نظرمان باشد. وقتی میگوییم راهبرد یعنی باید هدفی وجود داشته باشد برای رسیدن به آن هدف استراتژی و راهبرد داشته باشیم. من فکر میکنم هدفی که مد نظر باشد حس پیروزی، بالا بردن امید تقویت مقاومت بازدارندگی جلوگیری از روایت نادرست صهیونیستها جلوگیری از تعرض و توسعه رسانههای دشمنان، بی اثر و یا کم اثر کردن فعالیتهای رسانهای دشمنان و بالا بودن هزینه دروغ و تحریف و عادیسازی نسلکشی، این باید از جمله اهداف ما باشد.
آقای کلاس فرمودند که نسل ما را می کشند چطور میتوانیم امیدوار بکنیم؟ اگر شما میخواهید اسرائیل را بشناسید باید ببینید گروهی که حبس بوده، گرسنه بوده، محاصره بوده، تحقیر شده، آمده آن بلا را سر صهیونیستها آورده و هنوز که هنوز است دو هدفی که نتانیاهو بارها و بارها تکرار کرده است، یعنی آزادی اسرا و نابودی حماس، هنوز نتوانسته به آن برسد.
بله وضع ما خوب نیست اما وضع دشمن هم خیلی بد است! شما نگاه کنید، ماجرای حمله به قرارگاه حزبالله را، بمبهای سنگرشکن برای چه کسی بوده؟ آمریکا. چه کسی اطلاعات را در اختیار اسرائیلیها قرار میدهد؟ اسرائیل همان اسرائیل است که در هفت اکتبر آچمز شده است اگر اطلاعات داشت میفهمید که حماس میخواهد چنین عملیاتی انجام بدهد. پس شکست اطلاعاتیش کاملا واضح است. الان صد و خردهای گروگانش هنوز هست چطور نتوانسته محل را شناسایی و آنها را آزاد بکند؟
بنابراین، اطلاعاتش را غربیها و سرویسهای جاسوسی غرب دادند و امکاناتش را هم غرب داده است اسرائیل حماقت کرده و بمب را سر مردم یا مقر حزبالله ریخته است. این را به گونهای رسانهها ترسیم میکنند که در واقع اسرائیل هر کاری که میخواهد میکند و هر هدفی را که میخواهد میزند. این اسرائیل نیست این همه کشورهای غربی هستند.
همچنان تاکید میکنم باید در وقایع فلسطین اشغالی و سرزمینهای اسلامیروایت اول برای جبهه رسانهای مقاومت باشد با همین امکانات باید تلاش بکنیم که روایت اول مال ما باشد.
اما آنها با شبکه رسانهای که در اختیار دارند و با مجموعه تدابیر و سانسوری که اتخاذ کردند روایت اول را دارند. پس با روایت برتر، جامع، مستند و منطقی و اقناعی متناسب با مخاطبان با زبانهای مختلف در جغرافیای مختلف نیاز داریم و برای این نیاز داریم تا با همه محدودیتها در میدان حضور پیدا کنیم. امکان ندارد سی ان ان، الجزیره و رسانههایی مثل بی بی سی بدون حمایت امنیتی و اطلاعاتی این کشورها در میدان حضور پیدا بکند حتما باید دولتها کمک بکنند اما آنچه که مسلم هست باید خود خبرنگاران تلاش بکنند مستقل از دولتها حتی اگر دولتها نخواهند راه خودشان را پیدا بکنند، نگویند به ما اجازه ندادند به ما پول ندادند امکانات ندادند، اینها به نظرم همان موانع تشکیل جبهه رسانهای مقاومت است.
باید برای مخاطبانی که مخالف ما هستند محتوا تولید کنیم
حتما مشکلاتی هست حتما روزهای خوشی نداریم اما دشمن حالش از ما ناخوشتر است چون از پس یک گروه حماس هم بر نیامده است از پس گروه حزبالله بر نیامده است، حزبالله دولت نیست یک گروه هست. از آن طرف آمریکا و اروپاییها در کنار رژیم غاصب ایستادند. بنابراین خسارت صد میلیارد دلاری، کسری بودجه ۴۲ میلیارد دلاری، مهاجرت، اختلاف بین رهبران اسرائیل، تعطیلی صنعت گردشگری، زندگی در پناهگاه، اینها حقایقی هست که به ما امید میدهد.
اینکه مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه با وجود همه تهدیدها حضور پیدا میکند به همراه همه اعضای خانوادهاش، این حقایق امیدزا است. کدام رهبر کشوری میآید در این شرایط حضور پیدا میکند؟ اینها حقایق امید زا است و ما باید برای تبیین علل و ریشههای این امید از صدای مردم، صدای کارشناسان، صدای نخبگان و استفاده از ظرفیتهای رسانههای غیررسمی برای تبیین واقعیتها استفاده کنیم.ما باید سعی بکنیم که برای مخاطبانی که مثل ما فکر نمیکنند و مخالف ما هم هستند، روایتی داشته باشیم، تا آنها قانع شوند.
حازم کلاس: همیشه امید هست. درست است که فلسطینیها در معرض نسلکشی هستند و درست است که فجایع بزرگی در حال رقم خوردن است اما همیشه امید هست. چون کسی که حق با اوست امیدوار است. مقاومت در راه حق کار میکند، با اشغالگری مبارزه میکند و به همین دلیل امید دارد.
تبیین طوفان الاقصی سالها طول میکشد
ولی چرا روایت نا امیدی در برخی از جوامع غالب شده است؟ کسانی هستند که شاید این ناامیدی را بعد از یک سال احساس کردند اما مطمئن هستند که امیدی هست. یعنی من مردم در خاورمیانه در کشورهای عربی و اسلامی، واقعا در چند ده سال اخیر مصیبت کم ندیدند. مشکلات زیادی هست چه جنگهای تحمیلی علیه خودشان چه از بلایای طبیعی زلزله و اتفاقات مختلف اما همیشه ثابت کردند که امید دارند. صددرصد امید هست، تحلیل وقایع از جنبه نظامی و سیاسی و تبعات آن و تبعات طوفانالاقصی و ۷ اکتبر سالها طول میکشد چون خیلی اتفاق بزرگی است و در آن شکی نیست.
من اعتقادم این است که اگر ما از ابزارهای موجود استفاده بکنیم جبهه مقاومت رسانهای میتواند به هدفش برسد. ما رسانههای سنتی داریم که ثابت شده آنطور که باید و شاید نمیتوانند عمل کنند مخصوصا دولتیهایشان. یعنی بخشهای دولتی در تمام دنیا، محدودیتهای خاص خودشان را دارند. آنهایی که یک مقدار آزادتر هستند یک ذره شاید موفقتر هستند اما ابزارهای سوشیال مدیا در این یک سال اخیر ثابت کرده است علیرغم اینکه کلید آن دست امپراتوری رسانهای غرب است میتوانیم از آن نفوذ بکنیم و بتوانیم روایت اقناعکننده را به مخاطب مقابل برسانیم.
اما این مستلزم آن است که ظرفیت خودمان را بالا ببریم. یعنی چه؟ یعنی وقتی در شبکه های اجتماعی در این کشور و آن کشور به دلایل مختلف محدودیت ایجاد میکنیم نباید انتظار داشته باشیم که ما شهروند خبرنگار داشته باشیم که روایتی که مد نظر ما است و دوست داریم و باید اقناعکننده طرف مقابل باشد را روایت بکند.
وقتی من مسیرش را باز بکنم نباید انتظار داشته باشم که فقط در مورد پروندهای که مد نظرمن است صحبت کند.من باید ظرفیتم را کمی بالاتر ببرم و صددرصد شبکههای اجتماعی باید با قوانین منطبق در کشور فعالیت بکنند. این چیز عجیبی نیست که قوانین در مورد شبکههای اجتماعی وجود داشته باشد، منتها باید مسیر را باز بکنیم تا به صورت قانومند از آن ظرفیت برای خودمان استفاده بکنیم.
در نهایت این جبهه مقاومت رسانهای ممکن است شروعش از طریق همین ابزارهای شبکههای اجتماعی باشد.
مردم برخی نقاط جهان از قضایای فلسطین اطلاع ندارند
من ماه گذشته خارج از ایران بودم، در آمریکای لاتین جایی بودم، خیلی عجیب است، مردم اصلا خبر ندارند که چه اتفاقی میافتد! اصلا نمیدانند که یک جنگ یک ساله اتفاق افتاده و نسلکشی فلسطینیان را نمیدانند. ما خیلی جای کار داریم. همانطور که آقای علیزاده فرمودند ترکی بر دیواره رسانههای غربی اتفاق افتاد و باید ما الان قدردان شهروند خبرنگاران باشیم.
نصراللهی: در مورد جبهه مقاومت رسانهای من منظورم این نیست که جبهه مقاومت رسانهای محدود به انعکاس وقایع سرزمینهای اشغالی یا اسلامی باشد. جبهه مقاومت رسانه ای فراتر از یک دین است، فراتر از یک مذهب است. فراتر از یک گروه است. جبهه مقاومت رسانهای باید تشکیل بشود و تقویت بشود برای مقابله با رسانههای مسلط غربی. برای همان دیکتاتوری رسانهای و قرارگاههایی که اهداف و منافع غرب را در پشت واژههای زیبا و جذاب بیطرفی، حق مردم را به دانستن و از این واژه ها پیگیری میکنند.
ما درست است که ما به شبکههای اجتماعی قائل هستیم اما رسانههای جدید و مدرن و شبکههای اجتماعی امتداد رسانههای سنتی هستند و رسانههای سنتی باید این فهم و درک را داشته باشند که امتداد خودشان را در شبکههای اجتماعی ببینند. یک چیزهایی را در رسانههای رسمی را نمیتوانند بگویند یا آن ظرفیت را ندارند یا مخاطبانشان ذائقهشان به گونهای است که در آنجا نمیتوانند بشنوند به شبکههای اجتماعی باید بفرستند. اگر رسانه حرفهای باشد و حرفهای گرایی را پیشه بکند باید همان برند را در شبکههای اجتماعی امتداد بدهد و استفاده بکند.
نکته آخر، حزبالله از بین نمیرود، حماس از بین نمیرود، به تعبیر آقای کلاس، آن کسی که حق دارد باید امیدوار باشد. یعنی هم باید مردم فراتر از حزب الله، فراتر از حماس، خطر وجود رژیم صهیونیستی را به عنوان رژیمی که نسلکش است درک کنند.
من ضمن تایید فرمایشات دوستان، میگویم هنوز آستانه حساسیت مردم حتی در بین عربزبانان، در بین فارسیزبانان به حدی نرسیده است که همه احساس تکلیف کنند که بخشی از واقعیتی که خودشان هم حس میکنند را منتشر بکنند.
نظر شما